سیاستگذاری حوزه کودکان در ایران

سیر تطور قوانین حوزه کودکان در ایران


سیاستگذاری حوزه کودکان در ایران، با عنوان اصلی سیط تطور سیاستگذاری در حوزه کودکان در ایران، یکی از مقالات مرتبط به گزارش «اولویت‌دهی به کودکان در حمایت‌های اجتماعی؛ تحلیل، شاهد، عمل» است که در همکاری با مرجع ملی حقوق کودک تدوین شده است. این یادداشت سیر تطور سیاست گذاری حوزه کودکان را از سال 1229 تا کنون پیگیری می‌کند و شامل سه دوره عمده پیش از پهلوی، دوره پهلوی و دوره جمهوری اسلامی می‌شود. اینفوگرایک تهیه شده در این گزارش نیز با هدف شماتیک کردن تحولات سیاستگذاری حوزه کودکان تدارک دیده شده است.

تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۰۳

سیر تطور قانون گذاری در حوزه کودکان در ایران

سیاستگذاری حوزه کودکان پیش از دوره پهلوی

نخستین اقدامی که در راستای حمایت اجتماعی از کودکان به عنوان سیاستگذاری حوزه کودکان در ایران صورت گرفت تصویب قانون آبله‌کوبی توسط میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود. این سیاست در سال ۱۲۲۹ شمسی در روزنامه وقایع اتفاقیه اعلام شد. طبق این سیاست تنها راه‌حل مقابله با بیماری آبله و تأثیرات زیان‌بار آن بر سلامت کودکان آبله‌کوبی بود. لذا، سلامت کودکان تنها موضوعی بود که توجه سیاست‌گذاران را به خود جلب کرده بود.

این موضوع در دوره مشروطه شکل گسترده‌تری به خود یافت. به این صورت که آموزش‌های بهداشتی در کتاب‌های کودکان گنجانده شد و کتاب‌های حفظ‌الصحه آموزش‌های مربوط به بهداشت و سلامت را به آن‌ها ارائه می‌کرد. همچنین طبقات متوسط و بالای جامعه تحت تأثیر اندیشه‌های نوین غربی و تحولاتی که در کشورهای اروپایی رخ داده بود،. مسائل مربوط به سلامت و بهداشت جامعه به‌ویژه کودکان را موردتوجه قرار دادند.

علاوه بر سلامت کودکان، موضوع آموزش آن‌ها یکی از محورهای حائز اهمیت در سیاست‌گذاری‌های عصر مشروطه به شمار می‌آید. «قانون اساسی معارف» در سال ۱۲۹۰ شمسی توسط مجلس شورای ملی به تصویب رسید. طبق این قانون، تعلیمات ابتدایی برای عموم ایرانیان اجباری شد. در ماده ۲۵ این قانون آمده است که مدارس و مکاتب برای کودکان بی‌بضاعت و اشخاصی که عدم بضاعت آن‌ها رسماً توسط مأمورین محلی مورد تأیید قرار می‌گرفت، رایگان بود. بنابراین، حمایت از کودک در زمینه آموزش و تحصیل آن‌ها به یکی از دغدغه‌های دولت تبدیل شد.

حمایت اجتماعی از کودکان در پهلوی اول

سیاستگذاری حوزه کودکان در دوره پهلوی اول اگرچه گسترده‌تر اما به نوعی ادامه مسیر پیشین بود. پس از شکل‌گیری سلطنت رضاشاه نیز می‌توان ادعا کرد که کانون اصلی حمایت‌های اجتماعی از کودکان حوزه‌های سلامت و آموزش بود. حمایت از کودکان تحت لوای سایر سیاست‌های عمومی دولت قرار داشت و رویکرد ویژه‌ای برای اولویت‌بخشی به آن‌ها اتخاذ نشد. در این دوره بهبود وضعیت بهداشت، سلامت و آموزش جامعه از اساسی‌ترین سیاست‌های دولت به شمار می‌رفت. لذا، ارائه خدمات پایه به کودکان ذیل این سیاست‌ها قرار می‌گرفت.

ازاین‌رو قوانین و نهادهای مختلفی جهت اجرا کردن این سیاست‌ها به وجود آمدند. «نظام‌نامه صحیه مدارس» به‌منظور حفظ سلامت کودکان دانش‌آموز توسط وزارت فرهنگ و آموزش تصویب شد. سازمان‌هایی نظیر سازمان شیر و خورشید سرخ ایران و انستیتو پاستور ایران. در راستای بهبود وضعیت بهداشت و سلامت جامعه تأسیس شدند که کودکان را نیز در برمی‌گرفت. در این دوره سیاست‌های ویژه‌ای که به‌طور خاص به حمایت از کودکان بپردازد، شکل نظام‌مند و سازمان‌یافته‌ای نداشت و دولت به‌صورت موردی قوانینی را در راستای ارائه خدمات به گروه‌هایی از کودکان آسیب‌پذیر به تصویب می‌رساند.

«نظام‌نامه دفتر محجورین و تحریر ترکه» که در سال ۱۳۱۶ به تصویب رسید یکی از این موارد است. طبق این نظام‌نامه، دفتر محجورین و تحریر ترکه در “پارکه» (دادسرا) تشکیل می‌شد. این دفتر شامل چهار قسمت بود که یکی از آن‌ها دفتر حفظ حقوق صغار بود. طبق ماده ۴ این نظام‌نامه هرگاه مدعی‌العموم به هر طریق به وجود صغیری اطلاع حاصل می‌کرد باید مشخصات مربوط به تعداد صغار، میزان دارایی، وجود یا فقدان ولی، ارقاب و وابستگان و میزان درآمد سالیانه و هزینه او را احصا نماید. در تبصره ماده ۱۷ این نظام‌نامه نیز آمده است که عایدات وقفی به مصرف نگهداری و تربیت صغار بی‌بضاعت خواهد رسید. درمجموع می‌توان گفت، حمایت اجتماعی مخصوص به کودکان در دوره پهلوی اول مختص به گروه‌های آسیب‌پذیر بود.

حمایت اجتماعی از کودکان در پهلوی دوم

در دوره پهلوی دوم سیاستگذاری حوزه کودکان شکل سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت. اقداماتی که در این خصوص انجام پذیرفت ازلحاظ تنوع خدمات ارائه‌شده گستره بیشتری پیدا کرد. پس از سقوط رضاشاه و آغاز دوره‌ای از فضای باز سیاسی، احزاب و گروه‌های مختلف اجتماعی به فعالیت گسترده‌ای جهت طرح مطالبات اقشار مختلف جامعه دست زدند. در سال ۱۳۲۲ قانون آموزش‌وپرورش عمومی اجباری و مجانی به تصویب رسید. بر این اساس، دولت مکلف شد که از سال ۱۳۲۲ تا مدت ۱۰ سال تعلیمات آموزش‌وپرورش ابتدایی را در کشور عمومی و اجباری کند. در سال ۱۳۲۶، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی تأسیس شد. بخشی از وظایف این سازمان در رابطه با کودکان بود. توجه به بهداشت کودکان فقیر و بی‌سرپرست، رسیدگی به شیرخوارگاه‌ها و پرورشگاه‌ها و آموزش‌وپرورش از اقدامات آن بود. سازمان‌های بین‌المللی همانند یونیسف و سازمان ملل متحد نیز اقداماتی را در زمینه درمان و آموزش کودکان انجام دادند.

شبکه خیریه‌ای حمایت از کودکان

انجمن ملی حمایت از کودکان در سال ۱۳۳۱ تشکیل شد که حوزه فعالیت‌های آن متنوع بود. این انجمن به تربیت کادر فنی برای مؤسسات ویژه نگهداری کودکان می‌پرداخت. همچنین به اقداماتی برای رفع کمبود تغذیه کودکان همانند توزیع شیر خشک، پخش مواد غذایی و شیر پاستوریزه دست زد. همچنین نگهداری و آموزش کودکان عقب‌مانده را بر عهده گرفت و مؤسساتی را جهت این امر تأسیس کرد. درواقع، گروه هدف این انجمن بیشتر کودکان معلول و آسیب‌پذیر بود. معاینه، درمان و واکسیناسیون کودکان و معاینه و درمان زنان باردار از دیگر اقدامات آن بود.

برخی از اقداماتی که برای حمایت از کودکان صورت می‌گرفت، توسط نهادهای خیریه‌ای انجام می‌شد که توسط حاکمیت تأسیس شده بودند. جمعیت خیریه فرح پهلوی یکی از این نهادها بود که در سال ۱۳۳۲ شکل گرفت. اهدافی که این جمعیت داشت حوزه‌های مختلفی همانند بهداشت، تغذیه، آموزش، حرفه‌وفن و مراقبت‌های اجتماعی را در برمی‌گرفت. گروه‌های هدف موردحمایت جمعیت خیریه فرح پهلوی بیشتر از کودکان آسیب‌دیده، بی‌بضاعت و بی‌سرپرست جامعه بودند. باوجوداین، سایر کودکان نیز از حمایت‌های آن برخوردار شدند.

انقلاب سفید و حمایت از کودکان

بخش مهمی از تمرکز دولت در زمینه حمایت اجتماعی از اقشار مختلف جامعه در دوره پهلوی دوم به سیاستگذاری حوزه کودکان اختصاص داشت که در اصول انقلاب سفید تبلور پیدا کرد. اصول سپاه دانش، سپاه بهداشت و تغذیه رایگان از مواردی بودند که به‌طور مستقیم در رابطه با حمایت اجتماعی از کودکان بودند. این سیاست‌ها کودکان کشور در نواحی مختلف را تحت پوشش خود قرار می‌داد. لذا می‌توان ادعا کرد که رویکرد دولت تحت تأثیر سیاست‌های کلان آن در راستای توسعه کشور قرار داشت. تأسیس خانه‌های بهداشت، تأسیس مدارس روستایی و توزیع غذای رایگان در مدارس در بهبود وضعیت سلامت، بهداشت و آموزش کودکان نقش بسیار مؤثری ایفا کرد.

با وجود اقدامات مهمی که در زمینه حمایت اجتماعی از کودکان صورت گرفت، کودکان ذیل نهاد خانواده تعریف می‌شدند. در نتیجه کودکان همچنان به‌عنوان یک گروه مستقل موردتوجه دولت نبودند. درواقع، خانواده اساسی‌ترین واحد نظام اجتماعی تلقی می‌شد. در برنامه عمرانی چهارم کودکان به‌طور ویژه موردتوجه دولت قرار گرفتند و برنامه‌هایی جهت بهبود وضعیت آن‌ها تهیه و تدوین گشت. اما حمایت از آن‌ها تحت لوای نهاد خانواده قرار داشت. کودکان بی‌سرپرست نیز در این دوره موردحمایت سیاست‌گذاران و دولتمردان کشور قرار گرفتند. در نتیجه این توجه قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست در سال ۱۳۵۳ به تصویب رسید.

پیروزی انقلاب اسلامی و سیاستگذاری کودکان

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حمایت اجتماعی از کودکان شکل سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت و این امر از وظایف اصلی دولت به شمار آمد. در اصل ۲۱ قانون اساسی، دوران بارداری، حضانت، قیمومیت و تربیت کودکان بی‌سرپرست در زمره موقعیت‌های قابل حمایت بودند که بر عهده دولت نهاده شده‌اند. در سال ۱۳۵۹ سازمان بهزیستی تأسیس شد و وظایف نهادهای حمایتی پیش از انقلاب را بر عهده گرفت. این سازمان حمایت از کودکان آسیب‌دیده را بر عهده داشت. علاوه بر سازمان مذکور، کمیته امداد امام خمینی نیز حمایت از این دسته از کودکان را بر عهده گرفت. درواقع، این دو نهاد که از ابتدای انقلاب تاکنون از اصلی‌ترین نهادهای حمایتی کشور به شمار می‌روند،. حمایت از کودکان آسیب‌دیده را ذیل حمایت از نهاد خانواده صورت می‌دهند.

مراقبت‌های اجتماعی، هدیه سیاست‌های پساانقلاب

سیاست‌های دولت در حوزه بهداشت، سلامت و آموزش کودکان تداوم سیاست‌های پیش از انقلاب بود. حمایت از کودکان در این زمینه را می‌توان ذیل سیاست‌های عمومی دولت دانست. تحول مهمی که در این دوره رخ داد توجه به مراقبت‌های اجتماعی از کودکان بود. کودکانی که در معرض خشونت، بدرفتاری، سوءاستفاده و آزار جنسی قرار داشتند تحت حمایت دولت قرار گرفتند. توجه به این دسته از مسائل کودکان در قانون تأمین زنان و کودکان بی‌سرپرست مصوب سال ۱۳۷۱ تبلور پیدا کرد. آیین‌نامه اجرایی این قانون در سال ۱۳۷۴ به تصویب رسید. اگرچه کودکان تنها گروه هدف این قانون نبودند، اما این قانون نقطه عطفی در طرح مسائل مربوط به امنیت اجتماعی کودکان به شمار می‌رود.

ایران در سال ۱۳۷۲ به کنوانسیون حقوق کودک پیوست که حکایت از پررنگ شدن مسئله تأمین امنیت اجتماعی کودک دارد. انجمن حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۷۳ تشکیل شد که هدف آن طرح مباحث مربوط به کودک‌آزاری و بهره‌کشی از کودکان بود. فعالیت‌های آن بر اقدامات تقنینی، فرهنگی- اجتماعی و اجرایی متمرکز بود. کوشش‌های این انجمن نقش مهمی در تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۸۱ داشت. در این قانون بحث‌های مهمی درباره مراقبت‌های اجتماعی کودکان مطرح شد و اعمالی همانند هرگونه صدمه، اذیت، آزار، شکنجه جسمی و روحی کودکان، نادیده گرفتن عمدی سلامت روانی و جسمی آن‌ها، ممانعت از تحصیل آن‌ها، خریدوفروش، بهره‌کشی و به‌کارگیری کودکان جرم به شمار آمد. این قانون برای نخستین بار اصطلاح کودک‌آزاری را وارد متون حقوق کیفری ایران کرد.

مسئله کودکان کار خیابان در دهه ۸۰

طرح ساماندهی کودکان خیابانی نیز در سال ۱۳۸۴ در دستور کار دولت قرار گرفت. بر پایه آن، سازمان بهزیستی، انجمن‌های خیریه و برخی از نهادهای دولتی و عمومی مسئولیت شناسایی، جذب، پذیرش و توانمندسازی کودکان خیابانی را بر عهده گرفتند. ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، پوشش خدمات درمانی، آموزش و حمایت‌های مالی از کودکان و خانواده‌های آن‌ها نیز در دستور کار قرار گرفت. لذا، حمایت از کودکان آسیب‌دیده با محوریت خانواده‌های آن‌ها صورت گرفت. درنتیجه، بسیاری از کودکانی که هویت آن‌ها نامشخص بود عملاً از شمول این برنامه خارج می‌شدند.

سیاستگذاری حوزه کودکان، از مسئله به جامعیت

برنامه حمایتی پرداخت یارانه که از سال ۱۳۸۹ شروع شد و عموم مردم را تحت پوشش خود قرار می‌داد، می‌توان به‌نوعی حمایت از کودکان دانست؛ زیرا پرداخت پول به سرپرستان خانوار وضعیت کودکان را نیز تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. این شیوه از ارائه حمایت اجتماعی خانوارمحور با انتقاداتی مواجه است چراکه ممکن است برخی از کودکان از کمک‌های نقدی پرداختی به علل مختلف برخوردار نشوند.

گستره حمایت‌های اجتماعی دولت از کودکان در «سند ملی حقوق کودک» مصوب سال ۱۳۹۷ و «قانون حمایت از اطفال و نوجوانان» مصوب سال ۱۳۹۹ نمایان است. برخورداری کودکان از تسهیلات بهداشتی و خدمات درمانی استاندارد، ارائه امکانات و مراقبت‌های ویژه برای معلولان متناسب با شرایط آن‌ها، تأمین حقوق آموزشی، تربیتی و فرهنگی کودکان، فراهم نمودن امنیت روانی و جسمی آن‌ها از موضوعات کانونی این مصوبات و قوانین بود.

به‌طورکلی می‌توان اذعان کرد که پس از انقلاب رویکرد دولت‌ها در حمایت‌های اجتماعی از کودکان به‌تدریج به سمت یک رویکرد منسجم و همه‌جانبه‌نگر حرکت کرده و مسائل مختلفی را که کودکان در معرض آن قرار گرفته‌اند موردتوجه قرار داده‌اند. کودکان به‌مرورزمان به‌مثابه یک گروه مستقل اجتماعی مطرح شده‌اند، اما هنوز حمایت اجتماعی از آن‌ها زیر سایه حمایت از خانوار قرار دارد.

لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=24198

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *