“گماشتن یک شخص واحد به سمت هماهنگکنندۀ اقدامات علیه شرایط بحران توسط رئیس دولت بسیار اهمیت دارد. رؤسای دولتها نمیتوانند مسئولیت و پاسخگوییشان را به دیگران واگذار کنند (چون آنها هستند که به مردمشان پاسخگو هستند) اما کارها را میتوانند واگذار کنند و باید واگذار کنند. رهبر بایستی از انجام مستقیم کارها اجتناب کند تا برای تصمیمگیری توان داشته باشد یعنی یک عضلۀ تصمیمگیری که باید دوباره و دوباره و بیش از حد مورد استفاده قرار بگیرد. نیاز نیست در این موقعیتها رهبری بر عهدۀ عالیرتبهترین مقام یا دانشمندترین فرد باشد. با اینحال این فرد بایستی دارای مهارتِ تطبیقپذیری رهبری و صاحب اختیار و توانمند باشد”
رهبری عمومی در شرایط بحران؛ بخش چهاردهم
بدون دیدگاه