وقتی [میخواهم] اقدام به اصلاح کنم، دنبال مسئلهای میگردم که برایم مهم است. منظور از مسئلۀ مهم چیست؟ منظور چیزی است که توجه افراد را به خود معطوف کند و نیروها را بهتر از قبل بسیج کند. اما بسیاری از مسائل، به این سطح نمیرسند. وقتی از افراد میپرسم: «چه مشکلی دارید؟»، غالبا سه پاسخ میدهند: پول کافی نداریم، نیروی انسانیِ کافی نداریم، و حامیانی که راهکار به ما بدهند نداریم. در واقع، آنها مسئلۀ مهمی ندارند، زیرا معمولاً میخواهند که دیگران برای آنها مسائل را ایجاد کنند. وزیر دارایی میگوید: «بله، شما پول کافی ندارید». رئیس ادارۀ منابع انسانی میگوید: «شما نیروی انسانی کافی ندارید»، صندوق بینالمللی پول هم همین را میگوید. اما واقعیت آن است که راهحلی که حامیان به شما میگویند احتمالا مناسب نیست. در این مواقع، یکی از چیزهایی که به افراد میگویم این است: «بیایید به صورت واقعی، به این فکر کنیم که چرا نداشتن پول مهم است، چرا نداشتن نیروی انسانی مهم است، چرا نداشتن راهحل مهم است».
سؤال را طوری میپرسم که برای افراد تازگی دارد. به عنوان مثال، کسانی را که قبلاً در کنار هم نبودهاند، در یک اتاق جمع میکنم و از آنها میخواهم که متفاوت از قبل، با هم تعامل کنند، مثلا به شکل اسباببازیِ «لِگو» بنشینند [نوعی اسباببازی به شکل قطعات کوچک و رنگارنگ پلاستیکی که میتوان آنها را به هم متصل کرد و اجسام گوناگونی ساخت]، از تخته سیاه استفاده کنند، گروههای دونفره بسازند، یا به هر حالتی که کمی متفاوت از قبل باشد با یکدیگر تعامل کنند.
مثال بزنم. چند وقت پیش، در یک کشور آفریقایی کار میکردم. آنها از من خواسته بودند بررسی کنم که چرا نمیتوانند بودجهبندی برنامهایشان را اصلاح کنند. برای اصلاح بودجهبندی برنامهای باید ساختار بودجهای را به روش خاصی تنظیم کرد. سه گروه متفاوت از بخش دولتی را گرد هم آوردم: گروهی از نواحی مختلف کشور، گروهی از وزارتخانههایی مثل وزارت آموزش و پرورش و بهداشت، و گروهی از وزارت دارایی. به آنها گفتم: «به این سؤال پاسخ دهید: چرا باید بودجهبندی برنامهای داشته باشید؟». عجیب بود که دلایل کاملاً گوناگونی را برشمردند. بسیاری از این دلایل، ربطی به پیادهسازی بودجهبندی برنامهای نداشت. آنها میگفتند: «بودجۀ ما به موقع به دستمان نمیرسد. نمیتوانیم به موقع، مداد بخریم. نمیتوانیم به موقع، حقوق معلمها را پرداخت کنیم». در پایان گفتگو گفتند: «شاید به بودجهبندی برنامهای نیاز نداشته باشیم، اما باید این مسائل را که برای ما اهمیت دارند حل کنیم». نکتۀ مهم، آن است که ایدههای اصلاحی آنها زمانی به ذهنشان خطور کرد که به بحث و بررسی [دربارۀ کلیت موضوع] پرداختند، نه زمانی که صرفاً دربارۀ بودجهبندی برنامهای گفتگو میکردند.
برای تدوین مسائلی که مهم هستند، باید دربارۀ آنها سؤال مطرح کنید و به بحث بپردازید. در ادامه خواهم گفت که چگونه باید اینکار را انجام دهید وقتی که اقدام به اصلاحات مسئلهمحور میکنید.
بدون دیدگاه