عموماً فقر کودکان مسئلهای است که بخش گستردهای از جامعه را در بر میگیرد بنابراین فهم درستی از مسئله فقر کودکان میتواند شالودهای قوی و پایداری بسازد که در مراحل تصمیمگیری سیاسی وضعیت این کودکان نیز در نظر گرفته شود. فقر کودکان اثر ویرانکنندهای بر آنها و جامعه دارد و کودکان بیشترین سهم را در میان آنهایی که در فقر زندگی میکنند دارند دلیل مهمی برای عمل است. اما آنچه ما را بطور اخلاقی و خاص مجبور به عمل میکند آن است که فقر مشکلی است که راه حل دارد. برای دستیابی به یک برنامه حمایتگری دو گام کلیدی وجود دارد: گام اول- شناسایی اهداف و شاخصهای حمایتگری گام دوم- ایجاد پیامهای آشکار برای فقر کودکان با استفاده از داده و اطلاعات.
پیامهای کلیدی:
- قصد حمایتگری شفاف (اما منعطف) مهم است- استراتژیهای رسمی گاهی مفیدند و گاهی نه.
- تجربه نشان میدهد مسئله فقر کودکان میتواند توجهها را در سطح ملی به شکل مؤثری به خود جلب کند.
- داشتن یک برنامه حمایتگری گسترده برای اطمینان از پایداری برنامه حمایت از کودکان فقیر ضروری است این برنامه میتواند تغییرات سیاسی را زنده نگه دارد.
- حمایتگری عمومی میتواند بنیان و شالودهای برای سیاستهای هدف و تغییر در برنامه باشد.
الف- تشخیص اهداف و شاخصهای حمایتگری:
عموماً فقر کودکان مسئلهای است که بخش گستردهای از جامعه را در بر میگیرد بنابراین فهم درستی از مسئله فقر کودکان میتواند شالودهای قوی و پایداری بسازد که در مراحل تصمیمگیری سیاسی وضعیت این کودکان نیز در نظر گرفته شود. درحالیکه حمایت سیاستمداران و کارمندان دولتی ضروری است اولویتهای آنها ممکن است تغییر کند – و بدون یک بنیان یا شالوده قوی در افکار عمومی این مسئله میتواند اهمیت و کشش خود را از دست دهد.
داشتن اهداف و شاخصهای روشن برای حمایت از کودکان فقیر ضروری است در اینصورت است هدفگذاری در راستای نتایج و یادگیری آنچه انجامپذیر است و آنچه نیست در طول زمان، ضروری است. نهایتاً، مهم است که بدانیم داشتن هدف روشن از داشتن هدف ثابت متفاوت است. با گذشت زمان حمایت و انرژی برای هر مسئلهای فروکش میکند، بنابراین تغییر در دولت یا وقایع ملی که خبرساز میشوند میتوانند فرصتهای جدیدی را بسازند. برای تغییر فرصتها و محیط وجود مقاصد و اهداف انعطافپذیر حمایتگری ضروری است.
ب- ایجاد پیامهای آشکار از فقر کودکان- داده کلیدی و اطلاعات
برای آنکه فقر کودکان را در معرض توجه قرار دهیم نیازمند پیامهایی شفاف و روشن هستیم. آمارها و معیارهای قوی در ترکیب با ماهیت جهانی این موضوع، اطلاعات قانعکنندهای در ارتباط با فقر کودکان در اختیار ما قرار میدهد.
درحالیکه پیامها موضوعات بسیار خاصی خواهند بود، در این بخش گستره وسیعی از رهیافتها و استدلالهای پیرامون این موضوع را توضیح میدهیم. این پیامها را میتوان در سه حوزه گروهبندی کرد:
- پیام اول- مشکل چیست؟
تشریح مشکل برای شنوندگان بطوریکه فهم کاملی از اندازه فقر کودکان در کشور بدست آورند از بنیادیترین بلوکهای حمایتی است. در قلب این موضوع ساخت یک نقشه ملی از کودکان فقیر است.
- پیام دوم- چرا این موضوع مهم است؟
اهمیت فقر کودکان برای بسیاری از شنوندگان آشکار است اما نه برای همه. حتی آنهایی که اهمیت این موضوع را درک کردهاند احتمالا از تمامی اثرات آن بر کودکان و جامعه بیخبرند.
- پیام سوم- راهحلها چیست؟
انگیزه محدودی برای تمرکز روی موضوعی که قابل تشریح نیست وجود دارد. تشریح اینکه چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا توجه دیگران را به فقر کودکان جلب کنیم موضوع را به مشکلی با راه حل اخلاقی تبدیل میکند.
اشکال و وسایل مختلفی برای اشتراکگذاری این پیامها براساس اهداف و شنوندگان خاص وجود دارد. در ادامه توضیح مفصلتری از هر پیام ارائه شده است:
پیام اول- مشکل چیست؟
- ساخت یک نقشه ملی از کودکان فقیر و رسم پیامهای کلیدی
عناصر اولیه نقشه کودکان فقیر (و پیامها) شامل دو سوال است: فقیرترین کودکان چه کسانی هستند و کجا زندگی میکنند؟ چرا کودکان در فقرند؟
- درصد و تعداد کودکان در فقر چقدر است؟
عموماً اولین پیام کلیدی و اولین قدم برای پرفایل سازی کودکان فقیر، تخمین نرخ کودکان فقیر است. این نرخ عموماً رقمی راهنما برای دستیابی به خطوط اصلی است. نرخ فقر کودکان عموماً به این دلیل مهم است که امکان مقایسه در طول زمان بدون تأثیرپذیری از تغییرات جمعیتی را به ما میدهد.
در حالیکه عموماً نرخ کلی فقر در یک کشور واضح است نرخ فقر کودکان اینگونه نیست. نرخ فقر کودکان میتواند مربوط به مسایل پولی بوده یا چندبعدی باشد. معیار فقر چند بعدی را میتوان برای تکمیل تخمین فقر کودکان با استفاده از خط فقر ملی بکار برد. علاوه بر محاسبه سهم کودکانی که در فقر زندگی میکنند، محاسبه تعداد مطلق کودکان فقیر نیز میتواند ابزاری قدرتمند و غیرانتزاعی باشد.
یک انتقاد مهم به معیارهای فقر (شامل فقر کودکان)، عدم توانایی آنها در اندازهگیری عمق فقر است– یعنی چقدر یک فرد یا یک کودک به طور متوسط از خط فقر فاصله دارد. درحالیکه بیان بسیاری از روشهای محاسبه عمق فقر به طور شهودی کار مشکلی است، محاسبه نرخ فقر در آستانههای مختلف میتواند راهی ساده برای بیان توزیع فقر خانوار و کودکان باشد.
- آیا تفاوت منطقه، زبان و قومیت بر نرخ فقر کودکان اثرگذار است؟
به ندرت کودکان فقیر به طور یکنواختی در داخل کشور پراکنده شدهاند از این رو، تحلیل فقر کودکان میتواند مناطق و گروههایی که در آنجا فقر شدیدتر است را برای ما مشخص سازد. این بخش مهمی از نقشه فقر کودکان است. از آنجاییکه فقرکودکان موضوعی چالشبرانگیز است، برجسته کردن این موضوع که برخی کودکان بیشتر از سایرین از این موضوع رنج میبرند میتواند عملی سریع و موثر در راستای ریشهکن سازی فقر باشد.
تقریباً در تمامی کشورها، جداسازی مناطق از هم امکانپذیر است. هر چند جداسازی امکان فهم فقر کودکان را براساس زبان یا قومیت خاص آنها یا ناتوانی آنها امکانپذیر مینماید اما این نوع جداسازی تنها در تعدادی از کشورها معمول است. نهایتاً تحلیلهای منطقهای به طور خاص میتواند چالشهای اندازهگیری فقر را افزایش دهد.
- آیا شرایط کودکان فقیر در طول زمان در حال تغییر است (بهتر یا بدتر)؟
هر چند تحلیلهای ایستا بخصوص زمانیکه برای اولین بار در این خصوص بحث میشود بسیار قوی هستند، نشان دادن اینکه شرایط در طول زمان در حال تغییر است، کجا شرایط در حال بهبودی و کجا چالشها باقی مانده است نیز مهم است. در نظر گرفتن تعداد کودکان در فقر مکمل مفیدی برای نرخ فقر کودکان و اندازهگیری بهبود شرایط است.
- آیا کودکان بیشتر از بزرگسالان در معرض فقر هستند؟
مقایسه نرخ فقر کودکان با نرخ فقر عمومی (یا نرخ فقر در میان بزرگسالان) راهی ساده و مفید برای نشان دادن بیعدالتی عمیق در میان کودکان است.
در سطح جهانی و عموماً بیشتر کشورهایی که اطلاعات دارند، احتمال اینکه کودکان در فقر زندگی کنند بیشتر از بزرگسالان است. برای مثال براساس تعریف جهانی ۳۲ درصد از کودکان غنا در فقر زندگی میکنند در حالیکه ۲۴ درصد از کل جمعیت این کشور در فقرند. به شکل مشابه احتمال اینکه کودکان در فقر مطلق زندگی کنند بیشتر از سایر گروههای سنی است. تمرکز بر فقر کودکان کاربرد بالقوه بلندمدتی در راستای مبازه با فقر دارد و دلالت بر آن دارد که تلاشهای بیشتری در جهت حمایت از کودکان در مقابل فقر باید انجام پذیرد.
نرخ فقر کودکان از یک سو سهمی از کودکانی که در فقر زندگی میکنند را نشان میدهد و از سوی دیگر نشان میدهد که چه سهمی از افراد فقیر کودک هستند (یا سهم کودکان فقیر). برای مثال، آمار اخیر بانک جهانی نشان میدهد که حدود ۱٫۲ میلیارد نفر که برای زنده ماندن مبارزه میکنند زیر خط فقر هستند، ۴۷ درصد از آنها ۱۸ سال یا کمتر سن دارند. (شکل ۱)
- کودکان کوچکتر یا بزرگتر کدام با احتمال بیشتری دچار فقر میشوند؟
کودکان از منظر توان فیزیکی، شناخت و نیازهای اجتماعی در سالهای متفاوت کودکیشان با هم متفاوتند. محرومیتهایی که در هر مرحله از زندگی کودکان رخ میدهد از کمبود مواد غذایی تا کمبود دستیابی به خدمات اولیه میتواند اثرات بلندمدت و نامرئی بر زندگی آنها بگذارد. اطلاعات معمولاً برای گروه سنی ۰-۴ سال (برای مثال از بعد سلامت، تغذیه، آب و اصول بهداشتی) و گروه سنی ۵-۱۷ سال (سلامت، آموزش، آب، اصول بهداشتی و اطلاعات) جمعآوری میشود.
- مقایسه فقر کودکان در سطح بینالملل:
تمایل برای مقایسه کشورها و رتبهبندی آنها، نظر رسانهها را جلب میکند و تمایلی جهانی برای مقایسه پیشرفتها بخصوص با کشورهایی که میشناسیم و مقایسه خودمان با آنها ایجاد میکند. فقر کودکان نیز از این منظر مستثنی نیست (شکل ۲). در اینجا فشارهای جهانی و منطقهای و مقایسهها میتواند مفید باشد. برای مثال در آمریکای لاتین، UNICEF و ECLAC با همکاری هم پروفایل بینالمللی و قابل مقایسه فقر کودکان را تدوین کردند که شامل راهنمایی برای تخمین فقر کودکان است.
- چرا کودکان در فقرند؟
نقشه فقر کودکان که در بالا ترسیم شد مفهومی واضح و مقایسهای در ارتباط با اینکه وضعیت کودکان فقیر در یک کشور چیست و کدام کودکان بیشتر آسیب میبیند داد. با این حال، به این سوال بنیادی که چرا این کودکان فقیرند پاسخ نداد. پاسخ به این سوال برای شناسایی سیاستها و برنامههایی که میتوانند وضعیت را تغییر دهند، بسیار ضروری است.
پیام دوم- چرا فقر کودکان مهم است؟
برای این سوال ۷ دلیل آورده میشود:
- زیرا این موضوع به کودکان مربوط است و نوعی تخطی از حقوق آنهاست.
- زیرا فقر کودکان اثرات مخربی دارد که تا آخر عمرشان باقی میماند.
- زیرا تقریبا همه جا، کودکان با احتمال بیشتری نسبت به بزرگسالان در فقر زندگی میکنند.
- زیرا پایان بخشیدن به فقر کودکان برای شکستن چرخه فقر درون منطقهای ضروری است.
- زیرا شکست در فرجام فقر کودکان یکی از پرهزینهترین خطاهایی است که یک جامعه میتواند مرتکب شود.
- زیرا با وجود ضروری بودن فقر کودکان، این موضوع توجه بسیار کمی را به خود جلب کرده است.
- زیرا فقر کودکان مشکلی است با راه حلهای اثبات شده.
پیام سوم- راه حلها چیست؟
دانستن اینکه فقر کودکان اثر ویرانکنندهای بر کودکان و جامعه دارد و کودکان بیشترین سهم را در میان آنهایی که در فقر زندگی میکنند دارند دلیل مهمی برای عمل است. اما آنچه ما را بطور اخلاقی و خاص مجبور به عمل میکند آن است که فقر مشکلی است که راه حل دارد.
برای این منظور شناسایی محورهایی که فقر کودکان را از دیگر انواع آن جدا میکند مفید است. دستورالعمل زیر بیانیه مشترک ائتلاف جهانی برای پایان دادن به فقر است که میتواند نقطه شروع مفیدی باشد:
- هر کشور باید تضمین کند که کاهش فقر کودکان اولویت صریح آنهاست و به طور مناسبی در برنامههای ملی، سیاستها و قوانین پوشش داده شده است.
- کیفیت و دسترسی به خدمات را برای بیشتر کودکان محروم فراهم کند. نابرابری قابل توجهی در دسترسی و تأمین خدمات عمومی مثل سلامت، آموزش، آب و مراقبتهای بهداشتی برای کودکان فقیر وجود دارد. بنابراین باید کارهای زیادی انجام داد تا دسترسی خانوادههای فقیر به این نوع خدمات سریعتر بهبود یابد.
- از خانوارهایی که کمترین درآمد را دارند حمایت کنیم و مطمئن شویم که هیچ مانعی برای دستیابی کودکان فقیر به پتانسیلهایشان وجود ندارد.
منبع:
- UNICEF (2017), Milestone 3, “Putting Child Poverty on the Map: Child Poverty Advocacy”. (دسترسی)
بدون دیدگاه