امروزه موضوع شفافیت این نهاد تبدیل به یکی از مورد بحثترین موضوعات در زمینه سیاست های پولی شده است. عموم مردم نیاز دارند که بانکهای مرکزی که روز به روز مستقل تر از گذشته میشوند، از درجه قابل قبولی از شفافیت برخوردار باشند تا همچنان نهادی قابل اتکا باقی بمانند. همچنین، شاخه رو به رشدی از ادبیات مرتبط، به بررسی تاثیرات اقتصادی این افزایش در شفافیت پرداخته است. البته بحث شفافیت و اندازهگیری آن به لحاظ کیفی بودن متغیر شفافیت اندکی پیچیدهتر شده است، چرا که یافتن سنجههای مناسب برای اندازهگیری آن چندان ساده نیست. اگرچه اقتصاددانانی مانند گراتس و ایجفینگر مطالعات بسیاری در زمینه طراحی و محاسبه شاخصی مناسب برای اندازهگیری درجه شفافیت بانکهای مرکزی انجام دادهاند.
اما پیش از هر چیز لازم است شفافیت بانک مرکزی را به شکلی واضح تعریف کنیم. ایجفینگر و گراتس شفافیت بانک مرکزی را به عنوان محدودهای تعریف میکنند که در آن بانک مرکزی تمایل به افشای اطلاعات مربوط به فرآیند تدوین سیاست های پولی دارد. علاوه بر این، طبق تعریف دینسر و یچنگرین، می توان مقصود از شفافیت بانک مرکزی را اعلام نرخ بهرهی کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین اعلام پیش بینی این نهاد از وضعیت اقتصادی آینده تعریف کرد. برای مثال فدرال رزرو، بانکهای مرکزی نیوزلند، نروژ و سوئد سالهاست که پیش بینی خود از نرخ تورم، بیکاری و رشد اقتصادی را اعلام میکنند. اگرچه، امروزه این مسئله تنها محدود به تعداد کمی از کشورها نیست و کشورهای زیادی در راستای افزایش شفافیت بانکهای مرکزی خود گام برمیدارند.
در ادبیات اقتصادی برای این موضوع مزایای بسیاری برشمردهاند؛ از جمله این مزایا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- این افزایش شفافیت خود، بخشی از یک تغییر بزرگتر در ساختار حکومتهاست. چرا که امروزه در تمام جهان مردم خواستار شفافیت بیشتر از جانب نه تنها بانک های مرکزی که تمام مقامات رسمی کشورها هستند. بنابراین بانکهای مرکزی نیز بنا به درخواست عموم مردم، ناگزیر از افشای بسیاری از اطلاعات بااهمیت در تصمیم گیریهای فعالین اقتصادی هستند.
- اگر بانک های مرکزی تمایل به استقلال بیشتر از دولت داشته باشند، شفافیت به عنوان یکی از مهمترین عواملی عمل میکند که تحقق هدف استقلال را ممکن میسازد.
- شفافیت بانک مرکزی، بازارها را قادر میسازد تا نسبت به تصمیات این نهاد و همچنین سیاستها، واکنشهای سریعتر و روانتری بروز دهند.
- شفافیت بانک مرکزی تعهدات این نهاد را قابل اتکاتر میکند. برای مثال اگر هدف بانک مرکزی رسیدن به یک نرخ تورم پایین و البته باثباتتر باشد، این هدف در صورتی برای فعالین اقتصادی قابل اتکار و باور پذیر خواهد بود که بانک مرکزی توضیحات روشنی از جزئیات برنامههای خود در اختیار افراد بگذارد.
- این تعهد و شافیت به نوبه خود، باعث میشود بانک مرکزی در شرایط خاص ( نظیر بحران های اقتصادی) با آزادی عمل بیشتری عمل کرده و در صورت لزوم، موقتا از اهداف بلند مدت خود منحرف شود. از طرف دیگر، این انحراف باعث نگرانی عموم نخواهد بود، چراکه افراد میدانند این انحراف موقتی بوده و مشکلی در راستای پیگیری اهداف بلند مدت بانک ایجاد نخواهد کرد. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که شفافیت باعث افزایش انعطافپذیری سیاستها نیز خواهد شد.
- شفافیت در ارتباط با سیاستها، میتواند به عنوان راهی برای مدیریت انتظارات باشد و همانطور که میدانیم، مدیریت صحیح انتظارات در کارایی سیاستها بسیار موثر است. برای مثال میدانیم نرخ بهره عامل بسیار مهمی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری است و سرمایهگذاران نه تنها نرخ بهره در زمان سرمایه گذاری را در نظر میگیرند بلکه تصمیم آنها تحت تاثیر انتظار آنها از وضعیت نرخ بهره در آینده است. با توجه به این موضوع، بانک مرکزی میتواند با اعلام پیش بینیهای خود از نرخ بهره در آینده و استفاده از پیش بینی وضعیت آینده اقتصاد جهت قابل اتکا ساختن پیش بینی خود از نرخ بهره، تا حد زیادی انتظارات را مدیریت کرده و نااطمینانی را از تصمیمات عوامل اقتصادی حذف کند.
با وجود مزایایی که برای شفافیت برشمردیم، نمی توان از چالشهایی که عملکرد شفاف بانک مرکزی پیش روی این نهاد قرار میدهد چشمپوشی کرد. در واقع باید گفت که دستیابی به درجه بالایی از شفافیت لزوما هدفی نیست که تمام بانکهای مرکزی تمایل به پیگیری آن داشته باشند. گراتس (۲۰۰۲) مثالی برای چنین حالتی عنوان میکند؛ او میگوید شفافیت در ارتباط با شوکهای عرضه، زمانی که روی معادله عرضه هم زمان خود اثر بگذارد، می تواند مضر باشد چرا که به تثبیت سطح محصول آسیب میزند. علاوه بر این، اعلام عمومی برخی اطلاعات بحث بر انگیز (مثلا پیش بینی یک مسیر صعودی برای نرخ بهره در آینده) می تواند منجر به افزایش نوسانات و همچنین کاهش رفاه اجتماعی شود. چرا که فعالان اقتصادی از اطلاعات خصوصی خود دست میکشند و فعالیتهای خود را با اطلاعات جدید هماهنگ میکنند.
به هر روی، با توجه به مزایا و چالشهای احتمالی پیش روی بانکهای مرکزی در خصوص افزایش شفافیت در عملکرد، این نهاد میتواند با توجه به اهداف و ویژگیهای ساختاری خود، در خصوص شفافیت تصمیمگیری کند.
منابع:
- Stephanos Papadamou, Moïse Sidiropoulos, Eleftherios Spyromitros, ”Does central bank independence affect stock market volatility?”, Research in International Business and Finance, Volume 42,2017,Pages 855-864.
- Sylvester C.W. Eijffinger, Petra M. Geraats,”How transparent are central banks?”,European Journal of Political Economy,Volume 22, Issue 1,2006,Pages 1-21.
- Dincer, N.N., Eichengreen, B., 2007. Central bank transparency: where, why, and with what effects? NBER Working Paper Nr. 13003.
بدون دیدگاه