کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه
درباره بنیاد اندِوِر (Endevour)
بنیاد اندِور یک موسسه خیریۀ غیرانتفاعی است که در شهر بریزبن، در کوئینزلندِ استرالیا مستقر است. این بنیاد از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات به معلولین در استرالیا، با بیش از ۱۸۰۰ پرسنل است و توسط ۱۲۰۰ داوطلب پشتیبانی میشود.
این سازمان در سال ۱۹۵۱ در کوئینزلند و برای حمایت از کودکان دارای معلولیت ذهنی تأسیس شد. بنیاد اندِور هماکنون از بیش از ۴۰۰۰ معلول در کوئینزلند، نیو ساوت ولز و ویکتوریا حمایت میکند تا بتوانند یک زندگی فعال و واقعی در خانههایشان داشته باشند، شغلی را پیدا کنند که با تواناییهای آنها سازگار است و بهصورت گستردهتر در جامعه فعالیت کند.
نحوه استفاده از این کتابچۀ راهنمای حمایتطلبی
این دفترچۀ راهنما و کتابِ کار بهگونهای طراحی شده است که مبانی فرآیند حمایتطلبی را در اختیار افرادی قرار دهد که بهتازگی وارد حوزۀ حمایتطلبی شدهاند. این کتابچۀ راهنما مطالبی را در مورد نحوه فعالیت در سطح ساختاری ارائه میدهد تا مخاطبان بتوانند فرآیند حمایتطلبی ساختاری را در جامعه محلی خود آغاز کنند.
این کتابچه شامل سه مضمون اصلی است:
نخست اینکه اطلاعات مربوط به حمایتطلبی را شامل میشود:
- هدف حمایتطلبی؛
- تعریف حمایتطلبی؛
- انواع حمایتطلبی.
دوم اینکه استراتژیها و اهداف حمایتطلبی را در خصوص نحوۀ تغییر ذهنیت افراد از طریق حمایتطلبی توضیح میدهد.
و سوم اینکه این کتابچه برای تجزیۀ استراتژیهای موجود به مجموعهای از فعالیتها طراحی شده است که این فعالیتها در کنار هم یک کمپین حمایتطلبی ساختاری را تشکیل میدهند.
این کتابچه درحالتوسعه و بهروز شده است و محتوای آن طی مصاحبههای منظم مورد بررسی قرار میگیرد تا همچنان برای حمایتطلبان قابل کاربرد باشد.
هدف حمایتطلبی
- تغییر ذهنیت افراد؛
- تمامی قوانین، سیاستها و اقدامات اجرایی صرفاً بازتابی از ذهنیت افراد هستند؛
- وظیفۀ شما بهعنوان یکی از اعضای تیم حمایتطلبی، کمک به تغییر ذهنیت افراد نسبت به افراد معلول است.
«حمایتطلبی درواقع هنر تغییر سیاستها و الگوهای عمل، توسط افرادی است که در قدرت هستند. حمایتطلبی، مهارتها و تکنیکهایی است که به کار میبرید تا دولتها یا افرادی را که بر مسند قدرت هستند، در جهت تغییر طرز تفکر و روش عملشان متقاعد کنید. بخش ما [شورای توسعۀ بینالمللی استرالیا] درزمینۀ حمایتطلبی نقاط قوت قابلتوجهی دارد، اما من فکر میکنم که برای بسیاری از سازمانها چیزهای بسیاری برای آموختن وجود دارد، تا این سازمانها بتوانند فرآیند حمایتطلبی مؤثرتری داشته باشند. هرگز قدرت مردم را درزمینۀ تغییر رفتار و طرز تفکر دولتها دستکم نگیرید. این بخش از نقاط قوت و قدرت زیادی برخوردار است، اما گاهی اوقات بایستی به خودمان یادآوری کنیم، زیرا که ما قدرتمان را فراموش میکنیم.»
مارک پورسل، مدیر شورای توسعۀ بینالمللی استرالیا
تعریف حمایتطلبی
تعریف استرالیایی
حمایتطلبی عبارت است از سخن گفتن، عمل کردن و یا نوشتن بهنحویکه کمترین تعارض منافع را نسبت به منافع ادراکشدۀ یک شخص یا گروه محروم داشته باشد و به تقویت، حمایت و دفاع از رفاه و عدالت برای آنان بپردازد. در طول یک فرآیند حمایتطلبی بایستی:
- همواره در جانب گروههای محروم بایستید؛
- نسبت به نیازهای اساسی آنان دغدغهمند باشید؛
- نسبت به آنان عمیقاً وفادار و پاسخگو باشید، هرچند که این کار احتمالاً برای حمایتطلبان و گروههای حمایتطلب پرهزینه باشد.
تعریف بینالمللی
- حمایتطلبی عملی است که با هدف تغییر سیاستها، مواضع یا برنامههای نهادهای مختلف انجام میشود.
- حمایتطلبی عبارت است از مطرحکردن یک ایده، توصیۀ آن یا دفاع از آن، پیش از سایر افراد.
- حمایتطلبی توجه جامعه را به یک مسئلۀ مهم جلب میکند و تصمیمگیرندگان را به سمت یافتن راهحلی برای آن مسئله سوق میدهد.
- حمایتطلبی به معنای همکاری با افراد و سازمانهای دیگر، بهمنظور ایجاد تغییر است.
- حمایتطلبی عبارت است از قرار دادن یک مسئله در دستور کار، ارائه راهحلی برای آن مسئله و نیز حمایت از اقدام در جهت حل آن مسئله.
- حمایتطلبی میتواند با هدف ایجاد تغییرات داخلی در یک سازمان، یا ایجاد تغییر در کل یک سیستم انجام شود.
- حمایتطلبی عبارت است از روند مشارکت افراد در فرآیندهای تصمیمگیری دربارۀ موضوعاتی که بر زندگی آنها تأثیر میگذارد.
انواع حمایتطلبی
انواع مختلفی از حمایتطلبی وجود دارد. در این راهنمای حمایتطلبی به پنج نوع آن اشاره خواهیم کرد.
- حمایتطلبی فردی؛
- حمایتطلبی شهروندی؛
- حمایتطلبی ساختاری؛
- حمایتطلبی والدین؛
- حمایت از خود.
گاهی اوقات تنها دو نوع از حمایتطلبی (فردی و ساختاری) مورد توجه قرار میگیرد، و سایر انواع حمایتطلبی در این دو دسته گنجانده میشوند. حمایت از خود و حمایتطلبی شهروندی در دستۀ حمایتطلبی فردی، و حمایتطلبی والدین در دستۀ حمایتطلبی فردی یا ساختاری در نظر گرفته میشود.
حمایتطلبی فردی
در این نوع از حمایتطلبی، فردِ حمایتطلب تلاشهای خود را فقط روی یک یا دو نفر متمرکز میکند. دو شکل متداول از حمایتطلبی فردی عبارتاند از:
حمایتطلبی غیررسمی
والدین، برادران و خواهران، اقوام و دوستانی که وظیفه حمایتطلبی را بر عهده میگیرند، همه نمونهای از حمایتطلبی فردی غیررسمی را به نمایش میگذارند.
بسیاری از افراد که روابط گستردهای با افراد معلول دارند، به حمایت مصرانه از افراد آسیبپذیر میپردازند و دربارۀ آنها سخن میگویند. دراینمیان ممکن است افرادی که با کمترین پشتیبانی یا بدون هیچ حمایتی به مبارزه با بیعدالتیها برمیخیزند، ناشناخته و مغفول بمانند. این نوع تلاشهای فردی که در دستۀ حمایتطلبی غیررسمی قرار میگیرند، ممکن است سالها به طول انجامند، و اغلب در انزوای شدید صورت میگیرند.
ماهیت این تلاشهای انفرادی طوری است که ممکن است افراد حمایتطلب را از اجتماعات خود جدا سازد، بهویژه در مواردی که حمایتطلبی معطوف به یک مسئلۀ بحثبرانگیز است، یا اقدامات حمایتطلبانه برای سیستم یا محیط وسیعتری که مسئلۀ موردِ حمایت در آن قرار دارد، مضر تلقی میشود. بهعنوانمثال، در یک اجتماع محلی، تلاش والدین برای ثبتنام فرزند معلول خود در یک مدرسه معمولی ممکن است به بروز دشمنیها و تعارض منافع منجر شود و روابط دوستانۀ موجود را به چالش بکشد.
چنین تلاشهایی که افراد برای حمایت از زندگی ارزشمند انسانها انجام میدهند، نیاز به حمایت، پرورش و محافظت دارند. افراد ممکن است بخواهند برای به اشتراک گذاشتن تلاشهایشان، جستوجوی منابعی برای پشتیبانی یا ابراز یک واکنش جمعی، با حمایتطلبانِ دیگر در ارتباط باشند. افرادی که به حمایتطلبی در سطح فردی میپردازند، راغب هستند که برای دستیابی به منابع اطلاعاتی و ارتباطات بیشتر با سایر گروههای حمایتطلب پیوند برقرار کنند.
سازمانهای اجتماعمحور
شکل دیگری از حمایتطلبی فردی مربوط به سازمانهای اجتماعمحور است. کارکنان این نوع سازمانها در ازای اقدامات حمایتطلبانۀ خود حقوق دریافت میکنند.
حمایتطلبی شهروندی
حمایتطلبی شهروندی یک جنبش اجتماعمحور است که هدف آن عبارت است از شناسایی، ترویج و دفاع از حقوق، رفاه و منافع افراد دارای معلولیت ذهنی و یا معلولیتهای چندگانه. این نوع از حمایتطلبی منوط به جستوجو و حمایت از شهروندانی دلسوز است که داوطلبانه و برای مدتی طولانی متعهد میشوند تا در زندگی اشخاصی که ممکن است بهتنهایی با مشکلات جدی روبرو شوند یا «در معرض خطر» قرار بگیرند، تغییرات مثبتی ایجاد کنند.
هرکدام از روابطی که در طول فرآیند حمایتطلبی شهروندی شکل میگیرند، منحصربهفرد هستند. بهعنوانمثال، یک شهروند حمایتطلب ممکن است تجارب و فرصتهای جدیدی را در اختیار دوست تحتالحمایۀ خود قرار دهد و یا به او یاد دهد که خود را ابراز کند و در برابر سوءاستفاده از خود محافظت کند.
دفتر حمایتطلبی شهروندی، علایق و نیازهای افراد حمایتگیرنده را با تواناییها، منابع و تعهدات افراد حمایتطلب تطبیق میدهد. این دفتر همچنین به شهروندانی حمایتطلب جهت میدهد و به آنان کمک میکنند تا به دانش و منابع بیشتری دست یابند.
حمایتطلبی ساختاری
این شکل از حمایتطلبی در درجه اول مربوط به تأثیرگذاری بر سیستم (قانونگذاری، سیاست و الگوهای عمل)، و تغییر آن به نحوی است که برای افراد دارای معلولیت، بهعنوان بخشی از جامعه، سودمند باشند. حمایتطلبانِ ساختاری، ایجاد تغییرات در قوانین، سیاستها، خدمات دولت و نگرش جامعه را تشویق میکنند. بهطورمعمول حمایتطلبان ساختاری به حمایتطلبی فردی نمیپردازند، زیرا که انجام این کار ممکن است اختلافاتی را بر سرِ استفاده از منابع، نقاط تمرکز و هدف حمایتطلبی به وجود آورد.
حمایتطلبی والدین
این نوع حمایتطلبی بر مسائلی تمرکز دارد که شخص دارای معلولیت و خانوادۀ وی را متأثر میسازند. این نوع از حمایتطلبی بر نیازهای شخصی فرد معلول تمرکز دارد، نه بر نیازهای والدین و خانواده.
بااینحال، برخی از افرادی که به حمایتطلبی والدین میپردازند، در ابتدا به نیازهای والدین توجه میکنند. اگرچه والدین نیاز جدی به پشتیبانی و منابع دارند، اما زمانی که در مورد حمایتطلبی والدین صحبت میکنیم، منظور ما حمایت والدین از افراد معلول است.
حمایت از خود
این نوع از حمایتطلبی توسط شخص یا گروهی انجام میشود که ویژگیها یا منافع مشترکی با شخص یا گروه حمایتگیرنده دارد. مشکل این نوع حمایتطلبی این است که این افراد به این دلیل که از خود حمایت کرده و دربارۀ خود سخن میگویند، بیشتر در معرض سوءاستفاده، تبعیض و تمسخر قرار میگیرند.
نحوۀ تغییر ذهنیت افراد از طریق حمایتطلبی
استراتژیهای حمایتطلبی را میتوان به چهار بخش اصلی تقسیم کرد که دراین راهنمای حمایتطلبی به آن میپردازیم. ایجاد یک کمپین حمایتطلبی بلندمدتِ موفق، مستلزم ترکیب این چهار بخش است:
- آموزش؛
- کاستن از فاصلۀ عاطفی؛
- کسب قدرت؛
- اعمال فشار.
آموزش
شما درزمینۀ حمایتطلبی متخصص هستید. شما فردی دارای تجربۀ زیسته هستید و میتوانید واقعیت موضوع خاصی را که درباره آن رایزنی میکنید، به سیاستمداران، وزرا و افراد جامعه آموزش دهید. شما همچنین از این طریق برای خود اعتبار و تخصص کسب میکنید؛ چیزی که برای برقراری روابط طولانیمدت با اعضای محلی و سایر افراد، عنصری اساسی است. آموزش یک فعالیت دو وجهی است:
آمار و ارقام
نسبت به موضوع مورد بحث خود آگاه باشید و دادهها، حقایق و ارقام موجود را در دسترس داشته باشید. از اقداماتی که در سطوح مختلف دولتی، ایالتی، شوراهای فدرال و محلی انجام میشوند، آگاه باشید. از اخبار خارج از کشور مطلع باشید: آیا مسئلۀ موردنظر شما در سطح بینالمللی با موفقیت حل شده است؟ اگر جواب این پرسش مثبت باشد، دادههایی را که دراینباره در اختیار دارید، به طرفهای گفتوگو ارائه دهید، این اقدام شما ممکن است به یافتن یک راهحل ساده و درعینحال کارآمد یاری رساند.
روایتهای شخصی
هیچچیز قدرتمندتر از روایتهای شخصی نیست. استفاده از روایتهای شخصی برای برجستهکردن یک مسئلۀ ساختاری، کلید موفقیت یک کمپین است. استفاده از روایتهای شخصی نشان میدهد که حمایتطلبی شما در رابطه با یک مسئلۀ خاص، کدام نقطه از زندگی روزمرۀ مردم را متأثر ساخته و تأثیر آن به چه نحو بوده است.
روایتها بایستی ساده و هدفمند باشند. روایتها یک مسئلۀ خاص را به نمایش میگذارند و بایستی مرتبط با این مسئله باشند. این امر بهویژه هنگامی اهمیت دارد که خانوادهها در نقش نمایندۀ افراد حمایتگیرنده ظاهر شوند.
کاستن از فاصلۀ عاطفی
درصورتیکه فاصلۀ عاطفی قابلتوجهی میان مردم و افراد واجد قدرت وجود داشته باشد، تصمیمات افرادی که در قدرت هستند بهسادگی میتواند تأثیری منفی بر زندگی مردم داشته باشد. . اما مقصود از «فاصلۀ عاطفی» چیست؟ فاصلۀ عاطفی به معنای میزان پیوندی است که فرد به لحاظ تجربه، موقعیت، جنسیت، نژاد خود و سایر عوامل، با یک شخص دیگر احساس میکند. بهعنوانمثال یک مرد میانسال، سفیدپوست و متعلق به طبقه متوسط که در یک مدرسه خصوصی تحصیل کرده است تمایل کمتری به وضع قانون یا سیاستی دارد که تأثیری منفی برای شخصی با وضعیت مشابه خودش داشته باشد. در این مورد، فاصله عاطفی اندک است.
حمایتطلبی عملی است که با هدف تغییر سیاستها، مواضع یا برنامههای نهادهای مختلف انجام میشود. حمایتطلبی عبارت است از مطرحکردن یک ایده، توصیۀ آن یا دفاع از آن، پیش از سایر افراد. حمایتطلبی توجه جامعه را به یک مسئله مهم جلب میکند و تصمیمگیرندگان را به سمت یافتن راهحلی برای آن مسئله سوق میدهد.
از طرف دیگر همان مرد میانسال و سفیدپوستِ متعلق به طبقه متوسط ممکن است بهراحتی اقدام به وضع قانون یا سیاستی کند که تأثیری منفی بر یک مادر مجرد از نژادی متفاوت، با سطح اجتماعی-اقتصادی پایین و دارای فرزندانی معلول، داشته باشد. در اینجا فاصله عاطفی بسیار زیاد است و مادر مجرد نسبت به فرد قانونگذار «دیگری» محسوب میشود.
کاهش فاصله عاطفی بستگی به نقطهای دارد که فرآیند حمایتطلبی را از آن آغاز میکنید. این بدین معنی است که شما متناسب با مخاطبتان دربارۀ «نقطۀ آغاز» فرآیند حمایتطلبی خود و نحوۀ ارائۀ آن تصمیم میگیرید. به یک معنا بایستی پیام خود را به نحوی انتقال دهید که «خریدار» داشته باشد.
اگر درصدد ملاقات با یک وزیر هستید، بایستی پیام خود را باقدرت و دقت به او ارائه دهید. شما بایستی برای این ملاقات آمادگی کسب کنید و نسبت به محتوای صحبتهای خود آگاه باشید. روایت شما بایستی قابلفهم باشد و برای دفاع از پیام خود بایستی به مجموعهای از آمارها و حقایق اتکا کنید. برای مثال، اگرچه ماهاتما گاندی توانست بهواسطۀ لباس هندی خود مردم هند را با خود همراه کند، اما این همراهی تنها پسازآن صورت گرفت که مردم موفقیت او را در کمپینهای پیشین مشاهده کرده بودند.
کسب قدرت
تلاشهای شما درزمینۀ حمایتطلبی، به چند طریق میتواند واجد قدرت شود:
- برخورداری از همراهی افرادی که از تلاشهای شما درزمینۀ حمایتطلبی مطلع هستند و میتوانند بهعنوان یک نیروی پشتیبانی عمل کنند. از این افراد میتوان برای شرکت در جلسات، راهپیماییها و غیره دعوت به عمل آورد.
- انتقال قدرت از طریق سازمانهای مشابه. بهعنوانمثال بنیاد انداور یک سازمان قدرتمند در کوئینزلند و نیوولز جنوبی است. این سازمان قدرت خود را به افراد حمایتطلب منتقل میکند. سایر افراد واجد قدرت نیز میتوانند به دنبال حمایت از افراد حمایتطلب باشند. حضور این افراد یا سازمانها در بخشی از فرآیند حمایتطلبی شما، قدرت آنها را به شما منتقل میکند.
افرادی که در مسند قدرت هستند، خود نیز از این قدرت متأثر میشوند. اگر بتوانید تعداد حامیان خود یا افرادی را که به فرآیند حمایتطلبی شما مرتبط هستند، تعیین کنید، قدرت بیشتری خواهید داشت و میزان تأثیرگذاریتان افزایش خواهد یافت.
اعمال فشار
گاهی اوقات اثبات حقانیت شما در یک مجادله، بهتنهایی کافی نیست. اغلب سیاستمداران با این استدلال اخلاقی موافقاند که شرایط زندگی افراد دارای معلولیت بایستی مشابه شرایط زندگی سایر افراد جامعه باشد، اما این بدان معنا نیست که آنها مجبورند در این مورد کاری انجام دهند. حتی اگر شما قادر باشید سیاستمداران را در رابطه با این مسئله متقاعد کنید، گاه لازم است برای سوق دادن آنان به سمت اقدام عملی، نیازمند اعمال میزانی از فشار بر آنها باشید. شما میتوانید این کار را از طریق رسانهها و جلب حمایت افکار عمومی انجام دهید.
رسانهها
فرآیند حمایتطلبی شما، هرچه بیشتر توسط رسانههای محلی پوشش داده شود، موفقتر خواهد بود. روایتهای محلی درباره وقایعی که برای مردم محلی روی میدهند، تأثیر بسزایی دارند. در زیر مثالی از یک روایت محلی از تووومبا کرونیکل درباره فردی به نام السی آمده است که مدتزمان زیادی را در بیمارستان روانی بیلی هندرسون سپری کرده بود. پس از انتشار این مقاله بسیاری از افراد جامعه محلی به این گروه علاقهمند شدند و کلوپ محلی زنان یونان، السی را به جلسات هفتگی خود دعوت کرد. السی همچنان بهصورت هفتگی در این جلسات شرکت میکند.
کمک به ارتباطگیری افراد (این مطلب ترجمه عکس روزنامه است)
جیسون کهل
السی به دلیل ناتوانی در مسافرت، به مدت چهار سال مادرش را ندیده بود. اما اخیراً او توانست با حمایت کارمندان بیلی هندرسون، خواهرزادهاش (میشل) و عمۀ خود، به بریزبن سفر کند و در یک مراسم ناهار خانوادگی شرکت کند.
میشل میگوید: «این اتفاق برای همه افراد خانواده یک موقعیت خاص بود، السی و مادرش امیدوارند که مرتباً با هم دیدار کنند.» میشل در طول ناهار تعریف میکند که السی و برادرش در دهه ۱۹۴۰ در قبرس به دنیا آمدند. السی بیماری مننژیت داشت. با توجه به محدودیت حمایتهای بهداشتی موجود در قبرس، آنها به استرالیا مهاجرت کرده و در بریزبن ساکن شدند. این خانواده بهعنوان یک خانوادۀ غیرانگلیسیزبان در کشور جدید با مشکلاتی روبهرو بودند و بهلحاظ اجتماعی منزوی شده بودند. بیماری السی منجر به آسیب مغزی وی شده است و او حتی اگر سلامتی خود را دوباره به دست آورد، بهلحاظ روحی دچار اختلال است. در دهه ۱۹۵۰، السی به حمایت زیادی نیاز داشت و چنین حمایتی در محیط خانۀ او میسر نبود. بنابراین او دریکی از بخشهای خدمات بهداشتی کوئینزلند در مرکز چلنور در ایپسئویچ بستری شد.
ازآنجاکه السی بیش از ۴۰ سال پیش به بیمارستان بیلی هندرسون رفته بود، در طول این مدت برادرش نیکلاس و همسر او تشکیل خانواده داده بودند و از طریق ملاقاتهای متعدد با السی، فرزندانشان را با عمۀ خود آشنا میکردند. میشل، دختر آنها، بهطور منظم با السی ملاقات میکرد. در طول این ملاقاتها میشل دریافت که بسیاری از افراد دیگر مانند السی، که به معلولیت ذهنی دچار هستند، و در مراکز درمانی زندگی میکنند، با تعداد کمی از افراد ملاقات دارند و فرصت ناچیزی برای مشارکت در جامعه دارند.
گروه کامینگ اوت قصد دارد تا به این افراد کمک کند و ارتباطگیری آنان با طیف گستردهای از مردم و خدمات در داخل و خارج از بیمارستان بیلی هندرسون را تسهیل کند. گردهمآیی این گروه هرماه در اسپرد، خیابان جلیکو در تووومبا برگزار میشود.
افکار عمومی
افکار عمومی چیست و چرا برای حمایتطلبی ساختاری مهم است؟ افکار عمومی درواقع افکاری است که مردم دربارۀ مسائل مختلف دارند. افکار عمومی هنگامی قدرت مییابد که تفکرات مردم متفاوت از عملکرد دولت باشد. افکار عمومی غالباً از چند طریق نارضایتی خود را از دولت ابراز میکند. بهعنوانمثال با برگزاری تظاهرات عمومی یا تغییر الگوی رأیدهی به دولت و غیره.
اهمیت افکار عمومی برای حمایتطلبی ساختاری چه معنایی دارد؟ اگر فعالیتهای حمایتطلبانۀ شما بتواند افکار عمومی را در جهت تغییرات موردنظرتان آموزش دهد، در این صورت ممکن است بتوانید با توسل به افکار عمومی، اهداف خود را محقق سازید.
افکار عمومی در آمریکا قدرت بالایی دارد. برای مثال افکار عمومی منجر به مداخلۀ ایالاتمتحده در منازعه داخلی یوگسلاوی سابق شد. در مقابل، در زمان افزایش درگیری داخلی در رواندا که منجر به قتلعام ۸۰۰ هزار نفر شد، تنها خبری که برای عموم مردم آمریکا انتشار یافت، قتلی بود که توسط او. جی. سیمپسون انجام شده بود. دادگاهی که برای سیمپسون برگزار شد، افکار عمومی را دربارۀ خشونت در رواندا آرام کرد و تا زمانی که اخبار واقعی از وقایع رواندا منتشر نشد، مداخله بینالمللی به رهبری ایالاتمتحده رخ نداد.
فایل پیدیاف ترجمه کتابچه راهنما و تمرین حمایت طلبی بنیاد اندرو را مطالعه کنید.
بدون دیدگاه