در نشست امید و تاب‌آوری اجتماعی عنوان شد:

همبستگی، امید و تاب‌آوری باید ترمیم شود


«یکی از کارکردهای امید اجتماعی تولید حیات و تداوم جامعه است»؛ این جمله، روح کلی حاکم بر سلسله نشست‌هایی با عنوان «مسئولیت اصحاب رسانه در شرایط بحرانی؛ امید و تاب‌آوری اجتماعی» بود که در مؤسسه رحمان طی 2روز با حضور هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات و محمد فاضلی، جامعه‌شناس برگزار شد. سلسله نشست‌های امید و تاب‌آوری اجتماعی درحالی در مؤسسه رحمان برگزار می‌شود که بسیاری از جامعه‌شناسان معتقدند جامعه ما از نظر امید اجتماعی و تاب‌آوری در مرزهای هشدار قرار دارد و چنانچه رویکردی مداخله‌جویانه اتخاذ نشود، ممکن است اتفاق ناخوشایندی رخ دهد. هادی خانیکی با اشاره به اهمیت این مسئله می‌گوید: «بحران یعنی زندگی کردن در فرصت‌های پرخطر؛ به این معنی که در آنها هم خطر و هم فرصت وجود دارد. یعنی در شرایط غیرمنتظره و تهدیدزا بوده و محدودیت‌های زمانی برای نشان دادن واکنش دارند و به این اعتبار هست که به این تعبیر فرصت پرخطر به‌کار می‌رود.» محمد فاضلی نیز در این‌باره معتقد است:‌ «اگر امروز در جامعه ما حس ناامیدی ایجاد می‌شود به این دلیل است که برخی راه‌های تخیل به آینده توسط عده‌ای محدود می‌شود. یعنی اذهان جمعی و فردی راه‌هایی به سوی آینده را تخیل می‌کنند اما گروهی این راه‌ها را مسدود می‌کنند.» صحبت‌های هادی خانیکی و محمد فاضلی را که در 2روز برگزاری این نشست عنوان شده، بخوانید.

تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۹۷

راه رسیدن به موفقیت‌های کوچک

محمد فاضلی، جامعه‌شناس با بیان اینکه امید یک اراده ذهنی و عینی برای رسیدن به اهداف واقع‌بینانه است، گفت: اهداف واقع‌بینانه با خوش‌بینی و خوش‌خیالی تفاوت زیادی دارند وقتی درباره خوش‌بینی و خوش‌خیالی صحبت می‌کنیم چیزهایی را تصور می‌کنیم که از تصور کردن آنها لذت می‌بریم اما راهی به دنیای واقعیت ندارند؛ مثلا آدم‌ها در خیال خودشان تصوری از خانه، شغل، همسر و… دارند که بخش زیادی از عمرشان به این خیالات می‌گذرد. محمد فاضلی ادامه داد:‌ اما وقتی از امید صحبت می‌کنیم یعنی اراده عینی و ذهنی به سمت اهداف واقع‌بینانه است و وقتی از امکان‌پذیر بودن آن حرف می‌زنیم یعنی براساس خردجمعی صحبت می‌کنیم؛ به همین دلیل است که معتقدیم امید اجتماعی مقوله‌ای فردی نیست و اهداف در دسترسی دارد.

به‌گفته وی، امید دارای ۳ مشخصه اصلی است: هدف‌محور است، یعنی امید بر اساس اهداف مشخصی قابل تعریف است. وقتی هدف مشخص باشد می‌توان از امید اجتماعی صحبت کرد؛ یعنی جامعه برای رسیدن به اهداف مشخص دارای نوعی اجماع است چون نمی‌توانیم بگوییم هیچ اجماع و هدف مشترکی با هم نداریم اما هم امیدوار هستیم و هم هدف مشخصی داریم پس اگر جامعه نتواند بر سر اهدافی به توافق برسد نمی‌توان امید را در آن جامعه تعریف کرد. چرا که توافق جمعی در آن جامعه وجود ندارد.

فاضلی ادامه داد: ‌امید همواره همراه با ارائه راهکار است؛ یعنی می‌توان با این راهکارها پیش رفت و برای آنها برنامه‌ریزی کرد چرا که در خوش‌خیالی قادر نیستیم راهکاری داشته باشیم و اگر در این شرایط راهکاری ارائه شود این راهکار توسط خردجمعی پذیرفته نمی‌شود. چون یا غیراخلاقی یا ناممکن است. به همین دلیل است که گفته می‌شود نوعی اجماع اخلاقی در خردجمعی نهفته است.

به گفته وی مشخصه سوم امید، عاملیت یعنی باور به این است که اگر نیروهای جمعی یا فردی به‌کار بیفتند به نتیجه می‌رسند و کاربرد آن این است که معطوف به ساختارهایی باشند که واقعی‌بینی و احتمالش را کم و یا دشوار می‌کنند. پس امید را می‌توان به توانایی ادراک شده خلاصه کرد؛ یعنی توانایی برای در پیش گرفتن راه‌هایی که به سوی اهداف مطلوب و واقع‌بینانه می‌روند و تحقق آنها با اراده فردی و جمعی ممکن می‌شود؛ هر چند راه دشوار و احتمال آن کم باشد. این جامعه‌شناس ادامه داد: ‌امید برای محقق شدن به چند عامل بستگی دارد: ‌امید، محصولی تخیلی با سطحی از واقع‌بینی است یعنی تخیل بخشی از خلاقیت است که در امید وجود دارد. امید، محصول خطرپذیری هم است و عنصر ریسک در آن نهفته است، امید محصول کارگروهی است و در نهایت امید محصول به رسمیت شناختن است.

سنگ‌اندازی بر سر راه امید اجتماعی

به گفته وی اگر امروز در جامعه ما حس ناامیدی ایجاد می‌شود به این دلیل است که برخی راه‌های تخیل به آینده توسط عده‌ای محدود می‌شود؛ یعنی اذهان جمعی و فردی راه‌هایی به سوی آینده را تخیل می‌کنند اما گروهی این راه‌ها را مسدود می‌کنند؛ مثلا چند سال قبل که تازه موضوع استارتاپ‌ها مطرح شده بود، عده‌ای عنوان می‌کردند که از استارتاپ‌ها به‌عنوان ابزار جاسوسی استفاده می‌شود اما حالا از راه‌اندازی استارتاپ‌ها دفاع می‌شود.

فاضلی ‌گفت: امید در جایی در عرصه اجتماعی بروز پیدا می‌کند که به رسمیت شناخته شدن آدم‌ها و گروه‌ها اصل باشد یعنی افرادی به رسمیت شناخته می‌شوند که دست به تخیل و خطرپذیری می‌زنند، گروه‌های حافظ محیط‌زیست، زنان، ‌استارتاپ‌ها، افراد دگر‌اندیش و متفکر، افراد نواندیش و فعال اجتماعی و… وقتی به رسمیت شناخته شوند یعنی وارد حاشیه امنیت نمی‌شوند و بعد از ورود به حاشیه امن تخیل شروع به‌کار می‌کند؛ درحالی‌که تا قبل از آن تخیل برای حفظ و بقای گروه و جامعه بود. پس امید در شرایطی بروز پیدا می‌کند که به رسمیت شناخته شدن در یک جامعه وجود داشته باشد؛ به همین دلیل است که گفته می‌شود امید حاصل کارگروهی است.

این جامعه‌شناس ادامه داد: وضع موجود ما وضعیت خوف و رجاست؛ یعنی به یک گروه‌هایی اجازه تخیل داده می‌شود اما مکان و اندازه کافی برای آنها وجود ندارد. ما به‌عنوان اصحاب رسانه باید تلاش کنیم برای اینکه بتوانیم تخیل را در جامعه بال و پر دهیم؛ زمانی که تخیل واقع‌بینانه را از یک جامعه و فرد بگیرند جامعه و افراد آن به این نقطه می‌رسند که فساد غیرقابل ریشه‌کنی است و دیگر نمی‌توان کار مفیدی در این‌باره انجام داد؛ یعنی با این اقدام تخیل مفید از جامعه و فرد گرفته شده اما خوشبختانه جامعه ما هنوز به این مرحله نرسیده و دارای تخیل است، ‌جامعه برخلاف سال‌های گذشته درخصوص بودجه سالانه مطالبه شفافیت را از مسئولان دارد مردم بر رؤس بودجه و یارانه پنهان و… حساس شده‌اند؛ یعنی جامعه دارد وضعیتی را تخیل می‌کند که در آن می‌تواند بفهمد بودجه یعنی چه؟ مردم به جامعه بدون فساد فکر می‌کنند. از اینکه به یک مقام دولتی بگویند از کارش استعفا بدهد فکر و به آن عمل می‌کنند. درصورتی که قبلا مردم وارد این عرصه‌ها نمی‌شدند چون ابزارش وجود نداشت اکنون مردم برای به رسمیت شناخته شدن تلاش می‌کنند.

به گفته فاضلی رسانه می‌تواند این تخیل را بازنمایی کند چرا که اگر بازنمایی نشود در انزوا می‌میرد.

وی گفت: ‌ امید در سطح فردی هم اجتماعی است؛ یعنی اگر امید در سطح اجتماعی بمیرد در سطح فردی هم آدم‌ها رو به اضمحلال و تباهی می‌روند. امید محصول گفت‌وگوی جمعی است. به این معنا که رسانه فضای گفت‌وگو را درباره آن چیزی که هسته اولیه آن در جامعه وجود دارد، فراهم کند. جامعه احتیاج به چشم‌انداز درازمدت و کلان دارد ولی هر راه طولانی و بلندمدت را هم باید با گام‌های کوتاه پیمود. هیچ کدام از جوامع پیشرفته دنیا طی‌الارض و طی‌التوسعه نداشته‌اند و به مرور و آهستگی به این مسیر قدم برداشته‌اند. فاضلی تأکید کرد: موفقیت‌های کوچک بخشی از این نگاه من به مقوله امید است. وقتی صحبت از موفقیت‌های کوچک می‌شود این مسئله به اذهان متبادر می‌شود که مثلا فردی که آب کم‌مصرف می‌کند، کیسه پلاستیکی استفاده نمی‌کند، دوچرخه‌سوار می‌شود و… موفق بوده اما آیا یک سازمان نمی‌تواند موفقیت‌های کوچک داشته باشد؟‌ در سطح سازمانی مثلا وزارت رفاه می‌تواند بگوید که در سطح کلان نظام رفاهی جامع ایجاد می‌کنیم که شامل ۱۰آیتم می‌شود اما برای ایجاد کل این ۱۰آیتم هرگز موفق نمی‌شود. اما می‌تواند برخی مسائل را حل و فصل کند. مثلا یک بانک اطلاعاتی دقیق از وضعیت رفاهی ایرانیان تهیه کند. مثلا جمعیتی در کشور زندگی می‌کنند که پدر افغان و مادر ایرانی دارند و براساس قانون نمی‌توانند شناسنامه بگیرند. این افراد از خدمات اجتماعی محروم بوده و به نیروی کار غیررسمی تبدیل شده و به سمت آسیب‌های اجتماعی هدایت می‌شوند. ما نمی‌توانیم تمام فقر را در کشور در بازه زمانی چند ساله حل کنیم اما می‌توانیم برای این افراد شناسنامه صادر کنیم. ‌این جامعه‌شناس تصریح کرد: ‌در عصر فعلی رسالت رسانه این است که عناصر امید را کشف کرده و پروبال بدهد و به محقق شدن آن کمک کند. در عرصه موفقیت‌های کوچک یکی از کارکردهای رسانه شناسایی موفقیت‌های کوچک است.

رسانه‌ها تنها مأموران ترمیم امید در جامعه نیستند

هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات با بیان اینکه ذهنیت جمعی ۲ ویژگی هراس از آینده و نارضایتی را به همراه دارد گفت: موضوع نارضایتی در جامعه وسیع شده و در زمینه‌هایی نیز عمق پیدا کرده است؛ هم افراد ناراضی در جامعه زیادند و هم موضوعاتی که ایجاد نارضایتی می‌کنند زیاد شده است. او افزود: مسئله دیگری که باید به آن اشاره شود کاهش همبستگی اجتماعی است. این کاهش همبستگی مسئله‌ای است که برخی از آن به‌عنوان «زوال همبستگی اجتماعی» ‌نیز یاد می‌کنند. این استاد با بیان این سؤال که امید اجتماعی چیست؟ گفت: فضا برای گفتن و شنیدن به‌صورت واقعی در جامعه باید فراهم شود چون در فضای یأس و ناامیدی اندازه‌ها کم و زیاد می‌شود. پس برای رسیدن به اندازه واقعی وقایع یکی از اقدامات اساسی از طریق رسانه‌ها انجام می‌شود. اما نباید گمان کنیم رسانه‌ها تنها مأموران ترمیم امید در جامعه هستند، ‌اگر رسانه‌ها علاوه بر مسئولیتی که بر عهده دارند اضافه‌باری بر دوششان باشد نمی‌توانند مسئولیت اصلی خود را به انجام برسانند. به همین دلیل است که معتقدیم برای تولید امید اجتماعی به یک مجموعه از اقدامات نیاز داریم که بخشی از آن تحت عنوان وظیفه ارتباط‌گری است. خانیکی گفت: یکی از کارکردهای امید اجتماعی تولید حیات و تداوم جامعه است، ‌جامعه در پرتو امید می‌تواند در شرایطی که خودش دچار بحران و تنگنا شده اقدامی را انجام دهد. در نتیجه باید به سمتی حرکت کنیم تا امید اجتماعی را که در جامعه ما پایین‌تر از حد متوسط است به میزانی ترمیم کنیم که هراس از آینده و نارضایتی و کاهش همبستگی اجتماعی بهبود پیدا کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما اکنون در وضعیتی از امید اجتماعی صحبت می‌کنیم که این شرایط زمینه‌های خیلی صریح و روشنی از امید اجتماعی را نشان نمی‌دهد، ‌گفت: اما این مسئله به این معنا نیست که امید در جامعه وجود ندارد. وی درخصوص جامعه پرخطر نیز گفت: ما باید از عادت‌های مألوف فراتر برویم؛ همانطور که اولریش برگ می‌گوید:‌ در جامعه پرخطر ابتدا شک بنیادین شکل می‌گیرد، همانند ویژگی‌هایی که یک جامعه مدرن دارد؛ به همین دلیل برآورد خطر سنجش‌ناپذیر شده و شامل عناصری می‌شود که زود و سریع نمی‌شود آنها را اندازه‌گیری کرد چراکه یقین و قطعیت فزاینده وجود ندارد اما ما می‌توانیم بر این مسئله توافق داشته باشیم که فضای مجازی برای ما فرصت است یا تهدید.

به گفته او رسانه‌ها در جامعه ما یک‌بار به‌صورت فرصت و یک‌بار نیز به‌صورت تهدید ظاهر می‌شوند و یک‌بار هم فرصت و تهدید را با هم دارند و این مسئله خیلی مهمی است. مسئله بعدی این است که این شک‌های روشمند تا اطلاع ثانونی همه ابعاد زندگی ما را دربرمی‌گیرد و در نهایت مهم‌ترین خطری که در برابر ما قرار دارد خطری است که امنیت موجودی ما را مورد سؤال قرار می‌دهد، یعنی نوعی احساس خیر و خوشی است بدین معنی که چه چیزی می‌تواند احساس خیر و خوشی را در مورد یک آینده مبهم به‌وجود بیاورد و در نهایت با دلهره‌ای که شکل گرفته آن را با مکانیسم‌هایی مثل امید می‌توان تعدیل کرد.

خانیکی تأکید کرد: امید مبتنی بر نوعی مشارکت است. مثل جنبش‌های اجتماعی، جوانان و کنشگری‌هایی که در آن مشارکت می‌کنند، اینها می‌توانند خلق معنایی داشته باشند. این استاد دانشگاه با تعریف زندگی در بحران گفت: بحران یعنی زندگی کردن در فرصت‌های پرخطر؛ به این معنی که در آنها هم خطر و هم فرصت وجود دارد. یعنی در شرایط غیرمنتظره و تهدیدزا بوده و محدودیت‌های زمانی برای نشان دادن واکنش دارند و به این اعتبار هست که به این تعبیر فرصت پرخطر به‌کار می‌رود.

وی با بیان اینکه فرصت‌های پرخطر را باید در سطح وضع موجود بررسی کرد، گفت:‌ سطح اول این است که هر حادثه‌ای اعم از اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ‌اقتصادی و… را باید انعکاس داد؛ مثل تصادف دانشگاه آزاد؛ خبرنگار ابتدا باید فکر کند که سراغ چه‌کسی برود، اگر به‌تنهایی سراغ حادثه‌دیدگان برود خبر تلخ می‌شود، اگر فقط سراغ مسئولان دانشگاه آزاد برود در نهایت جواب به این ختم می‌شود که راننده سکته کرده، ‌ماشین اشکال فنی داشته و… پس در این سطوح عملا نمی‌توان کاری انجام داد اما توصیه کاربردی این است که در سطح یک باید موضوع را کمی متنوع کرد و نوع پرداخت را در انعکاس‌های خبری به‌جای یک منبع و زاویه با زوایای مختلف نگاه کرد.

به گفته وی سطح دوم به این معنی است که ببینیم بالاخره این حدیث‌های تلخ برای جامعه باعث اصلاح می‌شود یا خیر و ریشه‌های آن پیدا شود. یعنی فرصت‌ها کشف شده و ببینیم چطور می‌شود تا حوادثی مثل آتش گرفتن کلاس مدارس و تصادف دانشجویان و… کمتر تکرار شود و این مسئله به کمک چه کسانی انجام می‌شود. برای این مسئله باید به کمک روابط عمومی‌ها و شیوه‌های مختلف روزنامه‌نگاری متوسل شد. خانیکی ادامه داد: سطح سوم ماجرا مهم‌تر از ۲سطح دیگر است که به کشف فرصت‌ها منجر می‌شود. یعنی چطور می‌توان در این سطح به زایندگی و آفرینندگی برسیم که برای رسیدن به این منظور می‌توانیم از مباحثی تحت عنوان ارتباطات کنشگر استفاده کنیم. روزنامه‌نگار و ارتباط‌گر خودش هم فقط راوی نیست و با روزنامه‌نگاری و استفاده از ارتباطات دست به اقدام می‌زند که از آن به‌عنوان کشف فرصت‌ها یاد می‌شود.

منبع:

  • روزنامه همشهری/۱۸ دی ۱۳۹۷
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=4488

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *