دکترای جامعه شناسی
کارشناس پژوهشی- حمایتگری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
تعارض منافع به معنای موقعیتهایی در درون سازمانهاست که در چنین موقعیتهایی فرد یا گروهی از افراد میان انتخاب منافع خود یا انجام وظایف شغلیشان مخیر میشوند. توجه به این موضوع از آنجا اهمیت دارد که در صورتیکه این موقعیتهای بالقوه، بالفعل شوند و افراد منافع شخصی یا گروهیشان را به وظایف شغلیشان ترجیح دهند، فساد رخ میدهد و از همینرو در کشورهای مختلف قوانین و مقرراتی برای مدیریت تعارض منافع وضع شدهاند. در کشور ما هم به تازگی بحث در خصوص مدیریت تعارض منافع در دولت و مجلس مطرح شده است و سیاستگذاران به دنبال تصویب قوانینی هستند که تا جای ممکن جلوی بروز چنین موقعیتهایی را بگیرند.
صندوق بازنشستگی کشوری مانند دیگر سازمانها از قاعده ذکر شده مستثنی نیست و بخشهای گوناگون آن با موقعیتهای تعارض منافع دست و پنجه نرم میکند.
منافع بازنشستگان یا مدیران
ارائه خدمات اجتماعی و فرهنگی یکی از راههایی است که مدیران میتوانند از خلال آن با ذینفعان صندوق ارتباط مثبتی برقرار نموده و در میان آنها محبوبیت کسب کنند. از آنجاییکه مهمترین وظیفه صندوق بازنشستگی پرداخت مستمری به بازنشستگان است و در این زمینه هم امکان هیچگونه اعمال نظری از سوی مدیرعامل صندوق وجود ندارد، از خدمات اجتماعی و فرهنگی به عنوان راهی برای ارتباط برقرار کردن با بازنشستگان استفاده میکند. همچنین مدیرعامل از این خدمات به عنوان پل ارتباطی با سیاستمداران مانند نمایندگان مجلس یا استانداران و … سود میبرد.
در این یادداشت تلاش شده است به برخی از موقعیتهای تعارض منافع که با خدمات اجتماعی و فرهنگی ارائه شده توسط اداره اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری مرتبط هستند، بپردازیم.
خدمات موردنیاز بازنشستگان کدام است؟
یکی از مسائلی که در خصوص خدمات ارائه شده توسط صندوقها مطرح است، میزان هماهنگی این خدمات با نیازهای بازنشستگان است. از آنجاییکه بازنشستگان برخی خدمات را سازگار با خواستهها و نیازهایشان و مفید فایده برای خود نمیدانند، باید پرسید که چرا صندوقها پیش از مشخص نمودن نوع خدمات به انجام نیازسنجی و نظرسنجی از بازنشستگان مبادرت نمیورزند؟ «بسیاری از صندوقهای بازنشستگی عمومی با استفاده از منابعی که با اهداف حمایتی و خدماتی در اختیارشان قرار میگیرد به طور مستقیم و بدون دخالت گیرندگان خدمات بستههایی را در اختیار آنها قرار میدهند که اغلب با نیازهای آنان سازگار نیست. شواهد نشان میدهد که در مواردی قبل از تعریف این خدمات شرکتهایی ثبت میشوند و یک یا دو روز پس از ثبت وارد قراردادهای کلان با صندوقها برای ارائه کالا یا خدمات به بازنشستگان و خانوادههای آنها میشوند. چون جامعه بازنشستگان از قانون ارقام بزرگ تبعیت میکند فرصتهای استفاده (بخوانید سوء استفاده) از این فرصتها نیز فراهم میشود. قرارداد با فروشگاهها یا رستورانهای خاص، ارائه کالایی با برند خاص و نظایر آن به وفور در اطلاع رسانیهای عمومی به جامعه بازنشستگان به چشم میخورند. گاهی وجود این ظرفیت در هدایت جامعه بازنشستگان به دریافت یک خدمت یا یک کالا موجب تبانی با یک تولید کننده یا ارائه کننده به ارائه محصول غیر رقابتی و غیر استاندارد به بازنشستگان میشود.» (شیبانی، صابر، ۱۳۹۹)
همچنین این نکته باید مدنظر قرار گیرد که خدمات نباید شکل اجباری برای بازنشستگان پیدا کنند بلکه باید آنها به صورت آزادانه به انتخاب از میان خدمات ارائه شده دست بزنند و در واقع به استفاده از برخی خدمات مانند سفر و گردشگری ترغیب شوند. بدین ترتیب انتخابی شدن موجب ارائه خدمات بهتر خواهد شد و دیگر شرکتهایی از رهگذر این خدمات اجباری به دنبال منافع خود نخواهند بود بدون آنکه منافع و خواستههای بازنشستگان را مدنظر قرار دهند.
تورهای گردشگری؛ راهی برای نجات شرکتها (تعارض درآمد و وظیفه)
یکی از خدماتی که اداره اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری به بازنشستگان و مستمریبگیران ارائه میکند استفاده از تورهای گردشگری با میزانی از تخفیف است تا این افراد بتوانند در طول سال از خدمات مربوط به سفر نیز بهرهمند شوند اما نکتهای که در خصوص این تورها وجود دارد و مدیران صندوق به آن اشاره مینمایند، عدم ارائه خدمات مناسب و با کیفیت از سوی شرکتهای گردشگری است. بسیاری از بازنشستگانی که از این خدمات استفاده کردهاند، این موضوع را ابراز کردهاند.
از آنجاییکه بازنشستگان برخی خدمات را سازگار با خواستهها و نیازهایشان و مفید فایده برای خود نمیدانند، باید پرسید که چرا صندوقها پیش از مشخص نمودن نوع خدمات به انجام نیازسنجی و نظرسنجی از بازنشستگان مبادرت نمیورزند؟
مدیران اجتماعی، فرهنگی معتقدند این شرکتهای گردشگری شرکتهایی ورشکسته هستند و از آنجایی که متعلق به صندوق هستند، خود را ملزم میداند که به آنها کمک کند در نتیجه چنین تورهایی را برای بازنشستگان در نظر گرفته است تا این شرکتها از خلال آن منتفع شوند. این درحالیست که همین خدمات را میتوان از طریق شرکتهایی دیگر غیر از شرکتهای صندوق با کیفیت بسیار بهتر و قیمت مناسبتر دریافت کرد. یکی از اعضای کانون بازنشستگان در این زمینه گفت: «ارزش تورها تقریباً معادل همان مبلغی است که خود بازنشستهها به عنوان مابهالتفادت پرداخت میکنند و حتی بالاتر از این میزان است. درواقع، کمک هزینهای که صندوق به بازنشسته میدهد به حساب شرکت واریز میکند. به یک معنا بازنشستگان گویی کل مبلغ واقعی تور را خودشان میپردازند. ما این را با شرکتهای بیرون از صندوق مقایسه کردهایم. شاید به همین دلیل است که بازنشستهها استقبال چندانی از این تورها نمیکنند. صندوق از یکسو میخواهد به بازنشستگان خدمات رفاهی ارائه کند و از سوی دیگر به دنبال احیا و درآمدزایی برای شرکتهای خود است، و این تعارض منفعتی را ایجاد میکند. هزینههای اختصاص یافته به عنوان کمک هزینه به شرکتها داده میشود و بازنشستهها عموماً از خدمات ارائه شده راضی نیستند و این پنداشت برای بازنشستگان ایجادشده که این خدمت نه برای بازنشستگان بلکه برای شرکتها تعریف شده است.»
«ما فکر میکنیم خدماتی که بخشی از شرکتهای گردشگری دارند میدهند [را] میتوانیم در بازار خصوصی با قیمت ارزانتری استفاده کنیم. ولی عملاً [چون] صندوق این شرکتها را دارد باید اینها را ساپورت کند، از طرفی ما باید سعی کنیم برای بازنشستگان سفرهای ارزانتری را تعریف کنیم و این کار میتواند با بخش خصوصی انجام شود ولی فعلاً به این شکل شدنی نیست. چراکه اولاً اینها انحصار دارند که البته قانونی نیست ولی چون به هر حال در این مجموعه هستند راحت این کار را انجام میدهند. این تعارض منافعی است که میتواند بین ما و صندوق وجود داشته باشد.» (مرتضایی فرد، محمود، ۱۳۹۹)
خدمات بیشتر یا ذخیره بیشتر (تعارض وظایف)
وظیفه اداره اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری ایجاب میکند که خدمات هر چه بیشتر و بهتری در زمینه بیمه درمان تکمیلی به بیمهشدگان صندوق بدهد اما این وظیفه با وظیفه اداره کل امور مالی که باید هر هزینهکرد منابع تا جای ممکن جلوگیری کند تا بتواند حقوق بازنشستگان را به موقع و به درستی واریز نماید، در تعارض قرار دارد. همین مسائل موجب شکلگری تعارضات زیادی میان این دو اداره کل شده است به گونهای که کمیتهای برای رفع اختلافات این دو اداره از برخی اعضای این دو اداره و دیگر ادارات صندوق تشکیل شده است و تصمیمات در آنجا مورد بحث و بررسی قرار میگیرند و نهایی میشوند. «بیمه تکمیلی عملا بیمه هزینه است. یعنی من هرچقدر بخواهم بیشتر خدمت بدهم از آن طرف صندوق باید بیشتر هزینه کند. در حالی که من به عنوان اداره کل دوست دارم خدمات بیمهایام را افزایش بدهم، از آن طرف بخش اقتصادی ما تلاش خودش را میکند پول بیشتری ذخیره کند. این دو با هم تعارض پیدا میکند.» (مرتضاییفرد، محمود، ۱۳۹۹)
خانههای امید یا ناامیدی
یکی از خدمات دیگری که اداره اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری به بازنشستگان ارائه داده است، خانه های امید هستند. این خانهها به عنوان پاتوقی برای بازنشستگان در شهرهای مختلف ایجاد شده است و ساخت آنها بر عهده هلدینگ عمران و ساختمان صندوق (تراز پیریز) گذاشته شده است. مشکل آن است که در حال حاضر در اغلب موارد این خانهها متروک و بلااستفاده است. عامل این امر عدم مکانیابی صحیح برای احداث خانههای امید و نیز عدم نیازسنجی از بازنشستگان در خصوص خدمات ارائه شده در این خانههاست. بدین ترتیب در حال حاضر مهمترین استفادهای که از آنها میشود، در جهت اهداف سیاسی مدیرعامل صندوق است زیرا هر مدیری که بر سر کار میآید برای ایجاد محبوبیت در میان بازنشستگان به احداث و بهرهبرداری این خانهها در شهرهای مختلف میپردازد. در واقع مدیران دچار موقعیت تعارض منافع مبتنی بر انگیزههای سیاسی، قومیتی و … شدهاند.
نظارت بر خود
ـ شرکتهای گردشگری که مسئول ارائه تورهای تفریحی و زیارتی به بازنشستگان هستند، متعلق به صندوق بازنشستگی هستند. نظارت بر این شرکتها هم بر عهده خود صندوق است. بدین ترتیب در واقع ناظر و نظارت شونده یکسان هستند و این امر به تعارض منافعی دامن زده است که به نارضایتی بازنشستگان از این شرکتها و تورهایشان انجامیده است. «فرضاً ما به عنوان سفارشدهنده از یکی از شرکتهای صندوق رضایتمندی نداریم، ما میخواهیم پول آن را تأیید نکنیم که به آن پرداخت شود و آن هم پولش را میخواهد. اگر او در این بین به یکی از بخشهای حل اختلافی صندوق مراجعه کند نه میتواند آن را رد کند و نه میتواند تأیید کند، چون به هر حال این اتفاق دارد در یک مجموعه میافتد. این است که عملاً آن نظارت هیچ موقع معنی خودش را پیدا نمیکند. صندوق یک کاری انجام میدهد و خودش هم میخواهد بر کار خودش نظارت و پرداخت داشته باشد.» (مرتضایی فرد، محمود، ۱۳۹۹)
ارائه خدمات اجتماعی ـ فرهنگی برای بازنشستگان میتواند تبعات بسیار مثبت و خوبی داشته باشد و کیفیت زندگی آنها را در دوران بازنشستگی بالا ببرد. اما در این میان باید به برخی نکات توجه نمود. اول اینکه باید حتما در خصوص خدمات موردنیاز، از خود افراد بازنشسته نظرسنجی و نیازسنجی کرد تا خدماتی که ارائه میشود، بیهوده و بلااستفاده نشود. دوم باید نسبت به موقعیتهای تعارض منافعی که ممکن است در خصوص ارائه این خدمات، بستن قرارداد با شرکتهای مختلف، برگزاری مناقصهها و نیز منافع سیاسی محتمل حساس بود و آنها را مدنظر قرار داده و تاجای ممکن مدیریت نمود.
بدون دیدگاه