وجود تعارض و منافع واگرا در میان نخبگان موجب حرکت بیهدف، بینظم و برگشتی جامعه میشود. برای توسعه نیازمند آن هستیم که در یک استراتژی فراگیر، با در نظر گرفتن همه حساسیتهای مختلف بتوانیم تمامی نخبگان را در جهتدهی مشخص و یکسانی به جامعه همراه سازیم. وجود تعارضهای بین نخبگان میتواند: (۱) مانعی در برابر رشد اقتصادی باشد، (۲) موجب بیثباتی نظام سیاسی و بروز خشونتهای آشکار شود، (۳) فضایی برای فعالیت و نفوذ نیروهای بینالمللی فراهم سازد، (۴) موجب بیاعتمادی مردمی و مخدوش شدن مشروعیت نظم سیاسی شود.
ناپایداری ائتلاف میان نخبگان را میتوان یکی از مهمترین عوامل دست نیافتن ایران به توسعه دانست. تضادهای گوناگون میان نخبگان موجب کارشکنی، اتلاف زمان، انرژی و منابع موجود برای رشد و توسعه کشور میشود. حتی در مواردی که بالاترین سطوح قدرت اجرایی اراده تحول و پیشرفت و توسعه را داشته باشد، وجود همین تضادها، بحرانهای کوچک و بزرگ فراوانی را برای تدوین و اجرای سیاستها ایجاد میکند که درنهایت به کند و فرسایشی شدن روند توسعه کشور منجر میشود. آثار این تضادها را در برنامهریزیهای کلان کشور یا در عرصه قانونگذاری نیز میتوان بهوضوح دید. برنامهها و قوانینی که نوشته میشوند اما در عمل، امکان اجرای آنها وجود ندارد. چون از یکسو خود برنامهها پر از تضاد و تناقض هستند و از سوی دیگر، به دلیل وجود تضاد منافع در میان گروههایی که قرار است این برنامهها یا قوانین را اجرا کنند، روند عملیاتی کردن آنها بسیار دشوار و طاقتفرساست. ازاینرو مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه، بررسی مشکل تعارض بین نخبگان و پیشنهادهای راهحلهایی در این مورد را در دستور کار خود قرار داده است.
در طول تاریخ به دلایل و با راهکارهای مختلفی، ائتلافهای بین نخبگان و انباشت نیروهای همسو موجب رشد اقتصادی پایدار و توسعه سیاسی و اجتماعی در برخی از جوامع شده است. در برخی موارد، جامعه مدنی متشکل و قدرتمند توانسته است زمینه را برای ائتلافهای نخبگانی توسعهگرا هدایت کند، در برخی موارد، سیاستگذاری صنعتی مناسب و بوروکراسی سالم و کارآمد (بهعنوان نمونه، رشد سریع کشور کره جنوبی)، و در نمونههای تاریخی دیگر، شرایط بینالمللی، تهدیدهای خارجی و رقابت با کشورهای دیگر، انگیزههای اولیه برای ساخت یک ائتلاف حاکم همسو برای توسعه را فراهم ساختهاند (بهعنوان نمونه، مورد رشد سریع کشور تایوان). امروزه با دستاوردهای جدید علم توسعه و تحلیل تجربیات موفقیت و شکست توسعه کشورهای مختلف در شرق و غرب میتوانیم شرایط لازم برای ساخت ائتلاف بین نخبگان و گریز از منازعات بین نخبگان را فراهم سازیم و فرآیندهای منتهی به توسعه کشور را تسهیل کرده و شتاب دهیم.
در همین راستا، مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه با تدوین و انتشار گزارشهای متعددی به بررسی ادبیات نظری، پایاننامهها، مقالات و همچنین مصاحبه با صاحبنظران پرداخته است. از میان پژوهشگران تأثیرگذار در مورد مطالعات نزاع بین نخبگان که در مرکز توانمندسازی موردتوجه قرار گرفتند، میتوان به داگلاس نورث، جوئل میگدال، دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون اشاره کرد. همچنین، از میان مصاحبهشوندگان میتوان به دکتر رنانی، حاتمی، جعفرپور، ترابی و عطار اشاره کرد. علاوه بر این، در ذیل این پروژه مقالات مربوط به منازعات نخبگانی در تاریخ معاصر ایران در بازهای از انقلاب مشروطه تا پیروزی انتخاباتی اصلاحات در خرداد ۱۳۷۶ نیز ترجمهشده و موردبررسی قرار گرفتند. یرواند آبراهامیان، همایون کاتوزیان، شاهرخ اخوی و مازیار بهروز ازجمله پژوهشگرانی بودند که مقالاتشان در مورد تعارضات بین نخبگان در تاریخ معاصر ایران موردبررسی قرار گرفت. در این پژوهشها طیفی گسترده از منازعات مختلف در میان نخبگان ایرانی موردبررسی قرار میگیرند، ازجمله منازعات درونحزبی در حزب جمهوری اسلامی یا در میان حامیان جبهه ملی، منازعات ایدئولوژیک و فرهنگی بین نخبگان سنتی و نخبگان نوگرا، منازعات با خاستگاه اقتصادی و طبقاتی.
پژوهشگران: فهیمه بهرامی، حسین موسوی، سمانه سهرابی، فاطمه قابلرحمت، بهنام ذوقی رودسری
دیدگاهتان را بنویسید