گزاش صندوق بینالمللی پول با عنوان «هوش مصنوعی و آینده کار» روز دوشنبه بیستوپنج دیماه منتشر شد. این گزارش به بررسی تأثیرات مختلف گسترش هوش مصنوعی بهویژه در بازار کار پرداخته است. از مهمترین نکات موردبررسی در این گزارش میتوان به مواردی همچون عوامل مؤثر در مقبولیت اجتماعی هوش مصنوعی، تأثیر متفاوت گسترش آن بر شغلهایی با مهارتهای متفاوت و تعمیق نابرابری بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه اشاره کرد. این یادداشت به ارائه خلاصهای از مهمترین نکات این گزارش میپردازد.
هوش مصنوعی و آینده کار: یک مقدمه
هوش مصنوعی طیف گستردهای از فناوریها را نمایندگی میکند که برای توانمندسازی ماشینها برای درک، تفسیر و یادگیری با هدف تقلید از تواناییهای شناختی انسان طراحی شدهاند. این طیف شامل هوش مصنوعی مولد[۱] که میتواند با یادگیری از دادههای گسترده محتوای جدیدی تولید کنند تا سایر مدلهای هوش مصنوعی تخصصیتر که بر کارهای خاص مانند شناسایی الگوها تمرکز میکنند، میشود.
درحالیکه گسترش هوش مصنوعی وعده افزایش بهرهوری و رشد را میدهد، اما تأثیر آن بر اقتصاد و جوامع، اشتغال و نابرابریها همچنان نامشخص است. ازاینرو هوش مصنوعی بهعنوان یک شوک از یکسو میتواند مرزهای تولید اقتصادی را گسترش دهد و منجر به تخصیص مجدد منابع بین نیروی کار و سرمایه شود و از سوی دیگر تغییرات عمیق بالقوهای را در بسیاری از مشاغل و بخشهای اقتصادی ایجاد کند. با این اوصاف هرچند هوش مصنوعی فرصتهای بیسابقهای را برای حل مشکلات پیچیده و بهبود دقت پیشبینیها، بهبود تصمیمگیری، افزایش رشد اقتصادی و کیفیت زندگی ارائه میدهد اما به دلیل کاربرد وسیع و انعطافپذیر آن در حوزههای متعدد، پیامدهای آن برای اقتصاد و جوامع نامشخص است.
مقبولیت اجتماعی هوش مصنوعی
یکی از ابعاد مهمی که گزاش صندوق بینالمللی پول از تأثیر هوش مصنوعی بر آینده کار به آن میپردازد، مقبولیت اجتماعی هوش مصنوعی است. بهخصوص آنکه این مؤلفه به نقشهای شغلی افراد بستگی دارد. در حالی که ممکن است برخی از مشاغل از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کرده و بهنوعی آن را در خود ادغام کنند، برخی دیگر ممکن است به دلیل نگرانیهای فرهنگی، اخلاقی یا عملیاتی در مقابل آن به مقاومت دست زنند.
این وضعیت عدم اطمینان و اعتماد بهویژه در بازارهای کار آشکار میشود. اگرچه هوش مصنوعی پتانسیل کاربردهای تولید محور را دارد، اما تأثیر آن در بخشهای مختلف احتمالاً متفاوت خواهد بود. در برخی از بخشهایی که نظارت انسانی بر هوش مصنوعی ضروری است، میتواند بهرهوری کارگران و تقاضای نیروی کار مربوطه را تقویت کند. برعکس، در بخشهای دیگر، هوش مصنوعی ممکن است راه را برای جایگزینی نیروی کار توسط ماشین هموار کند. البته باید توجه داشت که افزایش بهرهوری کل اقتصاد درنهایت میتواند تقاضای کلی اقتصادی را افزایش داده و بهطور بالقوه فرصتهای شغلی بیشتری را برای کارگران ایجاد کند. علاوه بر این، این تحول همچنین میتواند منجر به ظهور بخشهای اقتصادی و شغلهای جدید شود.
تأثیر بیشتر هوش مصنوعی بر متخصصین
گزاش هوش مصنوعی و آینده کار این باور سنتی را به چالش کشیده است که پیشرفت فناوری عمدتاً مشاغل نیازمند مهارت متوسط یا پایین را تحت تأثیر قرار میدهد؛ الگوریتمهای پیشرفته هوش مصنوعی امروزه نشان دادهاند که ممکن است مشاغل نیازمند مهارت و تخصص بالا که قبلاً مصونیت بیشتری داشتند، بیشتر در خطر جایگزینی نیروی انسانی با ماشین باشند.
درحالیکه دورههای پیشین گسترش ماشین و اتوماتیک شدن کارها عمدتاً برکارهای معمولی تأثیر میگذاشتند، امروزه قابلیتهای هوش مصنوعی به عملکردهای شناختی گسترش یافته و آن را قادر ساخته است تا حجم وسیعی از دادهها را پردازش کند، الگوها را تشخیص دهد و تصمیم بگیرد.
در نتیجه، حتی مشاغل با مهارت بالا که قبلاً به دلیل پیچیدگی و اتکا به تخصص زیاد از اتوماسیون مصون بودند، اکنون میتوانند با اختلالاتی بالقوه مواجه شوند. مشاغلی که پیش از این نیازمند قضاوت دقیق، حل خلاقانه مسئله یا تفسیر پیچیده داده بودند، اکنون ممکن است با الگوریتمهای پیشرفته هوش مصنوعی جایگزین شوند که این عمل بهطور بالقوه میتواند نابرابری را در بین مشاغل و درون مشاغل تشدید کند.
تعمیق نابرابری در سطح جهانی
احتمالاً تأثیرات هوش مصنوعی در کشورهای مختلف با سطوح متفاوت توسعه یا ساختارهای اقتصادی متفاوت بهطور قابلتوجهی تفاوت خواهد داشت. اقتصادهای پیشرفته با صنایع بالغ و عمدتاً مبتنی بر خدمات، معمولاً دارای تمرکز بالاتری در مشاغل با وظایف شناختی پیچیده هستند. بنابراین، این اقتصادها هم مستعد آسیب دیدن بیشتر از اثرات هوش مصنوعی هستند و هم در موقعیت بهتری برای بهرهمندی از نوآوریهای آن قرار دارند.
برعکس، اقتصادهای درحالتوسعه که اغلب هنوز به کار یدی و صنایع سنتی متکی هستند، ممکن است در ابتدا با اختلالات ناشی از هوش مصنوعی کمتر مواجه شوند. بااینحال، این اقتصادها با توجه به کمبود زیرساخت و نیروی کار ماهر، ممکن است دستاوردهای اولیه بهرهوری ناشی از هوش مصنوعی را نیز از دست بدهند.
در نتیجه با گذشت زمان، شکاف کاربست هوش مصنوعی میتواند نابرابریهای اقتصادی موجود را تشدید کند، بهطوریکه اقتصادهای پیشرفته از هوش مصنوعی بهعنوان مزیت رقابتی استفاده کنند درحالیکه اقتصادهای درحالتوسعه با مسائل ناشی از چگونگی ادغام هوش مصنوعی در مدلهای رشد خود دستوپنجه نرم میکنند.
گسترش نابرابری سرمایه
فراتر از اثرات فوری هوش مصنوعی بر اشتغال، یکی دیگر از اثرات مهم اقتصادی آن بر رشد سرمایه است. ازآنجاییکه هوش مصنوعی باعث کارایی و نوآوری میشود، کسانی که صاحب فناوریهای هوش مصنوعی هستند یا در صنایع مبتنی بر هوش مصنوعی سهام دارند، ممکن است افزایش درآمد سرمایه را تجربه کنند که این تغییر بهطور بالقوه میتواند نابرابریها را تشدید کند.
برای مطالعه اصل گزارش اینجا کلیک کنید.
[۱] generative AI
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=24034
بدون دیدگاه