تا اینجا چندین مثال آوردیم که چگونه هویتها به رفتار شکل میدهند و حقیقتا چگونه هویتها را میتوان تغییر داد. اکنون میخواهیم به نقش روایتها دقیق شویم. به یاد دارید که روایت یکی از روشهای مهمی است که مردم جهان را درک میکنند. مردم به قصهها گوش میکنند و از آن قصهها است که درک میکنند انجام دادن این کار باعث آن نتیجه میشود. از این عمل آن برونداد حاصل میشود. احتمال دارد مردم چیزی را بد برداشت کنند، یا شاید چیزی را اشتباه بفهمند. بیایید به چند مثال نگاه کنیم. مجموعه روایتهایی مربوط به این که چانهزنی با دیگران را چگونه مینگریم.
در علم اقتصاد، آن را تفاوت بین دیدگاه حاصل جمع صفر و دیدگاه حاصل جمع مثبت به جهان توصیف میکنیم: بازی حاصل جمع صفر در برابر بازی حاصل جمع مثبت.
اگر شما باور دارید جهان بازی حاصل جمع صفر است، پس تنها روشی که میتوانید بالا بروید اینست که کسی دیگر پایین برود.
اینک فرض میکنیم نگاه شما به جهان بازی حاصل جمع صفر است، و تلاش میکنید با شخصی قرارداد ببندید. سپس چارچوب ذهنی شما اینست که اگر طرف مقابل در این قرارداد سود کند شما شکست خوردید.
تصور میکنیم به توافقی برسید، و طرف دیگر به نظر خوشحال و راضی برسد. پس این علامتی به شما میدهد که باید بد عمل کرده باشید. بنابراین باید تلاش کنید آن قرارداد را پاره کنید و دوباره مذاکره کنید. این طرز فکر باعث مذاکرات بیپایان و قراردادهای بیثبات میشود.
در عوض فرض میکنیم با نگاه بازی حاصل جمع مثبت به جهان بزرگ شدهاید.
در بازی حاصل جمع مثبت، امکان رسیدن به چانهزنیهایی با سایر مردم است که شما وضع بهتری پیدا میکنید و آنها هم وضع بهتری مییابند. این ماهیت بازی حاصل جمع مثبت است. با اجازه دادن به هرکس که بازی کند همه میتوانند برنده شوند. در آن محیط، اگر با کسی قراردادی ببندید، و نفر دیگر به نظر برسد که از آن راضی است واقعا آن خبر خوبی برای شما است. چون معنایش اینست که طرف دیگر، با توجه به راضی بودن از قرارداد، پس چیزی از آن به دست آورده است و احتمال بیشتری دارد به آن پایبند باشد. پس دلیلی ندارد که شما نگران آن قرارداد باشید، برعکس، میتوانید احساس اطمینان کنید. من سود کردهام او سود کرده است. پس این تفاوت در قراردادها است، بستگی به اینکه آیا مردم جامعه با ذهنیت حاصل جمع صفر بزرگ شدند یا با ذهنیت حاصل جمع مثبت.
از جنبه جهانی، اگر ما به سیاستگذاری عمومی فکر کنیم، جایی که این تفاوت با بیشترین شگفتی اجرا میشود، در قراردادها نیست در سیاستگذاری تجاری است. سیاستگذاری تجاری بینالملل.
به مدت صدها سال، بیشتر مردم در جهان ذهنیت بازی حاصل جمع صفر به سمت تجارت گرفتند و نظریه کامل پیرامون آن که به مرکانتیلیسم مشهور است.
ایده اینست که اگر به کشور شما صادرات داشته باشم در ازای آن طلا و چیزهایی ارزشمند به دست میآورم و باید به کشور شما صادر کنم اما چیزی از کشور شما وارد نکنم. شما هم همان بازی را با من میکنید. شما میخواهید به کشور من صادر کنید اما چیزی از کشور من وارد نکنید. البته که این کار احمقانهای است، اما این نوع نگاه به جهان در آن زمان مسلط بود و هنوز در برخی بخشهای آن مسلط است. در تجارت بینالملل چون معاملات بین مردم داوطلبانه است ساختار حاصل جمع مثبت است. شما در صورتی وارد معاملات میشوید که هر دو طرف نفع کنند. بنابراین، تجارت بینالملل اساسا حرکتی است که بستگی دارد مردم درک کنند تجارت بازی حاصل جمع مثبت است.
یکی از بزرگترین سخنوران سیاسی زمان مدرن بیل کلینتون بود که واقعا سیاستگذاری اقتصادی را درک میکرد اما در برقراری ارتباط با مردم عادی نیز خیلی عالی بود. و اگر شما کتاب خاطرات وی را بخوانید وقتی به موضوع تجارت میرسد میگوید «این جایی است که من شکست خوردم. خیلی ساده بگویم نتوانستم آن ایدهها را به مردم انتقال دهم.» بنابراین حتی یک سخنور بینظیر در کلاس جهانی، که اقتصاد زیربنایی را درک میکرد، احساس کرد انتقال دادن موضوع تجارت بینالملل خیلی سخت بود. همچنین بسیاری از جوامع که در دام نگاه کاملا ناکارای تجارت بینالملل افتادهاند، چون مردم از دریچه حاصل جمع صفر به دنبال آن میگردند. بیایید مجموعه متفاوتی از روایتها را انتخاب کنیم که مربوط به حاصل جمع صفر در برابر حاصل جمع مثبت نباشد بلکه درباره نگاه به جهان است.
افقهای زمانی
افقهای زمانی خصوصا درباره صبر و شکیبایی در علم اقتصاد بینهایت مهم هستند. یکی از جنبههای بنیادی علم اقتصاد سرمایهگذاری است که سپس پاداش میدهد. بنابراین روایتهایی که تشویق به شکیبایی میکنند ارزشمند هستند و روایتهایی که تشویق به بیصبری میکنند میتوانند مشکلساز باشند.
در انگلیسی ضربالمثلهایی در هر دو جهت جهان وجود دارد. یکی که به شکیبایی تشویق میکند «مراقبت بیشتر باعث میشود نیازی به تعمیر دوباره نباشد.»
به خاطر دارم وقتی حدود هفت سالم بود آن را یاد گرفتم. آن در سیاستگذاری عمومی واقعی مثلا در تعمیر و نگهداری زیرساختها و چیزهایی مانند آن بکار گرفته میشود.
در سمت دیگر آن طیف، چیزهایی احتیاطآمیز مثل این داریم که «سرکه نقد به از حلوای نسیه.» و چیزهایی فرصتطلبانه مانند، «دندان اسب پیشکشی را نمیشمارند.»
بنابراین دقیقا درون جامعهای که زندگی میکنیم، و از این روایتها تغذیه میکنیم و آنها را جذب میکنیم به نگاه ما از افقهای زمانی شکل میدهد. به نظر میرسد شگفتآورترین مثالی که تاکنون از افقهای طولانی داشتهایم کشور چین مدرن است.
کشوری که طی یک دوره وقتی خانوارها، طبق معیارهای جهانی، هنوز کاملا فقیر بودند، آنها نرخ پسانداز ۵۰ درصدی داشتند. نیمی از درآمد پسانداز میشد که رقم خیلی بالایی است. خانوارهای چینی به هر دلیلی یک سازه ذهنی، روایتها، را جذب کرده بودند که احتیاط، دوراندیشی، و پسانداز به جای مصرف را تا حد شگفتآوری تشویق میکند.
- دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»
- مدرس: پل کولیر –دانشگاه آکسفورد
- برگردان به فارسی: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
- مترجم: جعفر خیرخواهان
- تدوینگر کلیپ: حسین خداپرست
بدون دیدگاه