کارشناس ارشد فلسفه
کارشناس پژوهشی- حمایتگری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه (1399-1398)
کارگروه شناسایی تعارض منافع سازمان شهرداری در مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه به منظور بررسی تأثیر تعارض منافع متولیان مدیریت شهری بر سازوکارهای بازیافت زباله، مدتی است این مسئله را در دستور کار خود قرار داده است که روابط و ساختار مدیریت پسماند را از منظر تعارض منافع بررسی کند. در این راستا در این گزارش که ترجمهایست از مصاحبه دیوید برنشتاین (David Bornstein) خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز با میچ هدلاند (Mitch Hedlund) از بنیانگذاران سازمان غیرتجاری “بازیافت در سرتاسر آمریکا” (Recycle Across America) که توسط مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی تدوین شده است، به بررسی این موضوع در ساختار مدیریت پسماند ایالات متحده امریکا پرداخته شده است.
***
در سالهای اخیر بازیافت زباله که یکی از پایههای اساسی جنبش زیستمحیطی است در دوران سختی قرار گرفته است. روزانه اخبار صدها شهر و کشوری در رسانهها منتشر میشود که به دلیل هزینههای بالای فرآیند بازیافت و به دلیل کمبود تقاضا برای مواد بازیافتی از برنامههای بازیافت خود عقب مینشینند. عقاید قدیمی مبنی بر این که بازیافت به زحمت آن نمیارزد، در حال گسترش است.
صنعت بازیافت هرگز گامهای منطقی لازم برای آموزش عادات بازیافت در کل جامعه را برنداشته است. در اینجا پای تعارض منافع در میان است، زیرا امروزه به وجود آمدن چنین عاداتی با منافع اقتصادی برخی از کمپانیهای بزرگ بازیافت سازگار نیست.
اما آیا واقعا چنین است؟ و آیا صنعت بازیافت به جایگاهی که مستحق آن است، دست یافته است؟ پس از گذشت دههها کمتر از یک سوم پسماند خشک شهری بازیافت میشود که بخش زیادی از این پسماندها با سایر زبالهها آلوده شدهاند که این مسئله باعث تخریب مواد قابل بازیافت و کاهش ارزش آنها میشود. پس از گذشت تقریبا ۵۰ سال از اولین روز زمین، آیا ما واقعا آمادگی اعتراف به شکست و بازگشت به دوران جنون انسان (اشاره به یک سریال امریکایی با همین عنوان) و بازگشت به یک جامعۀ یکبار مصرف را داریم؟
شاید راه دیگری وجود داشته باشد. دهههاست که سازمان غیرتجاری بازیافت در سراسر آمریکا اعلام کرده است کاملا امکانپذیر است که مردم را به بازیافت صحیح پسماند واداشت، همان گونه که میتوان مردم را به بستن کمربند ایمنی، ترک سیگار و رانندگی نکردن در مواقع استفاده از الکل واداشت. اما صنعت بازیافت هرگز گامهای منطقی لازم برای آموزش عادات بازیافت در کل جامعه را برنداشته است. در اینجا پای تعارض منافع در میان است، زیرا امروزه به وجود آمدن چنین عاداتی با منافع اقتصادی برخی از کمپانیهای بزرگ بازیافت سازگار نیست. در این مصاحبه من با میچ هدلاند بنیانگذار سازمان بازیافت در سرتاسر آمریکا درباره این دوراهی و امکان گریز از نابودی بازیافت گفتگو کردهام.
دیوید برنشتاین: امروز چه بلایی بر سر بازیافت میآید؟
میچ هدلاند: بازیافت در ایالات متحده تقریبا در یک بحران جدی است. برای نمونه باید بگویم تا امروز تنها در کالیفرنیا ۱۰۰۰ مرکز بازیافت و زبالهدانیهایی که در آنها فرآیند بازیافت انجام میشد، بسته شده اند. این بحران از آن جا ناشی میشود که مردم زبالههایشان را در سطلهای مخصوص بازیافت میاندازد که این عمل باعث آلوده شدن مواد قابل بازیافت میشود. آلودگی مواد قابل بازیافت چنان مسئله دردسرآفرینی است که چین که یکی از بزرگترین خریداران پسماندهای قابل بازیافت ایالات متحده است، به مدت ده سال به ما هشدار میداد که پسماندهای قابل بازیافتمان را تفکیک کنیم و آنها را با زبالهها آلوده نکنیم. اما صنایع بازیافت اعتنایی به این هشدارها نکردند، و کار به جایی رسید که امسال چین از خرید پسماندهای قابل بازیافت ایالات متحده امتناع کرد. مهم است که صراحتا اعلام کنم که تصمیم اخیر چین مبنی بر عدم خرید پسماندهای قابل بازیافت ایالات متحده، چنانچه رسانهها سعی در القای آن دارند، علت بحران بازیافت این کشور نیست.
برنشتاین: چه عاملی باعث بروز چنین وضعیتی شد؟
هدلاند: منشأ این بحران از روش آموزش بازیافت به عموم مردم نشئت میگیرد. در سرتاسر کشور هزاران دستورالعمل گیجکننده روی سطلهای بازیافت وجود دارد که باعث تردید و بیتفاوتی مردم درباره بازیافت میشود و این پیام را به آنها میرساند که بازیافت چیز مهمی نیست. برچسبهای ناهمخوان و گوناگون روی سطلها باعث میشود میلیونها تن زباله به درون این سطلهای بازیافت انداخته شود. این آلودگی باعث ایجاد هزینههای سرسامآور برای جداسازی مواد قابل بازیافت از زبالهها میشود، از این رو باعث افزایش هزینه بازیافت میشود که این مسئله به خودی خود سبب میشود کالاهای بازیافتی برای کارخانهدارها مطلوب نباشند و از این رو بازیافت ناکارآمد و بیهوده جلوه میکند. اکثر مردم نمیدانند که این مشکل را به سادگی میتوان حل کرد. ما در کار خود در سازمان بازیافت در سرتاسر آمریکا به تجربه دیدهایم که برچسبهای استاندارد در کل جامعه بر روی سطلهای بازیافت میتواند بخش قابل ملاحظهای از آلودگیها را کاهش دهد. راه حل ساده است، اما به دلیل تعارض منافع، بعضی از گروههای بزرگ متأثر از صنعت بازیافت انگیزهای برای حل این مسئله ندارند.
برنشتاین: چرا انگیزه ندارند؟
هدلاند: برخی از بزرگترین و بانفوذترین کمپانیهای بازیافت در ایالات متحده متعلق با کمپانیهای زبالهدانی است. (منظور از این کمپانیها زبالهدانیهاییست که صاحبان آنها با سوزاندن زباله و تبدیل آن به سوخت و یا دفن آن و تبدیل آن به کود درآمدزایی میکنند). بنابراین وقتی بازیافت درست کار نکند، کسبوکار زبالهدانیها سود بیشتری خواهد داشت. توجه داشته باشید که بسیاری از افراد حرفهای و باسابقه در صنعت بازیافت که در مقالههای رسانهای بهانهتراشی میکنند که چرا بازیافت سودده نیست و یا چرا به زحمت انجامش نمیارزد، در حال حاضر یا برای صنایع زبالهدانی، یا صنایع تولید مواد خام و یا صنایع کورههای تبدیل زباله به انرژی کار میکنند و یا از جانب آنها حمایت میشوند. این تعارض منافع باعث میشود آنها راهکاری را که کسبوکار آنها را کمرونق میسازد، بیهوده جلوه دهند.
وقتی این شکل از تعارض منافع در چنین سطح تأثیرگذاری در صنعت بازیافت وجود داشته باشد، روشن میشود که چرا مسئلۀ سادۀ ابهام برچسبهای سطلهای بازیافت تاکنون حل نشده است. زیرا زمانی که مواد قابل بازیافت به شدت آلوده شده باشند و هزینۀ فرآیند بازیافت افزایش پیدا کند، صاحبان زبالهدانیها سود بیشتری بدست میآورند، صنایع تولید مواد خام، مواد خام بیشتری میفروشند و انگیزۀ قویای برای ساخت کورهها به منظور سوزاندن زباله و تولید انرژی بوجود میآید. برای شبیهسازی این مسئله فرض کنید در ایالات متحده همان افرادی که مسئول ارتقای سطح امنیت جادههای کشور هستند، صاحب مغازههای مکانیکی خودرو، بیمارستانها و سردخانههای نگهداری از جنازهها باشند.
برنشتاین: سقوط و نابودی صنعت بازیافت چه عواقبی دارد؟
هدلاند: اگر از منظر اقتصادی به موضوع نگاه کنیم، صنعت بازیافت در سطح جهانی صنعتی با ارزش ۲۰۰ میلیارد دلاری است. در ازای هر شغل در صنعت زبالهدانی، ۵ تا ۱۰ شغل مرتبط با بازیافت وجود دارد.
برای شبیهسازی این مسئله فرض کنید در ایالات متحده همان افرادی که مسئول ارتقای سطح امنیت جادههای کشور هستند، صاحب مغازههای مکانیکی خودرو، بیمارستانها و سردخانههای نگهداری از جنازهها باشند.
اگر از منظر زیست محیطی به موضوع نگاه کنیم، باید گفت امروز هیچ کنش دیگری وجود ندارد که جامعه قادر به انجام آن باشد و به اندازه بازیافت توأما هم باعث بهبود و هم تأثیرگذاری بر محیط زیست، تولید و اقتصاد شود. وقتی بازیافت انجام نشود، منابع خام و تجدیدناپذیر بیشتری مصرف میشود، نفت بیشتری استخراج میشود، درختان بیشتری قطع میشوند، آب تازه و انرژی بیشتری مصرف میشود، مواد و زباله بیشتری در محیط و در اقیانوسها پخش میشود، دیاکسید کربن بیشتر منتشر میشود و کالاهای باارزشی که قابلیت بازیافت دارند در زبالهدانیها دفن یا سوزانده میشوند.
بر اساس مطالعات مؤسسۀ تلوس (Tellus Institute) رسیدن سطح بازیافت در ایالات متحده به ۷۵ درصد، به اندازۀ حذف ۵۰ میلیون خودرو از جادههای این کشور در هر سال انتشار کربن را کاهش میدهد و ۲٫۳ میلیون کار خانگی مرتبط بوجود میآورد.
برنشتاین: به نظر شما چه باید کرد؟
هدلاند: راه حل ابتدایی برای بهبود بازیافت و کمک به کارخانهدارها برای مصرف دوباره مواد به جای مصرف منابع تجدیدناپذیر، استانداردسازی برچسبهای روی سطلهای بازیافت در سرتاسر جامعه است. این مثال را در نظر بگیرید: ما تنها باید یک بار آموزش رانندگی ببینیم تا بتوانیم برای باقی عمرمان با امنیت رانندگی کنیم، زیرا تمام علائم رانندگی در ایالات متحده استانداردسازی شده است. حتی اگر برنامههای بازیافت بین جوامع تفاوت داشته باشد، برای هر نوع شیوه جمعآوری میتوان برچسبهای استاندارد تعریف کرد. محدودیت سرعت بسته به جادههای مختلف، متفاوت است، اما علائم رانندگی استاندارد به ما اجازه میدهند متناسب با جادهای که در آن هستیم، سرعتمان را تغییر دهیم.
برنشتاین: شهروندان به صورت فردی در این راستا چه میتوانند کنند؟
هدلاند: مصرف خود را کاهش دهند، از کالاهای خود مجدد استفاده کنند و به بازیافت ادامه دهند. همواره این مواد اساسی را بازیافت کنید: قوطیهای فلزی خالی، کاغذهای تمیز و روزنامه و مقوا، بطریهای خالی پلاستیکی و اگر در ایالت شما شیشه هنوز بازیافت میشود، شیشههای خالی و بطریها را بازیافت کنید. هرگز باطری، کیفهای پلاستیکی، لباس، وسایل منزل، وسایل الکترونیکی، لوله یا شلینگ پلاستیکی، بطریهای داروی بیمصرف، باقیمانده غذا یا پسماند خشک غذا را در سطل بازیافت نریزید مگر آن که توصیه شده باشد.
برنشتاین: سیاستگذاران و رهبران که به بازیافت اهمیت میدهند، برای حفظ این صنعت چه کاری از دستشان برمیآید:
هدلاند: قبل و مهمتر از هر چیز، شهرها، کشورها، ایالات، کسبوکارها، مدارس، خطوطهوایی، استادیومهای ورزشی، همه و همه باید شروع به استفاده از استانداردسازی برچسبهای روی سطلهای بازیافت کنند تا این امکان را برای عموم مردم فراهم سازند که بتوانند بازیافت را درست انجام دهند. کسبوکارها و مسئولان شهری باید بر استفاده از برچسبهای استاندارد تأکید و اصرار کنند. و سیاستگذاران باید تعارضات منافعی را که مانع از انجام روند بازیافت میشوند، غیرقانونی اعلام کنند.
پانوشت:
نام نویسنده اصلی متن: دیوید برنشتاین (David Bornstein)
منبع:
https://www.nytimes.com/2018/08/15/opinion/fixes-recycling-labeling-landfills.html/
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=7503
بدون دیدگاه