کارشناس ارشد جامعه شناسی
کارشناس پژوهشی- حمایتگری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
نویسنده در این کتاب در خصوص مهمترین عوامل مؤثر بر کارکرد مناسب یک نظام اجتماعی بزرگ که موجب درهم شکستن قواعد مناسب برای دوام یک جامعه که به فساد از آن تعبیر میشود، سخن میگوید. مهمترین عامل در عدم کارکرد یک جامعه، نداشتن قواعد مناسب و از آن مهمتر عدم رعایت قواعد از جانب همه است که در بدترین حالت جامعه را دچار آنومی یا آشفتگی میکند. یکی از مهمترین علل این آشفتگی اجتماعی این است که برخی از انسانها بتوانند با ابزاری قواعد را به نفع خودشان یا نزدیکان خود تغییر دهند و یا از شرایط، به طور خاص به نفع خودشان استفاده کنند که همان شرایط فساد در جامعه است. فساد نیز همچون بیماری سرطان در جامعه گسترده میشود و موجب تخریب ارکان آن میشود.
هدف نویسنده در این کتاب پاسخ به این سؤالات است؛ فساد چیست و چه انواع و ابعادی دارد؟ علل پیدایش فساد چیست و تحت چه شرایطی این پدیده بروز میکند؟ آیا در ایران این پدیده وجود دارد و اگر بلی فساد مربوط به زمان حال کشور ما است یا پیشینه دارد و در آخر علل آن چیست.
کتاب در شش بخش و چندین زیرعنوان تشکیل شده است. کتاب با طرح مسئله و پیشینه فساد آغاز میشود و در این بخش عوامل مؤثر در پیدایش فساد در دو سطح کلان و متوسط توضیح داده میشود و سپس فرایند فساد اقتصادی در بانک مرکزی را بیان میکند.
چارچوب نظری این تحقیق بر اساس متغیرهایی با قابلیت تجربی است که عبارتاند از: نیازها و آرزوها، میزان دستیابی به اهداف، امید دستیابی به اهداف، ناکامی/ دلسردی، مقایسه و احساس محرومیت، کنترلهای بیرونی: احتمال دستگیری و میزان مجازات= هزینه، کنترلهای درونی: پایبندی مذهبی، فردگرایی/ جمعگرایی، تغییر ارزشها، شرایط اجتماعی: نابرابری، هویت و گروه مرجع، قومگرایی، فرهنگ فساد و قبح فساد.
بخش بعدی مختص به روششناسی است. برای این تحقیق ۴۵۵ نفر پرسشنامه را پاسخ دادند. همچنین با ۱۲۹ نفر کارمندان و مدیران مصاحبه شده و در کنار این دادهها، از روزنامهها از استفاده شده است.
سپس بخش نتایج تحقیق با عنوان «آیا در ایران فساد وجود دارد؟» است که یافتههای تحقیق را به تفکیک بیان میکند که شامل: فساد در بخش دولتی، فساد در سیستم کنترل شده، فساد در بخش خصوصی، ارزیابی فساد، قبح فساد. در این بخش عوامل مؤثر در پیدایش فساد (سطح نیازها، مقایسه و احساس محرومیت نسبی؛ امکان دستیابی به هدف و امید؛ کنترلهای بیرونی (کارکرد پلیس و قوه قضاییه)؛ کنترلهای درونی (پایبندیهای مذهبی و احساس مسئولیت جمعی و فردگرایی)؛ عوامل زیربنایی (فرهنگ فساد: قومگرایی و عنصر فرهنگی ایلی، تغییر ارزشها، نابرابری)؛ ناکامی و دلسردی) را بررسی کرده است.
از جمله یافتههای تحقیق این است که ۶۷ درصد از پاسخگویان معتقدند که در سال ۱۳۸۴ دزدی و کارهای خلاف بسیار زیاد است. فساد در ادارات وجود دارد و بیشترین آن در شهرداریها، گمرک و مالیات است. بیش از نیمی از پاسخگویان ابراز کردند که مسئولان، نمایندگان مجلس و وزرا بیشتر به فکر دوست و فامیل خود هستند. در دستگاههای کنترلکننده، ارزیابیها نسبت به فساد در قوه قضاییه بسیار منفی است.
در ارزیابی فساد ۹۸ درصد وجود فساد در همه اندازه و سطوح را تأیید کردند و ۷۵ درصد معتقد به فساد مالی در همه سطوح بودند.
در تحقیقات نشان داده شد که درصد بالایی از پاسخگویان هنوز فساد را یک کار زشت میپندارند و انتظار مجازات را دارند.
فصل پنج درباره موارد برگزیده فساد است که به زندگی شهرام جزایری پرداخته شده است. نویسنده در فصل شش و نتیجهگیری به این میپردازد که برخورد با مفاسد اجتماعی باید قوی و همهجانبه باشد و در غیر این صورت افراد فاسد وقیح میشوند و دیگران راههای فساد را میبینند و به آن ترغیب میشوند.
به اعتقاد نویسنده شرایط مقابله با فساد عزم راسخ، محاسبه دقیق، داشتن یک مدل جامع برای اداره جامعه، اجرای قاطع و بدون کمترین مسامحه و پذیرش درد است.
منبع:
*رفیع پور، فرامرز (۱۳۸۶) سرطان اجتماعی فساد، پژوهشی با حمایت فرهنگستان علوم ایران، تهران: شرکت سهامی انتشار.
بدون دیدگاه