کتاب «توانمندسازی حکومت؛ شواهد، تحلیل و عمل» توسط مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی از سه استاد دانشگاه هاروارد مت اندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک و با ترجمه جعفرخیرخواهان و مسعود درودی منتشر شده است. نشست رونمایی از این کتاب با حضور احمد میدری معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بایزید مردوخی از پیشکسوتان امور برنامهریزی، علیرضا علویتبار از اساتید و صاحب نظران حوزه خط مشیگذاری عمومی و اقتصاد سیاسی و جعفر خیرخواهان اقتصاددان و از مترجمان کتاب برگزار شد. سخنرانان در این نشست ضمن تحلیل و نقد محتوای این کتاب به بحث پیرامون اهمیت توانمندسازی حکومت در ایران و چگونگی آن پرداخته اند.
دکتر بایزید مردوخی، پژوهشگر اقتصاد، برنامهریزی و آیندهنگری، در نقد کتاب «توانمندسازی حکومت»:
- موضوع کتاب بسیار مورد توجه من بود به خاطر تجربه طولانی که در سازمان برنامه کشور داشتم و به نتیجه نرسیدن خیلی از برنامهها و سیاستهای توسعه اجتماعی و اقتصادی. این کتاب به خوبی نشان داده که چرا کشورهای درحال توسعه در این زمینه به جایی نرسیدهاند. ما حدود ۷۰ سال است برنامهریزی توسعه را در کشور راهاندازی کردهایم و از کشورهای پیشگام در این زمینه بودهایم ولی به دلایلی برنامههای ما در تمام حوزهها موفق نشد. اما در برخی حوزهها به ثمر نشستند؛ مثلا در امور زیربنایی طرحهای عمرانی ما مثل راهها و سدها و… موفق بودهایم. اما در بسیاری از زمینهها به جایی نرسیدیم. بر اساس این کتاب علت اصلی این مسائل ضعف در برنامهها، سیاستها و پروژهها است. این کتاب ادعا میکند که کشورهای در حال توسعه از کشورهای پیشرفته سیاستها را اخذ کردهاند. یعنی کاری که آنها کردهاند را ما عینا الگوبرداری کردهایم اما وقتی به مراحل بعدی رسیدیم و برای رسیدن به آن اهداف برنامه ریختیم در آنجا نقص داشتیم و در آخر وقتی به پروژه رسیدیم در آنجا دیگر درگیر سیستم اجرایی شدیم؛ تاخیرها، دوبارهکاریها، مداخلهها و اخیرا هم فساد کاری کرده که ما منابعی که به موجب برنامههایمان صرف توسعه اقتصادی اجتماعی کردیم به هدف نرسد.
- حدودا ۱۰،۱۵ سال است که اصطلاحی مطرح کردهام به نام نظام تدبیر و معتقد بودم و هستم که نظام تدبیر مشکل اصلی ما است. ما میتوانیم این نظام تدبیر را خلاصه کنیم و از قانون اساسی هم آغاز کنیم. ما مشکلاتی داریم که ممکن است بخشی از آن ریشه در قانون اساسی ما داشته باشد. بعد از آن هم مجموعه قوانینی که مهمترین آن قوانین برنامه توسعه کشور است. میتوانم ادعا کنم که هر چه به سمت زمان معاصر پیش رفتیم به غیر از استثنائاتی، برنامهریزیهایمان بدتر شد. در اجرا هم با نظام تدبیر ناکارآمد برخورد میکنیم. به طور مشخص اولین کاری که ما باید انجام دهیم بازنگری کل قوانینمان است که بسیار هم زیاد هستند و فکر میکنم و به ۱۱هزار قانون برسد.
- مشارکت در نظام برنامهریزی ما حداقلی بود، شاید یکی از نقطهضعفهای ما همین است. ما ۳۱ استان را در برنامهریزی ملی مشارکت نمیدهیم در نتیجه این برنامه باید در خلا اجرا شود. در حالی که وقتی به اجرا میرود مقامات اجرایی یک استان باید آن را اجرایی کنند با این که نقشی در تنظیم برنامه نداشتند. از همه مهمتر در اهداف کلان برنامهها هم نقشی نداشتند؛ من نمیدانم طی کدام چنبره به اینجا میرسد اما یکی از چیزهایی که میدانم این است که ما به مردم و به نخبگان آنان مراجعه نمیکنیم. درست است که مجلس شورای اسلامی از نمایندگان مردم تشکیل شده و نهایتا آنها باید برنامه را تصویب کنند اما همان نظام تدبیر اوضاع را به گونهای پیش میبرد که آنها هم نمیتوانند برنامه را تغییر ماهیت دهند.
بدون دیدگاه