پژوهشگر مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
کارشناسی ارشد مطالعات توسعه
نشر کرگدن با همکاری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه و معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی چاپ دوم کتاب نظریه اقتصادی دولت: مبانی اقتصادی دولت رفاه ترجمه علی سرزعیم و مریم حاجیقربانی را منتشر کرد. این کتاب که در ۱۳ فصل و ۶۸۷ صفحه به فارسی ترجمه شده است، برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ توسط نیکولاس بار (Nicholas Barr) با عنوان اصلی Economics of Welfare State منتشر شد.
نسخه ترجمهشده مبتنی بر چاپ (نسخه) پنجم این کتاب در سال ۲۰۰۴ است، اما نسخه ششم کتاب در سال ۲۰۲۰ با برخی تغییرات در ۱۲ فصل منتشرشده است. در این معرفی تلاش میشود ساختار کتاب، رویکرد کلی کتاب و برخی ملاحظات بر آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
نکته اول آنکه منطبق با عنوان اصلی کتاب، موضوع کتاب اقتصاد رفاه یا اقتصاد دولت رفاه است. بنابراین موضوع محوری کتاب آن است که رابطه دوطرفه اقتصاد و دولت رفاه را مورد نقد و کاوش قرار دهد. آثاری که اقتصاد رفاه را موردبررسی قرار میدهند، بسته به اینکه در کجای طیف قرار گرفته باشند، نگاهی متفاوت خواهند داشت. برای مثال نگاه برخی آثار به اقتصاد رفاه تأثیرات ناپایدار کننده و ناکارآمد ساز سیاستهای رفاهی بر کارآمدی اقتصادی است. یکی از این مثالها تأثیر سیاستهای یارانهای بر منحنی عرضه و تقاضا و بیشتر شدن هزینه تولید نسبت به میزان مصرف است. اما کتاب نظریه اقتصادی دولت خود را اساساً در پهنه لیبرال معرفی کرده و ضمن دفاع از دولت رفاه بیشتر ناظر بر هماهنگ کردن کارایی و عدالت اجتماعی است.
ساختار کتاب نظریه اقتصادی دولت
کتاب نظریه اقتصادی دولت در ۴ بخش تدوین شده است، بخش اول با عنوان مفاهیم شامل ۵ فصل است که در آن دولت رفاه تعریف میشود، نظریههای سیاسی و اقتصادی دولت رفاه تشریح میشود و درنهایت برخی مشکلات سنجش مورد بحث قرار میگیرد. بخش دوم کتاب به مزایای نقدی یا انتقال نقدی دولت برای اهداف رفاهی و عدالت اجتماعی میپردازد و چهار فصل «بیمه: بیکاری، بیماری و ازکارافتادگی»، «هموارسازی مصرف: صندوقهای بازنشستگی سالمندی»، «فقرزدایی» و «راهبردهایی برای اصلاحات» را شامل میشود.
بخش سوم مزایای غیر نقدی یا انتقال غیر نقدی را در سه فصل «سلامت و مراقبت سلامت»، «آموزش مدرسهای» و «آموزش عالی» مورد بحث قرار میدهد. بخش چهارم با تک فصل نتیجهگیری خلاصهای از تمام مباحث مطرحشده در کتاب ارائه کرده و به برخی سؤالات همچون اینکه دولت رفاه خوب است یا خیر، چالشهای پیش روی آن چیست و غیره میپردازد.
همانطور که از بخشبندی کتاب میتوان استنباط کرد، کتاب ابتدا مبنای نظری خود را بیان میکند و سپس بر اساس همان شالوده مشخص میکند کدام بخشها باید به بازار اعطا شود و کدام بخشها و محصولات باید توسط دولت تولید شود. به عبارت سادهتر، بهصورت ضمنی، سیاستهای پرداخت انتقالی نقدی مناسب برای بخشهایی است که بازار در آنها کارا بوده و دولت تنها باید از طریق پرداختهای انتقالی نقدی در آن مداخله کند و سیاستهای انتقال غیر نقدی برای آن بخشهایی مناسب است که بازار در آنها شکست میخورد و دولت باید رأساً تولید آن کالا را بر عهده بگیرد. بدیهی است که این موضوع بسیار پیچیدهتر از فرمول ارائهشده است و حتی در مواردی مثل نظامهای بیمهای چالشهایی برای بیمههای خصوصی وجود دارد.
نظریه اقتصادی دولت: منظرگاه کتاب به دولت رفاه
قبل از آنکه منظرگاه کتاب به دولت رفاه موردبررسی قرار گیرد، لازم است اشاره شود که کتاب اساساً تعریف دقیقی از دولت رفاه ارائه نمیدهد و بیشتر بهصورت کارکردی آن را تعریف میکند. نکته مهم آن است که کتاب در فصل اول چندین هدف برای دولت رفاه برمیشمارد که ارائه آنها در اینجا مطلوب است. این اهداف شامل کارایی کلان، کارایی خرد، هموارسازی مصرف، تشریک ریسک، انگیزهها، فقرزدایی، کاهش نابرابری و توجه به انزوای اجتماعی است. بااینحال نیکولاس بار چهار هدف هموارسازی مصرف، تشریک ریسک، فقرزدایی و باز توزیع را اهداف محوری دولت رفاه عنوان میکند.
منظرگاه کتاب به دولت رفاه و چشمانداز آن در هر موضوعی «کارایی» است. از همین جهت هم میتوان مشاهده کرد که کارایی جزو اولین اهداف دولت رفاه قرار داده شده است، درحالیکه میتوان آن را جزو اهداف اجرایی دولت رفاه دانست نه رسالت آن. بهعبارتدیگر ایجاد کارایی در بازار هدف اصلی دولت رفاه نیست، اما به هیچ سیاستی نمیتواند وارد شود مگر آنکه به ابعاد کارایی آن توجه کند. از طرف دیگر از منظر علوم اجتماعی، ایجاد همبستگی اجتماعی اصلیترین هدف دولت رفاه است اما نیکولاس بار میگوید «مواردی که تا اینجا عنوان شدند اهداف متعارف اقتصادیاند، اما برخی مفسران اهداف گستردهتر و جامعتری را برشمردهاند» و سپس همبستگی را بهعنوان یک هدف دولت رفاه مطرح میکند.
کتاب نظریه اقتصادی دولت در فصل دوم انواع ایدئولوژیهای مربوط به دولت رفاه را (البته بهصورت ناقص) مورد بحث قرار میدهد و در فصل سوم دلالتهای اقتصادی هرکدام از ایدئولوژیها را مورد بحث قرار میدهد. نکته مهم آن است که در فصل سوم بار صراحتاً اعلام میکند، تا آنجا که به ایدئولوژی مربوط میشود، تصمیمها غیراقتصادی و در نظام سیاسی کشورها و همبسته با ارزشهای اجتماعی در قالب قرارداد اجتماعی تعیین میشود؛ اما آنجا که ایدئولوژی رفاه (باقیمانده یا نهادی/ متکی بر آزادی یا تأمینکننده برابری و غیره) تعیین شد، نظریه اقتصادی بهعنوان تعیینکننده مسیر رسیدن به هدف وارد عمل میشود.
در اینجا کارایی بهعنوان اصلیترین منظرگاه کتاب به دولت رفاه خود را نشان میدهد. نیکولاس بار میگوید «تولید دولتی» یا واسپاری به بازار بهعنوان پرسشی اجرایی موضوع بخش عمده کتاب است. بهعبارتدیگر از منظر کتاب «بازار» یک هدف یا ارزش نیست، بلکه بر اساس ایدئولوژی تعریفشده در نظام سیاسی و اجتماعی، بر اساس اینکه چگونه میتوان کارایی را بهبود بخشید میتوان از تولید دولتی، تأمین مالی دولتی، واسپاری کامل به بازار و غیره استفاده کرد.
کتاب نظامهای متفاوتی را مثال میزند. برای مثال در بخش آموزش تولید و عرضه در بسیاری کشورها دولتی است. اما در بخش دارو اگرچه تأمین مالی دولتی است، اما عرضه توسط بخش خصوصی انجام میشود. در برخی موارد همچون حملونقل عمومی نیز اگرچه تولید دولتی است، اما شهروندان خود هزینه را بهصورت مستقیم پرداخت میکنند. پاسخ به این سؤال که کدامیک از این شیوهها مناسبترین است بهوضوح یک سؤال اجرایی است و کتاب عمدتاً درباره همین موضوع صحبت میکند.
فصل سوم کتاب نشان میدهد بازار در بسیاری از موارد شکست میخورد و مداخله دولت به انحای مختلف به کارایی نظام کمک میکند. نبود پیشفرضهای بازار کامل همچون اطلاعات کامل، اطلاعات درباره آینده، رقابت کامل، قیمتپذیری، قدرت برابر، فقدان کالای عمومی، فقدان اثرات بیرونی و نبود بازدههای صعودی در مقیاس ملاحظات اساسی هستند که برقرار نبودن آنها موجب شکست بازار و درنتیجه ضرورت مداخله دولت برای کارایی را فراهم میکند.
علاوه بر تولید دولتی بهعنوان یکی از شیوههای ایجاد کارایی در دولت رفاه در کنار پرداختهای انتقالی نقدی بهعنوان حالت پیشفرض، بیمهها اصلیترین روش برای پوشش دادن توزیع ریسک و هموارسازی مصرف هستند. بیمهها هم موجب توزیع ریسک در میان کل جمعیت میشوند و مشکلات فقر، بیکاری، بیماری و مثل آن را از میان میبرند و هم از طریق بیمههای بازنشستگی موجب هموارسازی مصرف در دورههای بعدی میشوند. بر این اساس، فصل چهارم کتاب به موضوع بیمهها میپردازد.
فصل پنجم که در نسخه ۲۰۲۰ کتاب تحت عنوان «توزیع: رفاه، فقر و نابرابری» آمده است، به موضوع پیچیدگیهای سنجش در موضوعات مختلف همچون فقر و نابرابری میپردازد. اهمیت این بخش ازآنجهت است که تعریف کارایی بدون امکان سنجش اساساً بیمعنا تلقی میشود. البته این فصل جدای از طرح مباحث سنجش همانطور که در نسخه ششم خود بازبینیشده است بهصورت مفصل موضوع فقر و نابرابری را بهعنوان یکی از کار ویژههای دولت رفاه مورد بحث قرار میدهد.
نظریه اقتصادی دولت و کارایی سیاستها
از بخش دو به بعد کتاب به موضوعات اصلی دولت رفاه شامل پرداختهای نقدی، بیکاری، ازکارافتادگی، بازنشستگی، سلامت، آموزش و غیره میپردازد. البته کتاب بهوضوح از زیر موضوعات همچون مسکن شانه خالی میکند و نویسنده نیز بهصراحت به آن اذعان دارد.
در بخش دوم کتاب پرداختهای انتقالی همچون حقوق بیکاری، مستمری بازنشستگی، مستمری ازکارافتادگی، پرداختهای انتقالی جهت جلوگیری از فقر و غیره مورد بحث قرار میگیرد. در بخش سوم نیز سلامت و آموزش بهعنوان کالاهایی که بهجای پرداخت انتقالی نقدی، پرداختهای انتقالی غیر نقدی یا تولید دولتی کارآمدتر است مورد بحث قرار میگیرد. در هر یک از این بحثها استدلال میشود که تولید دولتی کاراتر است یا تولید بازاری. عدالت اجتماعی در آنچه نقشی دارد و سیاستها چه تأثیری بر انگیزه مصرفکنندگان دارد.
اگرچه مطالعه کامل فصول بخشهای دوم و سوم به درک بهتر موضوع مداخله دولتی در نظام تولید تو توزیع خدمات رفاهی کمک شایانی میکند، اما بسته به حوزه موردعلاقه مخاطبان امکان مطالعه تفکیکی و بنابرعلاقه را نیز دارد. البته درنهایت مطالعه همین بخشها است که کاربرد عملی مباحث مربوط به کارایی در تولید و تخصیص دولتی و بازاری را فراهم خواهد آورد.
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=17385
بدون دیدگاه