کار تیمی و رهبریِ چند کنش‌گری

تحلیل اِعمال کارویژه‌های رهبریِ چندکنش‌گری در فوتبال(مطالعه موردی، تیم فاتبال منچستر یونایتد)


در فوتبال، می‌توان فرآیند تیم‌سازی را با مدل رهبری چندکنش‌گری سراغ گرفت. کار تیم‌سازی، اگرچه در روندی سخت و حرفه‌ای، توسط اعضای کادر فنی و در نسبت و ارتباط با کل اعضای تیم و بازیکنان، ممکن می‌شود و استراتژی پیروزی و قهرمانی، به عنوان چشم‌اندازِ پیشِ روی اعضا، ترسیم می‌شود. در طول یک فصل، کادر فنی، متشکل از بخش‌های متنوع مدیریتی، با ارتباطات شبکه‌ای بسیار، ملاحظات لازم را پیش، در طول و پس از بازی به بازیکنان انتقال می‌دهند تا بالاخره انباشت تلاش‌های یک مجموعه در طول یک فصل حرفه‌ای، به نتیجه برسد. در این مسیر، دشواری‌ها با وجود همراهی و همدلی یک تیم، مرتفع می‌شود و در نهایت، موفقیت یا شکست، ماحصل جمعی همه اعضا معنا خواهد شد. در این میان، آنچه اهمیت دارد، رهبریِ چندعاملیتی است که در مقام ناخدا، کشتی تیم را در طوفان حوادث فصل، رهنمون خواهد شد.

تاریخ انتشار : ۲۴ شهریور ۹۹

مقدمه: فوتبال به‌مثابه زندگیِ حرفه‌ای

می‌توان فوتبال را به ساختار بخشی از یک دولت مشابه دانست. در باشگاه، سرمربی به عنوان مقام رسمی، دارای اقتدار و توان اجرایی، به‌منظور جامه عمل پوشاندن به برنامه‌ها و چشم‌اندازهای مطلوب خویش است. سرمربی در این جایگاه، همان مقام رسمی دولتی است که فرآیند تغییر و تیم‌سازی را بر عهده دارد. البته در این میان، سرمربی، نقش قهرمان یا رهبر تام را ندارد بلکه به مثابه رهبری چندکنش‌گری، بازوهای اجرایی از جمله دستیاران اول تا سوم، مدیر اجرایی، پزشک تیم و … او را همراهی می‌کنند.

باشگاه فوتبال «منچستر یونایتد» یکی از باشگاه‌های فوتبال در لیگ برتر فوتبال انگلستان است. این باشگاه در سال ۱۸۷۸، با نام باشگاه فوتبال «نیوتون هیث» تأسیس شد. در سال ۱۹۰۲، نا این باشگاه فوتبال به منچستر یونایتد تغییر یافت و در سال ۱۹۱۰، ورزشگاه الدترافورد به عنوان ورزشگاه خانگی این تیم انتخاب شد. از افتخارات این تیم می‌توان به ۵ قهرمانی لیگ برتر، ۴ قهرمانی در جام حذفی، ۱ قهرمانی در جام اتحادیه، ۵ عنوان قهرمانی در جام خیریه، ۱ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، ۱ قهرمانی در جام در جام اروپا، ۱ قهرمانی در سوپر جام اروپا و ۱ عنوان قهرمانی در جام بین قاره‌ای، اشاره کرد.

تمرکز یادداشت پیشِ رو، بیشتر معطوف به تحلیل «کادر فنی تیم بین سال‌های ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۳» است که فردی به‌نام الکساندر چَپمن فرگوسن، مشهور به «سر الکس فرگوسن» سرمربی‌گری این تیم را طی دورانی پر فرازونشیب اما پرافتخار، بر عهده دارد که در مقام رهبری تیم با کمک سایر اعضای کادر فنی و سرمایه اجتماعی و انسانی مطلوبی که در اختیار داشته، ایفای نقش می‌کند.

رهبری و وظایفِ سه‌گانه: تغییر، انگیزه‌بخشی و تیم‌سازی

نکته حائز اهمیت در تیم‌سازی، شناخت و فهمِ «داستان زندگی» افراد است. باید آدم‌ها را شناخت و یک مجموعه ارتباطی و واجد روابط انسانی، پدید آورد. رابطه و فهم متقابل، شناخت افراد و فهم فرازونشیب‌های زندگی آن‌ها، هویتی ارتباطی را شکل می‌دهد که در نهایت، مجموعه اعضای تیم را نسبت به یکدیگر، متعهد و مسئول خواهد ساخت.

یکی از فعالیت‌های اصلی تیمِ رهبری چندکنش‌گری منچستر یونایتد، ایجاد و تشکیل آکادمی متشکل از جوانانی بوده که بعدها هر کدام به بازیکنان مؤثر و بلکه تعیین‌کننده تیم بدل می‌شده‌اند. ناگفته نماند که فرآیند تیم‌سازی به صورت ایجاد ساختاری سازمان‌یافته، تا پیش از فرگوسن در تیم منچستر یونایتد جایی نداشته است.

گفته می‌شود که یکی از فرآیندهای اصلی تیم‌سازی با مدل رهبری چندکنش‌گری نزد فرگوسن، مقوله ارتباط و شناخت بوده است. از دستیاران مورد اعتمادی که فرگوسن شناخت دقیقی از آن‌ها داشته، می‌توان به آرچیناکس، برایان کید، کارلوس کیروش و مایک فیلان اشاره کرد. نکته حائز اهمیت در مورد همه این افراد، ارتباط وسیع و نزدیکی است که میان آن‌ها با سرمربی، و همین‌طور با مجموعه باشگاه برقرار بوده است.

آن‌گونه که فرگوسن اذعان می‌کند، او در انتخاب دستیارانش نه‌تنها به موارد فنی، بلکه به مسائل منشی و شخصیتی اعضای کادر فنی و همین‌طور بازیکنان تیم، توجه ویژه‌ای مبذول داشته است.(برای نمونه، حضور و همکاری کارلوس کیروش به عنوان یکی از دستیاران پر افتخار اوست.)

کادر فنی منچستر، چشم‌انداز باشگاه و تیم را تعیین کرده و متعاقب آن، چشم‌اندازها و افق‌ها نیز برای اعضای تیم ایجاد انگیزه می‌کردند. این موجب می‌شد که با محول کردن وظایف و دادن مسئولیت به افراد و تفویض برخی اختیارات، افراد به مرور خود را بخشی از مجموعه به حساب آورند. در خاطرات کارلوس کیروش آمده که در جلسه اول تمرینی، فرگوسن برای ایجاد انگیزه در کیروش، کل فرآیند تمرین با اعضای تیم و بازیکنان را به او می‌سپارد. در این فرآیند است که فرد، احساس مورد توجه واقع شدن و به رسمیت شناخته شدن می‌کند.

در منچستر یونایتد، خرید بازیکن نه‌تنها با توجه به توانایی فنی او، بلکه همچنین همراه با توجه به موقعیت‌های خانوادگی و شخصیت او بوده است. در این مورد می‌توان به نحوه عقد قرارداد با رایان گیگزِ ۱۶ ساله اشاره کرد که فرگوسن شخصاً به خانه آن‌ها می‌رود و پس از آشنایی، در حضور خانواده، قرارداد را تنظیم می‌کند.

از رهبری تک عاملیتی به سویِ رهبری چندکنش‌گری

الکس فرگوسن در سال ۱۹۸۶ به سمت سرمربی‌گری منچستریونایتد منصوب می‌شود. او در ابتدای مسیر مربی‌گری خود، تحولاتی را مد نظر قرار می‌دهد که از جمله آن می‌توان به ایجاد یک ساختار جدید برای باشگاه اشاره کرد. گفته می‌شود که تا پیش از ورود فرگوسن برخی رفتارها از جمله نوشیدن مشروبات الکلی، فاش کردن اسرار تیم و … از عادات پرتکرارِ بازیکنان منچستر بوده است.

فرگوسن به کمک دستیار اول خود، آرچیناکس(مربی اسکاتلندی که دوست نزدیک و مورد اعتماد او بوده و از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ با او همکاری می‌کرده است) این عادات را به کمک استقرار نظم و برقرار نوعی ساختار حرفه‌ای، تصحیح می‌کند. در همین زمینه، فرگوسن تصریح می‌کند که برای موفقیت یک تیم، نظم از مهم‌ترین عوامل است.

همچنین، یکی از اسطوره‌های تیم به نام «سر بابی چارتون» به این دلیل که منچستر دوره سختی را در آن سال‌ها می‌گذرانده، با اطلاع از فرآیند بازسازی تیم، برای سرمربی نقشی حمایتی ایفا می‌کند. فرگوسن، همچنین از برخی اسامی به عنوان حامیان معنوی خود نام می‌برد: جان لیال، مشاوری به نام لین لافین و بالاخره، مارتین ادواردز(مدیر عامل وقت تیم در آن سال‌ها).

یکی دیگر از همکاران واقعی فرگوسن، استیو مک‌لارن است. او که در سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ دستیار فرگوسن بوده، فردی آکادمیک است که آنالیز ویدیویی، روان‌شناسی و تاکتیک‌شناسی را به تیم تزریق می‌کند و از این طریق، موجب اعتلای تیم می‌شود. به‌طور کلی، کتاب رهبری که شرح دوران مربی‌گری فرگوسن در منچستریونایتد است، مشحون از اشخاصی است که در همه زمینه‌ها یاری‌رسان او بوده‌اند. برخی از مهم‌ترین این افراد عبارت‌اند از: استیو مک‌لارن، جیمی رایان، بابی چارتون، سر مَت بابی، دنیس لاو  و بابی رابسون.

استراتژی گلوله برفی؛ ریزوم و ارتباطات افقی و شبکه‌ای

علاوه بر کادر فنی و هسته اصلی مربی‌گری منچستر یونایتد، شبکه‌هایی نیز با این کادر فنی در ارتباط بوده‌اند تا معنایی موسع از رهبری چندکنش‌گری تجلی یابد. اگرچه این شبکه‌ها متشکل از افرادی بوده که در حوزه‌های گوناگون، از دانش و تخصص مکفی برخوردار بوده‌اند، اما در هسته مرکزی و اصلی کادر فنی حضور نداشته‌اند(برای حفظ چابکی و ضرورت تحرک و انعطاف) اما آن‌ها را به صورت شبکه‌ای از حمایت‌ها، یاری می‌داده‌اند.

در همین راستا و در حوزه غیر رسمی، برادر فرگوسن، مارتین فرگوسن به همراه برایان مک کلییر او را در فرآیند استعدادیابی، سال‌ها همراهی می‌کرده‌اند. همچنین، مجموعه زیادی از استعدادیاب‌ها در سراسر جهان- و از جمله در کشورهایی چون برزیل- با این افراد در ارتباط بوده و بازیکنان و استعدادهای جوان را به آن‌ها برای انجام تست‌های لازم یا در نهایت، عقد قرارداد و استخدام، معرفی می‌کرده‌اند.

علاوه بر آن، در حوزه استراتژی گلوله برفی، می‌توان به مدیر اجرایی تیم منچستر یونایتد اشاره کرد. مهم‌ترین مدیر اجرایی منچستر در زمان فرگوسن که ارتباط بسیار نزدیکی با او داشت، دیوید گیل است که نقش بسزایی در انعقاد قراردادها داشته است. گیل هم‌اکنون عضو اتحادیه فوتبال انگلیس، عضو هیئت چهارده نفره یوفا و دارای ارتباط‌های بسیار مهم و گسترده‌ای است. همچنین، فرگوسن از برخی ارتباط‌ها برخوردار بوده که اخبار روزنامه‌ها و رسانه‌ها در ارتباط با تیم یا مربی و … را به او اطلاع می‌دادند. مسئول رسانه‌ای اگر چه در تیم هسته‌ای حضور نداشته، اما نقش بسزایی در انتقال جو حاکم بر مطبوعات و افکار عمومی، به بدنه کادر فنی داشته است.

مؤخره: نهادسازی، سیاستِ صبوری و توفیق در بلندمدت

کارگرِ کارخانه آچارسازیِ اسکاتلند، روزی که به منچستر آمد، این تیم در لیگ انگلستان تنها هفت قهرمانی داشت در حالی که لیورپول، صاحب ۱۸ قهرمانی بود. فرگوسن به همراه کادر فنی، پس از سه سال کار در منچستر، در آستانه اخراج بودند. در سال ۱۹۹۰ اما، آن‌ها اولین قهرمانی خود را در جام حذفی جشن می‌گیرند. در سال ۱۹۹۲، نسلی معروف به «کلاس ۹۲»(متشکل از جوانانی چون بکهام، اسکولز، گیگز و …) در منچستر ظهور می‌کنند و خبرنگاری به طعنه به فرگوسن می‌گوید: «با یک مشت بچه نمی‌توان قهرمان شد!» همان بچه‌ها اما در سال ۱۹۹۹ و در حالی که تا دقیقه ۹۰ از بایرن مونیخ یک بر صفر عقب بودند، بازی را ۲ بر ۱ بردند و بر بامِ فوتبال اروپا ایستادند.

مدلِ رهبری چندکنش‌گری با هدایت فرگوسن زمانی که به منچستر می‌آیند، آکادمی پرورش بازیکنان را تأسیس می‌کنند. در طی این سال‌ها، برایان کید که مسئل جوانان باشگاه بوده، افرادی چون رایان گیگز، دیوید بکهام، پل اسکولز، برادران نویل، نیکی بات و … را از دل یک نهادسازی طولانی‌مدت، به عرصه آورده به نحوی که هر کدام از این بازیکنان تا حتی ۱۵ سال برای منچستر بازی می‌کنند. منچستر تیمی است که با بیش از ۴۰۰۰ بازی در تاریخ خود، همواره و دست کم یک بازیکن از آکادمی‌اش را در ترکیب ثابت همراه داشته است و این در طولانی‌مدت، به سنتی در باشگاه بدل شده است.

در ۶ فوریه ۱۹۵۸، هواپیمای باشگاه سقوط می‌کند و بیش از نیمی از اعضای تیم در آن سانحه از بین می‌روند به‌نحوی که باشگاه تا آستانه انحلال می‌رود. اما در سال ۱۹۶۷، تیمِ بازسازی شده، همچون ققنوسی برخاسته از خاکسترِ خویش، تنها پس از ۹ سال قهرمان اروپا می‌شود. باشگاه منچستر یونایتد به خاطر تاریخِ دراماتیکِ خود، معروف به باشگاهی «تسلیم‌ناپذیر» است. ورزشگاه اختصاصی این تیم نیز «تئاتر رؤیاها» نام دارد. در نهایت، فرگوسن همراه با منچستر و پس از ۲۷ سالِ متمادی سرمربی‌گری، این تیم را در حالی با ۲۰ قهرمانی تحویل داد که لیورپول همچنان در همان عدد ۱۸ ثابت مانده بود! در خاطرات فرگوسن آمده که زمانی یکی از هوادارنِ منچستر به وی گفته بود چرا نمی‌خندی؟ او در پاسخ گفت: من اینجا برای پیروزی استخدام شده‌ام، نه برای خندیدن!

 

تهیه کننده: پوریا زمانی‌زاده، سید حسین موسوی

لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=9487

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *