توانمندسازی جامعه و حاکمیت ایدهی تقویت همزمان ظرفیتهای جامعه و حاکمیت را برای توسعه مدنظر دارد. برای توسعهی پایدار نیازمند حضور همزمان جامعه و دولت قوی هستیم؛ ضعف و خلل در هر یک از این دو طرف، باعث شکنندگی مسیر توسعه میشود؛ توسعهی آمرانه و دولتمحور همان اندازه در معرض بیثباتی است که توسعهی اجتماعمحور در فقدان دولت قوی.
یکی از انتقاداتی که در شبکههایی مانند «پیشبرد متفاوت توسعه» و «تفکر و کار سیاسی در امور توسعهای»، به بحث کلان حکمرانی وارد میشود، این است که تقریباً تمام کارها پا در هوا پیش میروند. فرد ناامیدانه میپرسد: «کدام کار را به شکل متفاوتی انجام دهم؟». اکنون برخی از پاسخهای واقعاً مفید (از جمله «انطباق تکرار شوندۀ مسئله محور») در حال ارائه هستند، و من تعدادی از آنها را مرور میکنم.
اولین مورد مقالهای از مت اندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک با عنوان «انجام مسئله محور امور» است. این مقاله، رهیافت PDIA یا «انطباق تکرار شوندۀ مسئلهمحور» را به جعبه ابزاری بدل میکند که هدف آن در وهلۀ اول کسانی است که در کار اصلاح حکمرانی از داخل هستند (چه اصلاحگران حکومتی، چه اهداکنندگان بزرگ دوجانبه و بانک جهانی که به دالانهای قدرت دسترسی دارند). با این حال همانندیهای آشکار و آموزههایی، با و برای سازمانهای غیردولتی و فعالان «از بیرون» دارد.
این مقاله با ذکر این نکته آغاز میشود که اگرچه بسیاری از پروژههای اصلاحی در گذشته شکست خوردهاند، اما آنهایی که موفق شدهاند، اغلب «متمرکز بر مسئله» بودهاند. مسائل «سیاستگذاران و اصلاحگران بالقوه را ملزم به پرسش از روشهای فعلی انجام امور میسازند» و همچنین «نقطه اتحادی برای ایجاد هماهنگی میان عوامل پراکنده فراهم میسازند که اگر این تجمیع صورت نگیرد، ممکن است در طول فرآیند تغییر با یکدیگر دچار تصادم شوند». مسائل«خوب» مبرم و ضروری هستند و به سادگی میتوانند توسط افراد دست اندرکار رفع شوند. این مسائل عمدتاً از بحرانها یا «مقاطع بحرانی» آینده ناشی میشوند.
اولین قدم برای یک اصلاحگر بالقوه «ساخت مسئله» است، که «شامل گردآوری عواملِ تغییر کلیدی برای پاسخ به این چند پرسش است: «مسئله چیست؟»، «چرا مهم است؟»، «برای چه کسی مهم است؟»، «چه کسی باید بیشتر به آن توجه کند؟» و «چگونه آنها را وادار کنیم تا بیشتر به آن توجه کنند؟». تعریف مسئله اهمیت بسزایی دارد: داشتن عبارات مبهمی نظیر «فساد یک مسئله است» سودمند نیست. شما به یک «نقص عملکرد واقعی» نیاز دارید که نتوان آن را نادیده گرفت، مانند «ما نمیتوانیم آموزش و مراقبتهای بهداشتی را به این جوامع برسانیم، زیرا مقامات شهرداری مدام پولها را بالا میکشند».
هرگاه یک مسئله داشتید، آنگاه میتوانید با اصلاحگرانتان دست به کار شوید:
نویسندگان مقاله بر اهمیت «اقتدار» تأکید میکنند. برای اصلاحگرانِ از درونی مانند آنها، نکته کلیدی دریافت حمایت سیاسی برای اصلاحات است، ترجیحاً از رئیس جمهور یا کسانی نظیر او، که درها را باز کنند و انگیزهها را همسو کنند.
اقتدار در کنار «مقبولیت» و «توانایی»، بخشی از یک «تحلیل سه گانۀ فضای تغییر» را تشکیل میدهد:
چه کسی اقتدار لازم برای برقرای تعامل را دارد: اقتدار حقوقی؟ رویهای؟ غیررسمی؟ اکنون کدام یک از مجوزدهندگان ممکن است از تعامل پشتیبانی کند؟ کدام یک اکنون از تعامل پشتیبانی نمیکند؟ به طور کلی، فکر میکنید به چه میزان مقبولیت نیاز دارید و شکافها کجا هستند؟
کدام عوامل (شخص/سازمان) به این کار علاقه دارند؟
به طور کلی، فکر میکنید به چه میزان مقبولیت نیاز دارید و شکافها کجا هستند؟
توانایی پرسنلی شما چیست؟
این پرسشها همچنین برخی از نقاط ضعف «انطباق تکرار شوندۀ مسئله محور» را برجسته میکنند. در اینجا هیچ تحلیل قدرتی وجود ندارد، برای مثال، اینکه آیا ممکن است برخی از افرادی که در حال حاضر در تصمیمگیریها نقشی ندارند، این نقش را پیدا کنند و چه چیزی ممکن است آنها را قادر به انجام این کار کند؟ چه کسانی سد راه هستند و آیا از طریق اعمال قدرت آشکار عمل میکنند یا قدرت پنهان؟ یک تحلیل قدرت خوب قطعاً به تاکتیکهای دقیقتر منجر میشود. همچنین فقدان یک رویکرد سیستمی واقعی وجود دارد، برای مثال توجه به انحرافات مثبتی که در حال حاضر جواب میدهند، یا مؤسسات ترکیبی نوظهوری که رویکردهای جدید و سنتی را ترکیب میکنند. این رویکرد کاملاً از بالا به پایین و سنتی به نظر میرسد.
از سوی دیگر، من ساختن از پایین به بالای مسئله و راهحل را دوست دارم، و این نویسندگان سالها در این زمینه کار کردهاند، به طوری که مقالهشان پر از مثالهای کاربردی است.
کارآمدسازی نظام حکمرانینظریه و روش PDIA
PDIAاصلاحاتاقتدارانطباق تکرار شونده مسئله محوربانک جهانیمقاطع بحرانیمقبولیت
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *