هر تعارض منافع فساد نیست

رابطه میان تعارض منافع و فساد


تقریباً در تمامی متون نظری تعارض منافع می­ توان جمله­­ای با این مفهوم پیدا کرد: " پیدایش فساد غالباً با یک مسئله تعارض منافع آغاز می شود". فساد می ­تواند اشکال مختلفی داشته باشد اما، آیا لزوماً هر موقعیت تعارض منافع فساد است؟ به مانند بازی شطرنج، قرار دادن شاه در حالت کیش یک حرکت خطرناک است. با این حال قرار گرفتن شاه در وضعیت کیش به باخت نمی­انجامد، مگراینکه مهره شاه نتواند از وضعیت کیش بگریزد و مات شود. به همین شکل، موقعیت­های تعارض منافع در بخش خصوصی یا دولتی نیز لزوماً فسادآمیز نیستند، بلکه به طور بالقوه آسیب­ زا یا به لحاظ سیاسی خطرناک هستند.

تاریخ انتشار : ۰۷ فروردین ۰۰

تعارض منافع فساد- مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

تقریباً در تمامی متون نظری تعارض منافع می­ توان جمله­­ای با این مفهوم پیدا کرد: ” پیدایش فساد غالباً با یک مسئله تعارض منافع آغاز می­ شود”. فساد می­تواند اشکال مختلفی داشته باشد اما، آیا لزوماً هر موقعیت تعارض منافع فساد است؟ آیا تعارض منافع مساوی است با فساد؟ در این یادداشت می­ خواهیم مختصری در خصوص ارتباط میان این دو مفهوم توضیح دهیم. خواهیم گفت هرچند در افکار عمومی تعارض منافع با فساد گره خورده و عموماً این دو مفهوم را یکی می­دانند اما در ادبیات نظری اینگونه نیست. برای شروع مثال فرضی زیر را در نظر بگیرید.

سنتیا در دفتر یک شرکت چندملیتی XYZ کار می­کند. برادرش کلاین صاحب شرکتی است که لوازم اداری به XYZ می­ فروشد. هر چند سنتیا از موضوع معاملات برادرش با شرکت XYZ باخبر است، اما این موضوع را افشا نمی­کند. در این مرحله سنتیا در موقعیت تعارض منافع قرار دارد اما چون از موقعیتش در آن شرکت سوءاستفاده نمی ­کرد پس تصور می­کند شرایط خوب است. پس از مدتی سنتیا در بخش تدارکات XYZ دستیار می­شود. او همچنان مسئله تعارض منافع خود را افشا نمی ­کند. سرپرست تدارکات از سنتیا می­ خواهد تا خریدها را از شرکت برادرش، کلاین، پردازش کند. تا اینجا سنیتا در روند معامله شرکت محل خدمتش با شرکت برادرش هیچ مشارکتی نداشت اما پس از مدتی متوجه می­ شود که می­ تواند در این مسیر به برادرش کمک کند.

حال او مدیر شرکت XYZ است و از کم ­تجربگی ناظر تدارکات استفاده کرده تا معاملات را به شرکت برادرش تخصیص دهد. علاوه بر این او درخواست سایر شرکت­ها برای معامله با شرکت XYZ را رد کرده و سایر همکارانش را به خرید از شرکت برادرش تشویق می­ کند. اکنون سالانه شرکت XYZ مبالغی شش رقمی در معاملات کوچک تا متوسط با شرکت کلاین خرج می ­کند درحالیکه می­تواند از شرکت­های دیگر همین لوازم را با قیمتی کمتر خریداری کند[۱].

در مثال بالا، هرچند در ابتدا سنتیا با موقعیت تعارض منافع بالقوه مواجه بود اما چون هیچ عملی بر خلاف وظایفش انجام نداد عدم افشای تعارض منافعش به فساد منجر نشد. در واقع عمل فسادآمیز سنتیا از جایی شروع شد که معاملات را به سمت شرکت برادرش هدایت کرد آن هم با مبالغی بسیار بالاتر. این مثال به خوبی نشان می  دهد که همه موقعیت­های تعارض منافعی فساد نیست اما یک موقعیت ساده تعارض منافع در صورتی که به درستی مدیریت نشود به فساد کامل منتهی خواهد شد. بنابراین اگر سازمانی بتواند موقعیت­های تعارض منافع را به درستی مدیریت و کنترل کند می­تواند از وقوع فساد جلوگیری کند.

مفهوم فساد و تعارض منافع بسیار به هم نزدیک است. تعارض منافع یعنی ” موقعیتی که در آن شخصی مانند یک مقام دولتی، یک کارمند یا یک فرد حرفه­ای دارای منافع شخصی باشد که بر انجام بی­طرفانه وظایف رسمی او تأثیر بگذارد”. این تعریف سه جزء اساسی دارد: ۱- منافعی خصوصی یا شخصی وجود داشته باشد. غالباً این منافع مالی است اما می­تواند از نوع دیگری نیز باشد مانند ایجاد مزیتی ویژه برای همسر یا فرزند. ۲- دنبال کردن منافع شخصی. مشکلی در دنبال کردن منافع شخصی و خصوصی نیست برای مثال تغییر شغل برای حقوق بیشتر یا کمک به فرزندتان برای پیشرفت در بازی شطرنج هیچ مشکل اخلاقی ندارد، زمانی این موارد مشکل­زا می­شوند که با ویژگی دوم تعریف یعنی “وظیفه رسمی” در تضاد باشند. به معنای واقعی وظیفه شما به عنوان مدیر، مقام رسمی یا حتی یک کارمند چیست؟ به عنوان یک فرد حرفه­ای شما مسئولیت­های رسمی خاص و تعریف شده­ای را برعهده دارید که به موجب آن­ها در برابر مشتری، کارفرما یا دیگران متعهد هستید. این تعهدات گاهی در مقابل منافع شخصی یا خصوصی شما قرار می­گیرند. ۳- تعارض منافع به شکلی خاص یعنی دخالت در قضاوت حرفه­ای و بی­طرفانه با مسئولیت حرفه­ای شما تداخل می­کند. عواملی مانند منافع خصوصی و شخصی که بر بی­طرفی افراد اثرگذار است اعتماد عمومی را کاهش می­دهد. دلیل عمده­ای که مشتریان، کارفرمایان برای متخصصان ارزش قائل هستند آن است که انتظار دارند آ­ن­ها رفتاری حرفه­ای، بی­طرفانه و مستقل داشته باشند. بنابراین برای حفظ اعتماد عمومی پرهیز از هر نوع تعارض منافع آشکار یا بالقوه ضروری است.

فساد یعنی “سوءاستفاده از قدرت عمومی برای منافع شخصی یا سیاسی”. در این تعریف نیز منافع شخصی و خصوصی (جزء اول تعریف تعارض منافع) ، و دنبال کردن منافع شخصی (جزء دوم تعریف تعارض منافع) وجود دارد اما مرز باریک میان فساد و تعارض منافع در عملکرد فرد نهفته است. تعارض منافع موقعیتی است که فرد بالقوه امکان سوءاستفاده از موقعیت خود را دارد (می­تواند از این موقعیت استفاده نکند می­تواند استفاده کند)، اما فساد موقعیتی است که این امکان بالفعل شده باشد. بنابراین در حالی­که تعارض منافع همیشه منجر به فساد نمی­شود، فساد همیشه نیاز به تعارض منافع دارد. آنچه مهم است نحوه عملکرد کارمندان و کارفرمایان در برابر تعارض منافع است. این عملکرد است – و نه خود تعارض منافع- که تعیین می­کند کارمند صادقانه عمل کرده یا به فساد کشیده شده است.

جانوس برتوک[۲] به زیبایی رابطه تعارض منافع فساد را به بازی شطرنج تشبیه می­ کند: “به مانند بازی شطرنج، قرار دادن شاه در حالت کیش یک حرکت خطرناک است. با این حال قرار گرفتن شاه در وضعیت کیش به باخت نمی­انجامد، مگراینکه مهره شاه نتواند از وضعیت کیش بگریزد و مات شود. به همین شکل، موقعیت­های تعارض منافع در بخش خصوصی یا دولتی نیز لزوماً فسادآمیز نیستند، بلکه به طور بالقوه آسیب­زا یا به لحاظ سیاسی خطرناک هستند و بایستی شناسایی و مدیریت شوند. موقعیت تعارض منافعی که شناسایی، مدیریت و به درستی حل نشده باشد می­تواند منجر به فساد شود”.

همانطور که در ابتدای یادداشت نیز بدان اشاره کردیم افکار عمومی و حتی افراد متخصص دو مفهوم تعارض منافع فساد را یکی می­ دانند. تجربه مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه با بیش از دو سال تحقیق و تمرکز مستمر بر موقعیت­های تعارض منافع در بیش از ۱۶ سازمان، وزارتخانه و نهاد عمومی نشان می­ دهد که همچنان این مفهوم به درستی درک نشده است. تجربه شخصی نگارنده در مصاحبه با مدیران و متخصصان چند حوزه مورد بررسی، نشان می­ دهد که گاهاً این افراد موقعیت­های تعارض منافعی همچون ارتباطات پساشغلی بازنشستگان و اشتغال همزمان را ویژگی مثبت سازمان متبوع خود فرض کرده و استفاده از بازنشستگان را در راستای ارتقاء بهره­وری سازمان، دستگاه دولتی یا غیردولتی خود لازم می­دانند. یا در خصوص موقعیت تعارض درآمد و وظیفه آن­را مصداق بالفعل فساد تلقی کرده و واکنشی به شدت خصمانه گرفته ­اند. در حالیکه تمام این موقعیت­ها در ابتدای امر بالقوه بوده و باز تأکید می­کنم که تبدیل آن­ها به فساد به نحوه عملکرد کارمندان یا مقامات مسئول بستگی دارد. اما همانطور که از قدیم نیز گفته ­اند “پیشگیری بهتر از درمان” است.

نکته آخر اینکه مدیریت موقعیت­های تعارض منافع به نوبه خود متکی به آگاهی از معنای آن و پیامدهای بالقوه آن است. هر سازمانی که بخواهد سیاست تضاد منافع را اجرا کند باید در ابتدای امر اطمینان حاصل کند که کارکنانش از پایین­ترین رده تا بالاترین آن این مفهوم را به درستی درک کرده و از تبعات و نحوه واکنش به آن آگاه هستند. مدیریت تعارض منافع یک فرایند از بالا به پایین است که باید در سازمان نهادینه شود. تنها زمانیکه مدیران خود با رفتار و سخنان­شان نشان­ دهند که بر اصول اخلاقی سازمان پایبند هستند، می­توانند از کارمندان خود انتظار رفتاری صادقانه و در راستای اصول سازمان داشته باشند.

این یادداشت به‌عنوان مقدمه خبرنامه هفتگی مدیریت تعارض منافع شماره ۳۸ منتشر شده است.

منابع:

  • [۱] Paul Catchick (2014), “Conflict of Interest: Gateway to Corruption”, https://www.fraud-magazine.com/article.aspx?id=4294980862
  • [۲] برگرفته از کتاب “مدیریت تعارض منافع: چارچوب­ها، ابزارها و سازوبرگ­هایی برای شناسایی و جلوگیری از تعارض منافع و مدیریت آن”، مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی، ص:۱۱۹٫ در دست چاپ.
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=15720

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *