معرفی گزارش «از وحدت صوری تا واگرایی عملی»

نگاهی انتقادی به تجربه کاربرد الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران

با الهام از مبحث «فریب ادای هم‌شکلی» در رویکرد «توانمندسازی حکومت»


این گزارش کارشناسی با الهام از سرفصل «فریب ادای هم‌شکلی» در کتاب توانمندسازی حکومت، می‌کوشد برای بازاندیشی در تجربه‌ی پیروی از الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران، نقطه‌ی شروع مناسبی را پیشنهاد کند. هدف آن، نه تعریف مبدأ و مبنایی برای سخن گفتن درباره‌ی ناکامی اجرای بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران، بلکه دامن‌زدن هرچه بیشتر به بحث‌های «زمینه‌مند» کردن الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی است. این گزارش که توسط «حمید قیصری» پژوهشگر اجتماعی نوشته شده است به تجربه‌ی کاربرد الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران پرداخته است. علاوه بر این، توضیحات و چالش‌های نظام بودجه‌ریزی افزایشی، برنامه‌ای و بودجه‌ریزی بر مبنای صفر نیز توضیح داده شده است. در انتها نیز راه برون‌رفت از وضعیت بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران، فاروم حرفه‌ای بودجه‌ریزی عملیاتی پیشنهاد شده است. در ادامه چکیده و فایل کامل گزارش در دسترس است.

تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۰۰

بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران

پس از آن‌که بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته تلاش کردند از ایجاد بحران‌های ناشی از تنظیم غیرواقع‌گرایانه‌ی ظرفیت‌های بودجه‌ای خود جلوگیری کنند، در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه نیز این بحث مطرح شد که باید تجدیدنظرهایی کلان در الگوها و سیاست‌های بودجه‌ای اتفاق بیافتد و دولت‌ها نسبت به منطق هزینه‌کردها و اعتبارات تخصیصی‌شان پاسخ‌گوتر شوند. این کشورها با پروبلماتیک‌های سیاسی و سیاست‌گذارانه‌ی بودجه‌ریزی درگیر شدند، درحالی‌که از بسیاری از ظرفیت‌های اجرایی، مالی و رفاهی کشورهای توسعه‌یافته نیز محروم بودند.

آن‌ها در واقع بیش از کشورهای توسعه‌یافته باید به این واقعیت تن می‌دادند که «عدم‌تعادل» های بودجه‌ای می‌تواند موجد ظرفیت‌های تخریبی فراوانی باشد. بر اساس رویکردهای بودجه‌ای جدید که برخوردی محافظه‌کارانه‌تر و سرسختانه‌تر با گشاده‌دستی‌های عاملان دولتی داشتند، اتلاف منابع و بدهکارسازی مستمر دولت موجب می‌شدند دولت با روندهایی انباشتی از کاهش منابع مالی حیاتی خود روبرو شده و در معرض شکست‌ها و ناکامی‌های بیشتری قرار بگیرد.

مروری مختصر بر ادبیات نظری بودجه‌ریزی به ما می‌آموزد که واقعیت بودجه‌ریزی فاصله‌ی زیادی با آن تصویر فنی و عدد-زده‌ای دارد که اغلب از آن ارائه می‌شود. این آشنایی‌زدایی از تمایز اولیه‌ای آغاز می‌شود که میان دو رویکرد «گذشته‌نگر» و «آینده‌نگر» نسبت به بودجه تمایز قائل می‌شوند. دیدگاه گذشته‌نگر به عملکردهای بودجه‌ای پیشین دولت می‌رود. در مقابل، رویکرد آینده‌نگر از قصد یا گرایش دولت برای هزینه‌کردهایی خبر می‌دهد که هنوز عملی نشده‌اند.

در حالی با تعدد گزارش‌ها و پژوهش‌های معطوف به ناکارآمدی یا کم اثری کاربرد روش بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران روبرو هستیم که استفاده از این الگوی نوین بودجه‌ریزی موضوعی نیست که صرفاً به کتب و مقالات آکادمیک محدود مانده باشد. حکومت ایران از مدت‌ها قبل کار تمهید مقدمات برای بهره‌گیری از این الگوی بودجه‌ریزی را آغاز کرده است. ماده‌ی ۱۹۵ برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی پنجم توسعه، ماده‌ی ۱۶ قانون مدیریت خدمات کشوری، بند ج ردیف ۹ قانون بودجه‌ی سال ۱۳۸۹، بند ۳۲ سیاست‌های تنظیم برنامه‌ی پنجم توسعه، ماده‌ی ۱۴۴ قانون برنامه‌ی چهارم توسعه و ماده‌ی ۱۳۸ برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی چهارم توسعه از جمله مفاد حقوقی پشتیبان استقرار بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران هستند. مرور سند ابلاغی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی (۱۳۹۷) هم نشان می‌دهد که عزم سیاست‌گذاران بر آن قرار گرفته که بودجه‌ریزی عملیاتی را به عنوان الگویی مترقی در سراسر کشور ترویج کنند.

با مرور روند طی شده در مورد استقرار الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی در سازمان‌های دولتی ایران و با الهام از «فریب ادای هم‌شکلی» در کتاب توانمندسازی حکومت (اندروز و دیگران، ۱۳۹۸: ۸۵ – ۸۸) این‌گونه به نظر می‌رسد که در این مورد نیز با الگویی از پیروی و استفاده از یک الگوی بین‌المللی روبرو هستیم که علی‌رغم عدم دستیابی به نتایج مقرره، با سکوت متولیان امر روبرو شده و در نتیجه بدون وارسی موانع «اجرا» ی مطلوب آن، و در نتیجه بدون توجه به بایسته‌های تمهید «بستر نهادی» لازم برای استفاده‌ی اثربخش از آن الگو، ادامه یافته است.

برای کسب شناخت بیشتر از این‌که کاربرد بودجه‌ریزی عملیاتی با چه چالش‌هایی در ایران روبروست، با کارشناسانی که تجربیاتی از اجرای این سبک از بودجه‌ریزی در سازمان‌های متنوع خود داشتند، گفتگو شد و مهم‌ترین گزاره‌های آنان درباره موانع و بازدارنده‌های اجرا و استقرار مطلوب بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران استخراج شد و بر این اساس در انتهای گزارش بدیل پیشنهادی ارائه می‌شود.

فاروم حرفه‌ای بودجه‌ریزی عملیاتی

با الهام از رویکرد مشارکتی و شبکه محور فورستر (در خان و هیلدرث، ۲۰۰۲: ۱۲۳ – ۱۳۸) می‌توان به گروه‌ها و حلقه‌های مختلف کارشناسی و مدیریتی در سازمان فرصت نزاع، تعامل و جدل داد تا بدین ترتیب ایده‌های صرفاً اقتصادی و فنی جای خود را به ایده‌های ترکیبی بدهند.. ارتقای سطح ارتباطات مبتنی بر تعامل باعث می‌شود که آگاهی‌های گروه‌ها و حلقه‌های مختلف سازمانی از جامع‌نگری بیشتری برخوردار شود و سازمان از تعارض‌ها و تعامل‌های میان آن گروه‌ها و حلقه‌ها منتفع‌تر شود. برای این تعاملات و جدل‌ها باید بستری را تدارک دید که در عین ارتقای مستمر شاخصه‌های شفافیت، مانع آن شود که انتقادهای مطرح‌شده از سوی گروه‌ها و حلقه‌های مشارکت‌کننده به زمینه‌ای تازه برای عدم اعتماد متقابل میان آن‌ها تبدیل شود.

بر این اساس، می‌توان ایجاد یک «فاروم حرفه‌ای» را به دولت پیشنهاد کرد که دارای سه لایه‌ی معاونتی، سازمانی و فرا سازمانی باشد. واضح است که این لایه‌بندی را می‌توان پیچیده‌تر هم کرد. مهم آن است که کاربران این فاروم بتوانند با هویت‌های «مجازی» خود به طرح مباحثی بپردازند که در شرایط «واقعی» سازمانی قادر به بیان آن‌ها نیستند.

یکی از مشخصات بارز فاروم پیشنهادی که می‌تواند زمینه‌های خروج تدریجی از بن‌بست را فراهم کند؛ ایجاد فضایی امن برای طرح آزادانه‌تر نقدهایی که نسبت به شیوه‌ی کنونی اجرای بودجه‌ریزی عملیاتی وجود دارد. همچنین، انباشتی از نقدهای مهم نسبت به الگوی کنونی بودجه‌ریزی عملیاتی را فراهم می‌آورد که به‌مرور می‌توانند از سوی کارشناسان و متخصصان امر دسته‌بندی شوند.

 

** برای مطالعه کامل گزارش «نگاهی انتقادی به تجربه‌ی کاربرد الگوی بودجه‌ریزی عملیاتی در ایران: از وحدت صوری تا واگرایی عملی» کلیک کنید.

لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=17026

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *