نظام حکمرانی، هم میتواند عامل اصلی رشد و توسعه شود و هم در صورت کژکارکردی میتواند در روند توسعه تأخیر و اخلال ایجاد کند. از اینروست که نظریات مختلفی درباره نظامهای حکمرانی مطرح شدهاند که هرکدام سعی داشتهاند الگویی را برای نظام حکمرانی مناسب پیشنهاد دهند. برخی از این نظریات بر دولت گسترده تمرکز داشتهاند و برخی دیگر بازار را نیروی اصلی مؤثر قلمداد کردهاند. آنچه از تجارب این رویکردها حاصل شده است نشان میدهد برای رسیدن به الگوی مناسبی از حکمرانی، بیش از آنکه گستره و اندازه دولت اهمیت داشته باشد، توانمندی، ظرفیتهای آن و نوع نگاه فضای حکمرانی برای پاسخ به مسائل نقش مهمی ایفا میکند.
ایران نیز بهعنوان کشوری که در مسیر توسعه حرکت میکند نیازمند نظام حکمرانی توانمند و اثربخش است و تقویت ظرفیت اجرایی نظام حکمرانی یکی از محرکهای اصلی قلمداد میشود؛ از اینرو شناسایی مسائل نظام حکمرانی کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. بهعبارتدیگر نظام حکمرانی کشور کارگزار اصلی زنجیره حکمرانی از تعریف سیاستهای پیشنهادی تا تصویب، اجرا و ارزیابی آن است؛ وجود ضعف و نقصان در هریک از این مراحل میتواند پیامدهایی مانند دستورکارسازی سیاستهای اشتباه، انحراف از اجرای سیاست و اجرا نشدن سیاستها را در پی داشته باشد.
در سالهای اخیر اندیشکدههای متفاوتی در ایران شکل گرفتهاند که هرکدام از آنها در حوزه خاصی مشغول به فعالیتاند. تمامی این اندیشکدهها در طول سالیان اخیر در جهت ارائه سیاستهایی کارآمد برای تأثیر بر فضای سیاستگذاری تلاش کردهاند و بستههای سیاستی متفاوتی ارائه کردهاند، اما احتمالاً تجربه سرخوردگی از بیتوجهی دستگاههای اجرایی، نبود ظرفیتهای کارشناسی برای فهم این بستهها، ناتوانی در اجرای پیشنهادها و بسیاری تنگناهای دیگر را درک کردهاند. بر این مبنا میتوان دیدگاههای افراد فعال در عرصه سیاستگذاری از طریق اندیشکدهها را به علت درگیری مستقیم آنها با فضای سیاستگذاری حامل نکاتی دانست که میتواند سبب آشنایی بهتر با مسائل و مشکلات نظام حکمرانی شود. علاوه بر این در کنار شناسایی مسائل، از این طریق میتوان با نگاهی عمیقتر نوع نگاه بخشی از افراد در فضای سیاستگذاری به مسائل را مشخص کرد؛ به این معنا که روشن شود این افراد چگونه به مسائل مینگرند و چگونه برای آنها راهحل ارائه میدهند.
در نتیجه دو هدف اصلی گزارش «مسائل نظام حکمرانی از دیدگاه اندیشکدهها» شناسایی مسائل و مشکلات نظام حکمرانی کشور از نگاه فعالان در اندیشکدهها؛ و آشنایی با نوع نگرش آنها به مسائل و پیشنهادهایشان برای حل آنان بود. انتخاب اندیشکدهها بهعنوان واحد تحلیل به این سبب بود که اندیشکدهها مانند پلی ارتباطی میان جامعه و سیاستگذاران هستند و به علت جایگاه و نقشی که دارند میتوانند در عرصه سیاستگذاری مؤثر باشند.
پس از جنگ جهانی دوم و نیاز به بازسازی ویرانیهای ناشی از آن، رویکردهای مختلفی برای پیمودن مسیر توسعه پیشنهاد شد. در رویکرد دولتگرایانه، دولت بزرگ عامل اصلی توسعه و در رویکرد تعدیل ساختاری، بازار این نقش را بر عهده داشت. الگوی جدید حکمرانی خوب نیز پس از این دو سعی کرد امور را نه به یک بازیگر، که به کنشگران مختلف بسپارد و مشارکت مردم را افزایش دهد. نقطه مشترک هر سه رویکرد آن بود که همه آنها الگوهایی جهانی بودند که مانند نسخهای درمانگر برای همه کشورها با هر شرایطی تجویز میشدند. نوع نگاه در این سه رویکرد مبتنی بر استفاده از راهحلهای از پیش موجود بود که صرفاً لازم بود برای رفع مشکلات به کار بسته شوند.
برخلاف این سه الگوی توسعه، در چند سال اخیر به ابتکار پژوهشگران دانشگاه هاروارد، رویکردی جدید به منصه ظهور رسیده است که به جای تأکید بر الگوهای راهحلمحور بر مسئله محور بودن تأکید دارد. در این رویکرد، که به آن انطباق تکرارشوندۀ مسئلهمحور گفته میشود، فرض اصلی بر آن است که مسائل نظامهای حکمرانی ویژگیهای خاصی دارد که لازم است مانند سفری اکتشافی در زمینهای خاص با آن روبهرو شد. در این رویکرد به جای استفاده از الگوهایی جهانی، سیاستگذاران تشویق میشوند با دخالت دادن تمامی ذینفعان به شناسایی مشکلات راهحل مقتضی یافت شود؛ راهحلهایی که از شرایط محلی آن مسائل برمیخیزند.
از منظر مصاحبهشوندگان در گزارش «مسائل نظام حکمرانی از دیدگاه اندیشکدهها»، نظام حکمرانی کشور در سطوح گوناگون سیاستگذاری و از تدوین تا اجرا کاستیهای قابلتوجهی دارد که باعث ناکارآمدی سیاستگذاری میشود. در تدوین سیاستها، جدایی عمیقی میان فضای آکادمیک و پژوهش با فضای سیاستگذاری وجود دارد که درنتیجه به برگزیدن راهحلهایی تکراری برای مسائل خاص کشور منجر میشود؛ راهحلهایی دارای جامعیتی بیهوده و مبهم که امکان ارزیابی و نظارت بر آنها وجود ندارد. در کنار این مسائل، باید مواردی دیگر مانند تعارض منافع سیاستگذاران، افق دید محدود و نداشتن رویکردی خاص به مسائل را نیز اضافه کرد.
در اجرای سیاستها نیز مسائلی همچون نظام بوروکراتیک ناکارآمد، عدم انسجام اجرایی و عدم التزام به قانون باعث میشوند حتی بهترین سیاستها در نظر و عرصه عمل چندان امکانی برای موفقیت نداشته باشند. در بحث از چرایی این مسائل نیز میتوان ریشه این مشکلات را در مشخص نبودن رویکرد و اهداف سیاستگذاریهای کلان جستوجو کرد که سبب شده است از یکسو این سیاستها با بسترهای لازم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همخوان نباشند و تنها رونوشتی از سیاستها و تجارب جهانی باشند و از سوی دیگر با نادیدهگیری سایر بازیگران عرصه سیاستگذاری همراه باشند.
از اینرو پیشنهادهایی که برای رفع پارهای از این مشکلات ارائه شده است مبتنی بر تلاش برای ایجاد سازوکاری برای مشارکت گروههای مختلف ازجمله اندیشکدهها بهعنوان پلی میان دانشگاه و مردم با حاکمیت و نظام سیاستگذاری و استفاده از فنّاوریهای نوین است. این اقدامات امکان افزایش نظارت مردم بر سیاستها و نحوه اجرای آنها و درنتیجه افزایش شفافیت و کاهش موقعیتهای تعارض منافع را فراهم خواهد آورد.
بررسی نوع نگاه این افراد به مسائل نشان میدهد در نظر آنها الگوی حکمرانی خوب بهعنوان الگویی شایسته و موفق شناخته شده است که همچنان باید تلاش کرد با سازوکارهایی که سازمانهای جهانی تجویز میکنند به آن دست یافت. هرچند آنها گلایه دارند سیاستگذاران در بسیاری مواقع به دنبال الگوبرداری صِرف از مدلهای جهانی بدون بومیسازی آنها هستند و آن را نوعی ایراد دانستهاند، اما خود نیز مبتنی بر همین دیدگاه به مسائل مینگرند. از اینرو پیشنهادهایی که میدهند نیز مانند افزایش مشارکت مردم، اغلب راهحلهای شناختهشده تجویزی هستند که هیچگاه مشخص نمیشود چگونه باید عملی شوند.
** برای مطالعه گزارش «مسائل نظام حکمرانی از دیدگاه اندیشکدهها» کلیک کنید.
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=17478
بدون دیدگاه