تجربه برنامه توانمندسازی حکومت: تغییر روش کار از طریق به اشتراک‌گذاری اطلاعات  

کاربست عملی روش PDIA در کشورها


هرگونه مواجهه‌‌ و اقدام صحیح در خصوص یک مسئله، در وهلۀ اول مستلزم انتخاب رویکردی مناسب جهت این رویارویی است. اجرای هرگونه سیاستی نظیر به‌اشتراک‌گذاری داده‌ها، خصوصا در دستگاه و سازمان‌های دولتی، که همزمان تغییرات سریع و صرف وقت برای اتخاذ بهترین راه‌حل‌ها را از شما طلب می‌کند، چالشی است که باید در خصوص چگونگی مواجهه با آن هشیار بود. اگر بدون تعریف و شناسایی دقیق مسئله و تشخیص علل ریشه‌ای آن، تنها به یافتن بهترین راه‌حل بیاندیشیم، همیشه این خطر وجود دارد که تنها به لایه‌های بیرونی مسئله دست یابیم و تلاش‌هامان با شکستی دلسردکننده مواجه شوند. روش PDIA ما را به شناسایی دقیق مسئله و موانع راه، اندیشیدن به فضایی که برای کار در اختیار داریم، برداشتن نخستین گامها و داشتن استقامت در این راه تشویق می‌کند.

تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۹۹

اشتراک‌گذاری داده‌ها- مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

این توضیح برگرفته از یادداشت کوتاهی است که دانش‌پذیران دورۀ آموزشی توانمندسازی حکومت با روش PDIA دانشگاه هاروارد از تجربۀ عملی خود در کاربست این روش ارائه کرده‌اند. مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه در راستای معرفی تجارب عملی و نمونه‌های کاربست روش PDIA برای اعمال اصلاح در سیستم اداری و بخش خصوصی کشورهای مختلف نسبت به ترجمه و انتشار یادداشت‌های منتشرشده در وبلاگ توانمندسازی حکومت دانشگاه هاروارد اقدام می‌کند. این یادداشت‌ها گرچه متضمن توضیح کامل یک تجربۀ عملی بر اساس رویکرد PDIA نیست، اما نمونه‌هایی از چالش‌ها و ظرفیت‌های روش PDIA برای مواجهه با مسائل محلی را به نمایش می‌گذارد.

این مجموعه وبلاگ توسط دانش‌آموختگان برنامۀ آموزش اجرایی در حوزۀ اجرای سیاست‌های عمومی ذیل برنامۀ آموزش اجرایی مدرسۀ کندی دانشگاه هاروارد نوشته شده است. شرکت‌کنندگان، این دورۀ آموزشیِ ترکیبیِ ۷ ماهه را در دسامبر ۲۰۱۹ با موفقیت به پایان رساندند. و آن‌چه در ادامه می‌آید، داستان تجربۀ یادگیری آن‌هاست. به اشتراک‌گذاری؛ این واژه به معنای «استفاده کردن، در اختیار گرفتن یا بهره بردن از چیزی به طور مشترک با دیگران» یا «دادن سهمی از چیزی به دیگران» است. این مفهومی است که من اطمینان دارم بیشتر مردم در دوران کودکی آن را فراگرفته‌اند. اشتراک مفهوم ساده‌ای است. به همین دلیل است که ما آن را در کودکی یاد می‌گیریم، چرا که امری است که بدون نیاز به توضیح و برهان قوی فهمیده می‌شود و برای کودکان کاملا قابل درک است. پس چرا به نظر می‌رسد که اشتراک‌گذاری برای بزرگسالان چالشی پیچیده است؟کار در دولت تجربۀ خاص و جالبی است؛ همیشه باید میان تأمین خواسته‌های یک دستگاه سیاسی که برای اثبات موفقیت‌ سازوکارش به‌دنبال تغییر فوری است (غالباً بدون درک کردن، حمایت‌ کردن یا تخصیص منابع لازم جهت پوشش مطالبات) و صرف وقت کافی برای فکرکردن به بهترین راه‌حل برای مسئلۀ حاضر، تعادل برقرار کرد. در طول هفت سال گذشته، من در دو بخش توسعۀ سیاست‌ها و مدیریت مستقیم‌تر برنامه کار کرده‌ام. من با چالش های مختلفی دست و پنجه نرم کرده‌ام، اما در نهایت متوجه شدم که بیشتر این چالش‌ها پیامد مسائل واحدی است و آن این است که ما چگونه رویکردمان را به مسئله انتخاب می‌کنیم. اغلب اوقات برنامه‌ها و سیاست‌هایی که من با آن‌ها کار کرده‌ام، با رویکرد راه‌حل‌محور به مشکلات می‌پردازند. غالباً یک «راه‌حل»، با کم‌توجهی یا بی‌توجهی به علت ریشه‌ای مسئله، تعیین و دنبال می‌شود. این رویکرد کاستی‌هایی را به‌دنبال دارد، اما بارزترین آن‌ها این است که تنها به سطح مسئله دست ‌می‌یابد و در نتیجه (در اغلب اوقات) به تلاشی ناموفق درباره ایده‌ا‌ی بدیع می‌انجامد که منجر به دلسردی کارکنان و سدِّ راه خلاقیت می‌شود.من با شرکت کردن در این دوره، به دنبال دیدگاهی تازه و روشی متفاوت برای اندیشیدن و نزدیک شدن به مسائلی بودم که در برنامه‌ام با آن‌ها مواجه ‌می‌شدم. وقتی به گذشته و زمان شروع دوره می‌نگرم، می‌بینم که PDIA برای من بسیار جذاب بود چرا که دقیقا سازوكاری را برای پرداختن به همان چیزی ارائه‌ می‌داد كه من از آن بسیار ناامید شده بودم، اما نتوانسته‌ بودم راه‌حلی را برای آن تبیین کنم. این ایده‌ که به یک مسئله به‌ صورت یک‌پارچه ننگریم، بلکه برای دستیابی به علت ریشه‌ای، عمیقا در آن فرو رویم، نقاط ورود را بیابیم و برای حل مسئله رویکردی تکرارشونده‌ را بکار بندیم، آموزنده و روشنگر بود. این ایده روشی دیگرگونه‌ برای فکر کردن ارائه می‌داد، که نحوۀ برخورد ما با پروژه‌های جدید و توسعۀ برنامه را به شکل موثری تغییر می‌داد.

جامۀ عمل پوشاندن به آن مفاهیمی که برایم بسیار واضح می‌نمود، گرفتاری دیگری بود. صرف‌نظر از محدودیت سیاست‌ها و منابع، تغییر – چه در روند کار باشد و چه در مدل رویکرد – دشوار است. در رابطه با مسئلۀ من، نخستین چالش این بود که افراد را متقاعد کنم که – حتی اگر پیش‌تر تصور کرده بودیم که راهی برای پیشروی داریم – گامی به عقب برداریم و در این مورد که آیا در حال حل مسئلۀ صحیحی هستیم دوباره فکر کنیم.  مسئلۀ موجود – به اشتراک‌گذاری داده‌ها – حتی درون سازمان من، چنان جوانب متعددی‌ دارد که تعریف کردن مسئله، به خودی خود، وظیفۀ دشواری بود. قصدمان از به اشتراک‌گذاری داده‌ها چیست؟ شامل چه چیزهایی می‌شود؟ محرمانگی داده‌های خارجی به چه نحو متأثر می‌شود؟ چگونه از اطلاعات حساس محافظت می‌‌شود؟ بسته به اینکه با چه کسی صحبت کرده‌اید، مسئله متفاوت می‌گردد، جنبه‌های مهم آن فرق می‌کند و راه‌حل تغییر می‌یابد. از آنجایی که نقاط ورود زیادی به این مسئله وجود دارد، از جهاتی بستر مناسبی است برای PDIA، اما از جهات بسیاری مسئله را بغرنج می‌کند.

در چند ماه نخست، بیشتر زمان فقط صرف بحث در مورد مسئله و بررسی نقاط ورود ‌شد. درست است که بزرگ‌ترین موفقیت‌ ما، برقراری تعاملی حقیقی با ذی‌نفعان بود – اما هم‌چنین توانستیم افراد مناسب را شناسایی و پای میز مذاکره بیاوریم و البته با آن‌ها در بستری پایدار تعامل کنیم و از آن‌ها به عنوان واسطه‌ای برای ارتباط با سایر ذینفعانی که مغفول واقع شده‌اند، بهره ببریم. به سرعت آشکار شد که اگرچه مناصب خاصی وجود دارند که در [مسئلۀ] به‌ اشتراک‌گذاری داده‌ها نقش بی‌واسطه و اساسی‌تری دارند، اما اجرا و کاربرد آن همه جنبه‌های آژانس ما، اعم از برنامه‌ها، سیستم‌ها، کارکنان، مدیران ارشد، سایر آژانس‌ها، سایر سطوح دولت و سایر ارگان‌هایی که با ما مشارکت دارند و … را تحت تاثیر قرار می‌دهد. روشن شد که این دورنماها برای موفقیت اجرای سیاستی نوین دربارۀ به‌ اشتراک‌گذاری داده‌ها ضروری هستند. ما هم‌زمان با پیشرفت در خلال مسئله، به اقدامات کوچکی دست زدیم _ مانند ایجاد الگو‌هایی جهت به‌اشتراک‌گذاری قراردادهایی که می‌توانست در راستای اجرای موثّرتر کارها توسط کارکنان مجموعه به کار رود؛ یا ایجاد ابزاری راهنما برای کارکنانِ برنامه تا ملاحظات امنیتی لازم پیش از تایید به‌ اشتراک‌گذاری داده‌ها را بهتر درک کنند. این اقدامات اگرچه در طرح گسترده‌‌تری که ما درصدد انجامش بودیم به نظر ناچیز می‌آمدند، اما به ما اطمینان دادند که در حالی که مشغول تدوین جزئیات سیاست جامعی بودیم که هرکس و هرچیزی را که لازم بود درنظر گرفته شود، شامل می شد، کار می‌توانست دنبال شود (یعنی داده‌ها به اشتراک گذارده شوند).

مسئلۀ به اشتراک‌گذاری داده‌ها، هنوز برای آژانس من حل نشده است، امّا ما پیشرفت کرده ایم و (تاکنون) در مشارکت دادن افراد [در این مسئله] موفق بوده‌ایم، که خود، تصور موفقیت این طرح را آسان‌تر می‌کند.

این همچنان مسیری است که باید طی شود، اما من مشتاق ادامۀ سفر هستم، نه تنها در مورد این مسئله، بلکه در مورد سایر مواردی که آژانس من می‌تواند از این رویکرد برای بهبود روش‌های اجرای برنامه‌ و پرداختن به مشکلات پیش‌روی سازمان بهره گیرد. برای هر کس دیگری که در این پروسه کار می‌کند، بهترین توصیه‌ای که می‌توانم بکنم پایبندی به آن است. در تمام طول این فرایند پستی‌ها و بلندی‌‌ها و انحرافاتی (یعنی هر چیز دیگری که ما باید انجام دهیم) وجود خواهد داشت، اما دست‌آورد کار تاثیرگذارتر و پایدارتر خواهد بود، اگر بتوانید در سرتاسر این مسیر پایبند باشید، یاد بگیرید و انطباق یابید.

برای کسب اطلاعات بیشتر راجع‌ به اجرای سیاست‌های عمومی (IPP) ویدیو‌های دورۀ آموزشی و توصیۀ کاربران را تماشا کنید و به این پادکست گوش دهید و از وبسایت دورۀ آموزشی دیدن کنید.

 

منبع:

مترجم: آرش گیاهچی

وبلاگ‌نویس مهمان: راشل سایچوز 

لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=13504

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *