عضو تیم مبارزه با شیوع ابولا در لیبریا
مت اندروز وقتی سلسله یادداشتاش دربارۀ رهبری بحران را آغاز کرد، پرسید: آیا رهبران عمومی میتوانند در قایقهایی کوچک در برابر بادهای شدید و امواج بلند برانند؟ میتوانیم این را به پرسش اضافه کنیم: وقتی پیشاپیش بر روی دریا هستید و طوفان گرفته، قایقتان را چطور میسازید؟
بیشتر دولتها فاقد سازوکارهای مناسب برای مقابله با این بحران بودند و سازوکارهای موجودشان نیز برای مواجهه با بحران طراحی نشده بودند. در نتیجه بیشتر اقدامات بهنوعی در میانۀ طوفان بداههپردازی میشوند. چیزی که در یادداشتهای قبلی در مورد لیبریا و بحرین مورد بحث قرار گرفته است.
این چالش باعث یکی از الگوهای مقابلهای رایج میشود: کسانیکه دستاندرکار مقابله با بحران هستند بر روی مسائلی تمرکز میکنند که بایستی همین الآن حل شوند. عمل به این شیوه یعنی الویت دادن به چیزهای فوری و بعد از آن رفتن به سراغ مسئلۀ بعدی طبیعی است. اما کسانیکه با بهاصطلاح ماتریس آیزنهاور آشنا باشند (ماتریس ۲×۲ «فوری دربرابر مهم» که در زیر آمده است) میدانند که نادیده گرفتن مسائل «مهم اما غیرفوری» به ضرر ماست.
غیرفوری | فوری | |
چارک دوم
برنامهریزی برای انجام برنامهریزی برای آینده با تفکر راهبردی. نیازمند ابتکار عمل است. زمان بیشتری برای انجام آن صرف کنید. |
چارک اول
انجام کارهای مربوط به مدیریت بحران. با انجام بیشتر کارهای چارک ۲ از زمان لازم برای این چارک بکاهید. |
مهم |
چارک چهارم
صرفنظر از انجام مسئولیتهایی را که با وظایف و اهداف سازمان همراستا نیستند حذف کنید. یاد بگیرید که به اینها نه بگویید. |
چارک سوم
حوالۀ انجام آن به دیگران با واگذاری کارهای این بخش تیم خود را تقویت کنید. اجازه دهید تیمتان بهطور مستقل تصمیمگیری کند. |
غیرمهم |
منبع: مقالۀ درخشان وینیتا بانزال دربارۀ «چطور الویتبندی کنیم و بهرهوری بالا داشته باشیم»
بحران کنونی هم تفاوتی ندارد. این یادداشت میخواهد به مسائلی بپردازد که در هفتهها و ماههای آتی و با پیشتر رفتن بحران جنبۀ حیاتی بهخود میگیرند و بایستی از پیش برنامهریزی شوند (چارک دوم ماتریس که بایستی با تفکر راهبردی همین الآن برای آن برنامهریزی شود). رهبران بایستی منابعی برای از میان برداشتن «مشکلات فردا» بکار بگیرند.
کووید-۱۹ تمامی بخشها را متأثر ساخته است. اما برای سادهتر شدن بحث من تنها بر روی دو جنبۀ گسترده و اصلی بحران تمرکز میکنم: بخش درمان (یا بهداشت عمومی) در این یادداشت و بخش اقتصاد در یادداشت بعدی. این دو بخش پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند. هرچه در یکی از آنها اتفاق بیفتد – از جمله سیاستهایی که اجرا میشود – تأثیر عمیقی بر دیگری میگذارد. مهم است که ببینیم چگونه این وابستگی متقابل با پیشرفتن بحران عمل خواهد کرد و برخی کشورها تا بهحال در این مورد چه کردهاند. اما برنامهریزی پیشدستانه بیش از همه برای کشورهای درحالتوسعه و درحالگذار اهمیت دارد که هنوز همۀ بار این همهگیری را تحمل نمیکنند.
اقدامات مقابلهای حوزۀ درمان: شمشیر یا تیغ جراحی
کشورها از حیث بعد درمان در مراحل متفاوتی از بحران هستند. تابهحال تمرکز بر روی «هموار شدن» شیب منحنی شیوع بیماری بوده است. برای این منظور فاصلهگذاری اجتماعی و قرنطینۀ کامل (lockdown) برای پیشگیری از رشد تصاعدی موارد استفاده شده تا موارد از ظرفیت نظام درمانی بیشی نگیرند. به این شکل نظام درمان زمان میخرد و فرصت تطبیقدهی مییابد.
این مسئله در نمودار معروف زیر بهخوبی بهنمایش در آمده است:
شیب منحنی قرمز بدبینانهترین سناریو است که در ایتالیا به شکل غمانگیزی شاهدش بودیم. جاییکه بیمارستانها بیش از حد ظرفیت از بیمار پر شده بود و تصمیمات پزشکی ناگواری بهناچار گرفته شد. سناریوی خاکستری وضعیت قابل مدیریتی است که با تغییر رفتار حاصل میشود؛ یعنی با دور از هم ماندن مردم بواسطۀ تدابیری حفاظتی همچون قرنطینۀ کامل (lockdown). این تدابیر سلاحهای ابتدایی هستند: همچون «شمشیر کشیدن» بر روی همهگیری، با این امید که سناریوی خاکستری محتملتر شود. قابل درک است که تمرکز بر روی موارد فوری بوده است: توقف روند صعودی منحنی. اما دو پرسش بزرگ پیشروی ماست: در کشور شما «شمشیر» تا چه حد مؤثر خواهد بود؟ حتی اگر مؤثر باشد چطور از این اوج به صفر میرسید؟ پرسش اول بهویژه در مورد کشورهای در حال توسعه اهمیت دارد. پرسش دوم در مورد تمامی کشورها اهمیت دارد. بیایید از دومی آغاز کنیم.
روشهای جاافتادهای وجود دارد برای اینکه همهگیریها به پاندمی تبدیل نشوند. این روشها معمولاً سه بخش دارند:
آزمایش – تا مشخص شود چه کسی مبتلاست
ردیابی تماس – برای یافتن تمام کسانی که با شخص مبتلا در ارتباط بودهاند
قرنطینه – تمامی افراد در تماس به طول مدت نهفتگی بیماری برای توقف زنجیرۀ انتقال.
این رویکرد دقت بیشتری دارد و همچون تیغ جراحی است در مقایسه با شمشیر. افراد بسیاری (ارتشی از کارکنان درمانی) بایستی با دقت هر خط بیماری را رصد کرده و آن را از میان ببرند. در هنگام آغاز شیوع کووید-۱۹ یا کرونا ویروس شاهد این بودیم که برخی کشورها ابتدا از این تاکتیک استفاده کردند. دلیلی که این رویکرد – که سازمان بهداشت جهانی شدیداً آن را توصیه میکرد– جایگزین تعطیلیهای کامل شد این بود که ویروس در بسیاری از کشورها از رصدکنندگان آن پیش افتاد. اینکه میشد طور دیگری شود بحثی است که باید در جای دیگر به آن پرداخت. آنچه که اهمیت دارد این است که کشورهایی که تعطیلی کامل را انتخاب کردند، تنها امیدشان برای پایان تعطیلی کامل و بازیابی فعالیتهای اقتصادی همان تیغ جراحی است.
جهان اکنون استان هوبی و کرۀ جنوبی را به دقت زیرنظر دارد. این دو نقطۀ جغرافیایی که در نقطۀ دورتری از مسیر همهگیری کووید-۱۹ یا کرونا ویروس قرار گرفتهاند درسهای خوبی برای خروج موفق از تعطیلی کامل دارند. درحال حاضر دلایل خوبی در دست است که رویکرد آنها – که مبتنیبر انجام آزمایش، ردیابی تماس، قرنطینه و کنترل مرزها است – مؤثر واقع میشود. این دقیقاً مشابه تجربۀ ابولا در آفریقای غربی است. زمانیکه منحنی به اوجاش رسید، رساندن تعداد موارد به صفر مستلزم نوعی کار کارآگاهانه بود. اگرچه کووید-۱۹ یا کرونا ویروس بسیار مسریتر از ابولا است و میتواند بدون علائم منتقل شود، همچنان این توافقنظر وجود دارد که به این شیوهها میتوان امید داشت. درحالیکه کشورهای سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی به سمت کاهش تدریجی محدودیتها حرکت میکنند، همچنان ترکیبی از این روشها موردنیاز خواهد بود.
درحالحاضر رهبران روی کارهای تلنبارشدۀ فوریشان تمرکز کردهاند. اما واجب است که برنامهریزی و کسب آمادگی برای این فاز از بحران آغاز شود تا در ۱ تا ۳ ماه آینده – شیب منحنی در یک کشور خاص به هر شکلی که در بیایید ( و احتمالاً بین دو منحنی صورتی و خاکستری باشد) – کشورها بتوانند رویکرد خود را تغییر دهند. مهمترین مسئله در این لحظه دردسترس بودنِ وسیع آزمایشهای دقیق است. اما اگر شما یک رهبر عمومی هستید، از خود بپرسید که آیا آماده هستید که شمشیرتان را با تیغ جراحی عوض کنید:
آیا کشور من برای فازهای بعدی و حیاتی اقدامات درمانی مهیا میشود؟ استراتژی ما برای انجام کافی آزمایشات تشخیصی چیست؟ در کجا آزمایش خواهیم گرفت؟ آیا برای ردیابی تماسها و انجام قرنطینه در مقیاس وسیع آمادگی کسب میکنیم؟
اگرچه «مشکلات امروزی» فوری بیشترین منابع را به خود اختصاص خواهند داد اما اقدامات ملی و بینالمللی بایستی اکنون منابع بیشتری به «مشکلات فردا» اختصاص دهند. دانۀ برف مدیریت بحران میتواند یک «تیم برنامهریزی پیشدستانه» – نامی که مککینزی بر روی آن گذاشته – برای بررسی این مسائل داشته باشد. و تیمهای دیگر نیز میتوانند و باید پیشدستانه و با رویکردی درمانی به مسائل روانی – اجتماعی و سلامت بهداشتیای توجه داشته باشند که از اکنون تا شش ماه آینده ممکن است بروز کنند.
در مورد پرسش دیگر چطور؟ آیا شمشیر در همۀ کشورها میتواند مؤثر باشد؟ موج تعطیلیهای کامل در سرتاسر جهان شگفتانگیز است و تشابه واکنشها باعث میشود آدم بپرسد شاید تقلیدهای ناشیانه از الگوهای موفق[۱] در کار است. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود تصور کنیم تعطیلی کامل احتمالاً مؤثرترین رویکرد در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نیست. اول، در بسیاری جاها خطچین شکل بالا که ظرفیت نظام درمانی را نشان میدهد بهقدری پایین است که امید به اینکه شیب منحنی در پایین آن قرار بگیرد غیرممکن است. دوم، وضعیت خانهسازی شهری در بسیاری جاها – از کیبرا تا کلکته – فاصلهگذاری اجتماعی را به خیالی خام بدل میکند. سوم، در کشورهای در حال توسعه مردم به غذا یا سوخت مورد نیاز آشپزی در سوپرمارکتها دسترسی نخواهند داشت که بهسادگی مورد نظارت قرار گیرند. همینطور در بهغیر از کشورهای ثروتمند، تنها بخش بسیار کوچکی از فعالیتهای اقتصادی از خانه و جاهایی چون نرمافزار زوم قابل پیگیری و انجام هستند. این مسائل را دابلیو. گیوده مور یکی از وزرای دولت سابق لیبریا در اینجا بهخوبی تشریح کرده است.
برای بسیاری از کشورها تیغ جراحی بهترین یا تنها گزینه است یا حداقل تدابیر متفاوت فاصلهگذاری اجتماعی با دقت بیشتر. شمشیر تا حدی به این دلیل مؤثر نخواهد بود – همانطور که ریکاردو هاوسمان توضیح میدهد – که بسیاری از کشورها بهسادگی فاقد فضای پولی لازم برای التیام «زخمهای شمشیری» هستند که در اثر تعطیلی کامل ایجاد خواهند شد. نکته این است که همه چیز به بستر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بستگی دارد و شواهدی وجود ندارد که نشان دهد در حال حاضر تدابیر با توجه به این بستر طراحی میشوند. دستآخر، تصور نکنید که کشورهای فقیر نمیتوانند آزمایش بگیرند، ردیابی تماس و قرنطینه انجام دهند. بهخاطر بیاورید که در سال ۲۰۱۴ سه کشور از فقیرترین کشورها – سیرالئون، لیبریا و گینه – به کمک افراد داوطلبی که تنها یک تخته شاسی و مهارتهای خوب اطلاعرسانی مخاطره داشتند این کار را به انجام رساندند.
اقدامات اقتصادی: ایجاد تعادل
کرونا ویروس تمامی اقتصادهای جهان را متأثر خواهد ساخت، حتی اگر کشوری که یک مورد مبتلا به ویروس هم نداشته باشد. عرضه و تقاضا در سطح جهان همین حالا کاهش شدید داشته است و به رکودی جهانی میانجامد. اما بیشتر این صدمۀ اقتصادی «زخمهای شمشیر»ی خواهد بود که در اثر تعطیلی کامل ایجاد میشود. تعطیلی کامل به تعطیلی کسبوکارها، از دست دادن شغل، ناتوانی در بازپرداخت وامها و توقف سرمایهگذاری خواهید انجامید. بحران عمومی در بخش درمان و بحران اقتصادی ارتباط درهمتنیدهای با یکدیگر دارند. تدابیری برای کاهش بحران در یک بخش میتواند بر بحران در بخش دیگر اثر بگذارد و از شدت آن بکاهد. رهبران بایستی توجه دقیقی به این وابستگی متقابل داشته باشند.
همانطور که جاناتان سِد، دبیر رشد بخش رشد فراگیر مؤسسۀ تغییر جهانی تونی بلر برای من توضیح داد، احتمالاً طی این بحران اقتصادها از سه فاز عبور خواهند کرد. این سه فاز در نمودار زیر نشان داده شده است:
فاز اول – شوک: در فاز اول اقتصاد بهسرعت وارد رکود میشود. هرجا که سیاستهای تعطیلی کامل و تدابیر شدید فاصلهگذاری اجتماعی اجرا میشود، شوک وارد شده به عرضه با تعطیلی کسبوکارها و شوک وارده شده به تقاضا با ماندن مصرفکنندگان در خانه، باعث انقباض شدید اقتصادی خواهد شد. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی منفی خواهد شد. اقتصاد لیبریا در جریان ابولا از رشد ۶ درصدی تولید ناخالص داخلی به رشد ۱۰ درصدی منفی رسید. همین الآن شاهد رخ دادن این اتفاق در بعضی از کشورها هستیم.
فاز دوم – تثبیت: در فاز ۱، انقباض اقتصاد ادامه مییابد تا به یک نقطۀ تعادل برسد. حد پایینی که کاهش رشد در آن متوقف خواهد شد. زمانی که این اتفاق میافتد و سطحی که کاهش رشد در آن متوقف میشود در نتیجۀ سیاستهای درمانی (مانند طول مدت تعطیلی کامل و کنترل در مرزها) و ترکیبی از سیاستهای محرک و نقطهای که عرضه بیش از آن کاهش نخواهد یافت تعیین میشود. دستآخر بسته به تدابیر محرک، سیاستهای بهداشت عمومی و توانایی اقتصاد واقعی، رشد از صفر به رشد اندک (۱-۳ %) افزایش خواهد رسید.
فاز سوم – ترمیم و اصلاح: در فاز سوم، اقتصاد بر روی کاغذ به سمت نرخهای پیشین حرکت و رشد میکند. زمان فرارسیدن این فاز بهشدت به اقدامات انجام شده در فازهای ۱ و ۲ و اثرات و شرایط بخشهای اساسی مربوط است. این فاز همچنین فرصتی برای تحول اقتصادی فراهم میکند؛ فرصتی برای کارآمدتر کردن بخشهای غیرکارآمد و تحریک بخشهای جدید.
هدف اصلی تدابیر انجام شده در فاز ۱ تخفیف تأثیر شوک تا حد امکان است. این شوک ناشی از انقباض اقتصاد جهانی، انقباض اقتصاد ملی بهدلیل تغییر در رفتار و عواطف و تدابیر بهداشت عمومی یک کشور همچون تعطیلی کامل و بستن کسبوکارها است.
چه کارهایی در بخش فوری تلنبار شدهاند؟ هر اقتصادی برای حمایت از کسبوکارها و خانوارها به نوعی بستۀ محرک نیاز دارد. اما این اقدامات میتواند در کنشواکنش با اقدامات مقابله با همهگیری قرار بگیرد و تأثیر این اقدامات را کاهش یا افزایش دهد. در کشورهای در حال توسعه، جمعیتهای تهیدست و آسیبپذیر برای تحمل و پیروی از سیاستهای بهداشتی همچون تعطیلی کامل و فاصلهگذاری اجتماعی به یارانۀ نقدی و توزیع غذا نیاز خواهند داشت. اگر افراد برای در خانه ماندن وادار به تحمل گرسنگی شدید باشند، قادر به پیروی از محدودیتها نخواهند بود و به همهگیری سرعت میبخشند.
میبینیم که بسیاری از دولتها برای ایجاد این تعادل مشکل دارند. آنها بدون برنامهریزی مناسب کسبوکارهای مربوط به غذا را تعطیل و زنجیرۀ تأمین غذا را با مشکل روبهرو کردهاند. این موارد به سرعت به محدودیتهایی برای مقابلۀ مناسب درمانی بدل شدهاند.
برای باز نگه داشتن بازارهای غذا و زنجیرههای تأمین کالاهای ضروری لازم است بهسرعت گامهایی برداشته شود. بهویژه برای دسترسی به غذا و سوخت آشپزی. بایستی از نیروی کار و عرضهکنندگان حمایت شود تا ادامۀ فعالیت بازارها، بندرگاهها، وسایل حملونقل و خدمات رفاهی میسر شود. امکان رعایت فاصلهگذاری اجتماعی باید برای آنها میسر باشد. کسبوکارهایی که ناچارند بهدلیل رکود یا سیاستهای بهداشتی تعطیل شوند بایستی با وامهای دولتی و/یا سیاستهای بیمهای مورد حمایت قرار بگیرند تا ورشکسته نشوند. راه نجات کسبوکارهای غیررسمی کوچک و متوسط هم شاید حمایت اجتماعی در قالب یارانههای نقدی باشد.
سازوکارهایی که در کشورهای درحالتوسعه که میزان اشتغال غیررسمی در آنها بسیار بالاست طراحی میشوند بایستی بسیار متفاوت از کشورهای سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی باشد. در این کشورها پرداخت یارانههای نقدی بسیار حائز اهمیت هستند. در نواحی روستایی شاید سازمانهای جامعۀ مدنی و برنامههای پسانداز روستایی وسیلۀ توزیع باشند. هرجا که امکانش هست باید از سیستمهای انتقال وجه با موبایل استفاده کرد.
درکنار همۀ اینها کرونا ضربهای بزرگ به عواید دولتهای میزند که بایستی بهسرعت برای رفع آن کاری کرد. همانطور که هاوسمان نشان داده است، فضای پولی کشورها وسعت بودجۀ دراختیار برای برنامههای محرک را تعیین میکند. اغلب کشورهای درحالتوسعه ظرفیت اندکی برای استقراض دارند بههمینخاطر آنها باید از جامعۀ بینالملل حمایت مستقیم دریافت کنند. این پرسش دیگری را بهوجود میآورد. آیا تعطیلی کامل که به اقتصاد کشورها این همه آسیب وارد میکند، در همۀ کشورها رویکرد درستی است؟
هدف دیگر تدابیری که در مرحلۀ نخست، یعنی شوک انجام میشود این است که فاز دوم تا حد امکان کوتاه باشد و انتقال به فاز سوم سرعت بگیرد. اگرچه همهچیز بهشدت به اقتصاد جهانی وابسته است اما هر چه رکود یک کشور بیشتر V شکل باشد و نه U شکل بهتر خواهد بود. رهایی از شرایط رکود مستلزم پایان همهگیری جهانی است اما رها شدن از این همهگیری به اتخاذ تدابیر اقتصادی صحیح بستگی دارد.
چیزهای زیادی در مورد برقراری تعادل میان تأثیر خود ویروس و تأثیرات تدابیر اقتصادی نوشته شده است اما بههرحال این بدهبستان سادهای نیست. بایستی همزمان بر روی هر دو مورد کار کرد و برنامهریزی پیشدستانه تنها راهحل آن است.
تیمهای مخصوص برنامهریزی پیشدستانه باید به مراحل بعدی بحران اقتصادی نیز توجه داشته باشند. اگرچه که اقدامات فوری همچنان فوری هستند اما در بخش کارهای مهم، مسائلی همچون فصل برداشت و کاشت کشاورزی، سقوط بخش مالی دراثر عدم پرداخت وامها و نیز شناسایی اقدامات و سیاستهای لازم برای تحریک فعالیت اقتصادی و بخشهای اساسی باید مورد توجه قرار بگیرند. مسائل درازمدتتر همچون تشویق به سرمایهگذاری اگرچه راهبرد صنعتی هوشمندانهای است اما میتواند بخشهای غیرکارآمد و مقروض را هدف قرار دهد.
رهبران بایستی از خود بپرسند:
آیا تدابیر اقتصادی فوری ما میتواند فشار محدودکنندهای به اقدامات پزشکیمان وار کند؟
آیا برای تحریک اقتصاد برنامهریزی کافی انجام میدهیم؟
آیا برای ایجاد فرصت برای تحول اقتصادی برنامهریزی کافی انجام میدهیم؟
سخن پایانی
ابعاد درمانی و اقتصادی کووید-۱۹ یا کرونا ویروس پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند و اقدامات در یک زمینه میتواند زمینۀ دیگر را متأثر کند. اقدامات درمانی حفاظتی باعث مشکلات شدید اقتصادی شدهاند و سیاستهایی که برای کاهش این مشکلات اقتصادی درپیشگرفته میشوند میتوانند اقدامات درمانی را تقویت یا تضعیف کنند. این وابستگی متقابل اکنون اصلیترین چالش پیشروی کشورها است و به مرور اهمیت بیشتری نیز خواهد یافت. ممکن است تدابیر حفاظتی شدید در مورد همۀ کشورها مؤثر نباشند و شاید با پیشتر رفتن بحران نیاز باشد این تدابیر را تطبیق و تغییر داد. اگر دولتها نتوانند امروز برای مشکلات آینده برنامهریزی کنند، ممکن است در چرخۀ باطل همهگیری و سقوط اقتصادی گیر کنند و زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار دهند.
منبع:
https://buildingstatecapability.com/2020/04/17/covid-19-planning-for-tomorrows-problems-today/
[۱] Isomorphic mimicry
مترجم: فاطمه تبرزه (کارشناس پژوهشی مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه)
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=6471
بدون دیدگاه