ممکن است با اتمام این دورۀ آموزشی بگویید: «یک لحظه صبر کن! من بالاخره نفهمیدم که دقیقاً چه کار باید بکنم. در این دوره، به من نگفتند که اصول موفقیت در موقعیتی که دارم چیست؟» و در نتیجه، اجرای آنچه را که آموختهاید بسیار دشوار بیابید.
پاسخ ما این است که «بله، دشوار است! بسیار دشوار است!».
ما به شما دستورالعمل ابلاغ نمیکنیم. اینکار، مغایر با این دیدگاه کلی ما است که راهحلها را باید در بافت محلی کشف کرد.
حرف ما این است: بدون تلاش نمیتوانید تردستی کنید. من تردستی را آموختهام. برای آموختن آن، تلاش کردهام. بارها توپ از دستم افتاده، بارها خم شدهام و توپها را برداشتهام. بارها شکست خوردهام.
حالا من میدانم که چگونه تردستی کنم اما نمیتوانید تنها با نگاهکردن به من، آن را بیاموزید. بگذارید نکتۀ بهتری به شما بگویم. توپ را بردارید و اینطور فکر کنید که با نگاه به من یا با تمرین، مهارت تردستی را کسب کردهاید.
حالا باید آن را با موقعیت خودتان انطباق دهید. باید مهارت فیزیکیِ تردستی را کسب کنید. توانایی در انجام این کار، نیازمند تمرین، آزمون و خطا و بعضی اوقات، افتادن توپ به زمین است.
بدون دیدگاه