مبانی نظری توانمندسازی حاکمیت و جامعه

روشنفکران و دولت: کلان‌نگری یا پیشبرد اصلاح بخشی؟

اصل بحث ناظر بر نوع رویکرد به اصلاحِ جامعه است. برخی می‌گویند برای اینکه اصلاحی در جامعه صورت بگیرد، باید اصلاح در سطوح کلان رخ بدهد. به عنوان مثال ساختارهای بنیادی جامعه تغییر کند. این تصوری است که در طول تاریخ هم در روشنفکری ایران و نیروهای سیاسی وجود داشته است. بین خود مردم کمابیش همین تصور به همین شکل و به صورت عامیانه وجود دارد که همه چیز از بالا باید تغییر بپذیرد و مسئولیت همه چیز احاله به بالا می‌شود. ضمن اینکه این مسأله مهم است و نمی‌توان نفی کرد که ایراد در ساختار کلان چه آسیبی می‌تواند ... مطالعه بیشتر

تجربه‌ای از غلبه بر فقر سیاسی

کتاب ابداع امر اجتماعی به حوزه تاریخ اندیشه تعلق دارد. اندیشه‌ای ناظر بر تلاش برای تعریف یک ملت که تا پیش از این، ملت بودنش را فقط از خلال امر سیاسی از نوع انقلابی و منازعاتیِ آن تجربه کرده بود. تجربه‌ای که در همان سال‌های آغازینِ مطرح شدنش –یعنی در فاصله بین انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹که نظام مشروطه سلطنتی را جایگزین سلطنت استبدادی کرد، و سال ۱۷۹۵ که رسماً دوران معروف به «ترور» و دادگاه‌های صحرایی‌اش پایان یافت-، به مرگ بیش از دو میلیون نفر از جمعیت ۱۵ میلیونی فرانسه در صحنه‌های انقلابی، انتقام‌گیری‌های کور، جنگ‌های انقلابی و شهری ... مطالعه بیشتر

در اهمیت نظریه توانمندسازی حاکمیت و جامعه

موضوع توانمندسازی حاکمیت و جامعه از دو منظر مورد علاقه من است نخست به عنوان یک پژوهشگر اقتصادی و دوم به عنوان سیاست گذار رفاه اجتماعی. از منظر نخست نظریه توانمندسازی حاکمیت و جامعه بخش کاربردی نظریه اقتصاد نهادگراست. اقتصاددانان نهادگرا کیفیت نهادها از جمله کیفیت حکومت، کیفیت جامعه و کیفیت بازار را عامل تعیین کننده وضعیت کوتاه‌مدت و بلندمدت اقتصادی می‌دانند. نظریه توانمندسازی حاکمیت چارچوبی است برای بهبود کیفیت نهادها بویژه دو نهاد مهم حاکمیت و جامعه. این نظریه راهکاری ارائه می‌دهد که چگونه می‌توان ظرفیت‌های حاکمیت و جامعه را بهبود بخشید.  ایجاد شبکه‌های اصلاحی توصیه اصلی نظریه توانمندسازی ... مطالعه بیشتر