یارانههای نقدی یکی از محبوبترین روشها برای بهبود شرایط اجتماعی-اقتصادی افراد و گروههایی است که در طول تاریخ محروم بودهاند. تاثیر پرداختهای نقدی بر بهبود موقعیتهای مختلف از قبیل افزایش فعالیت مغزی نوزادان، افزایش مشارکت در مدرسه و حتی کاهش خشونت اثبات شده است. با این حال، هیچ اتفاق نظری در مورد اثرات یارانههای نقدی بر زندگی زنان، به ویژه درباره توانمندسازی آنها و خشونتی که توسط شرکای عاطفیشان به آنها تحمیل میشود، وجود ندارد. پژوهشهای موجود در این باره به ما چه میگویند؟
این محتوا، نتایج برخی از ارزیابیها و مطالعات شبهتجربی صورت گرفته بر برنامههای پرداخت نقدی مشروط و غیر مشروط در آمریکای لاتین را ارائه میدهد. ما از دل این پژوهش در مورد چشماندازها و محدودیتهای چنین برنامههایی در راستای بهبود وضعیت رفاه زنان، درسهایی برای سیاستگذاران استخراج میکنیم. با وجود این، هنوز پرسشهای پژوهشی بیپاسخ زیادی وجود دارد و به شواهد دقیقتری نیاز داریم.
هر کس مزد نوازنده را میدهد، حق انتخاب آهنگ هم با او است![۱] یارانههای نقدی و توانمندسازی زنان
هدف از یارانههای نقدی، افزایش رفاه عمومی از طریق دسترسی بیشتر به کالاها و خدمات و توانمندسازی مردم برای اتخاذ تصمیمهایی است بیشترین منافع را برای آنها به ارمغان آورد. این روش همچنین در صورتی که طراحی برنامهاش به شیوهای باشد که کنترل زنان بر منابع دریافتیشان در آن تضمین شود و محدودیتهای مبتنی بر جنسیت را برطرف کند، میتواند با توانمندسازی زنان در تولید درآمد، مشارکت در بازار کار، کنترل منابع و تصمیمگیریهای اقتصادی به توانمندسازی اقتصادی آنها کمک کند.
مروری بر ارزیابیهای انجام شده در بیست کشور با درآمدهای کم و متوسط نشان داد که تضمین کنترل زنان بر یارانهها درون خانوادهشان میتواند توانمندی اقتصادی زنان را بهبود بخشد. به عنوان مثال، انتقال کمکهزینههای خانوار از طریق واریز مستقیم وجه به حسابهای زنان یا پرداخت از طریق تلفن همراه، کنترل بیشتری به زنان در استفاده از منابع اقتصادی داد و توانمندی اقتصادی آنها را بهبود بخشید.
با این حال، حتی در صورتی که برنامهای با هدف تقویت توانمندی زنان طراحی شود، ممکن است محدودیتها و نتایج غیرمنتظرهای به بار آورد. مرور ارزیابیهای پیشتر اشاره شده نشان میدهد که در دسترس بودن منابع، لزوما مشارکت زنان در تصمیمگیریهای اقتصادی را بهبود نمیبخشد. یک مطالعه نیمهتجربی بر برنامه Familias en Acción که هدف آن بهبود سلامت کودکان از طریق یارانههای هدفمند برای زنان در کلمبیا است نشان داد که در نتیجه این برنامه، استفاده از خدمات بهداشتی پیشگیرانه، مصرف غذا و تنوع رژیم غذایی افزایش یافته است. علیرغم امیدهایی که به این برنامه برای تقویت توانمندی زنان وجود داشت، اما این یارانههای نقدی به افزایش مشارکت زنان در فرآیندهای تصمیمگیری اقتصادی در مورد بردن کودکانشان نزد پزشک و خرید غذا منجر نشد.
نویسندگان، این فرضیه را مطرح میکنند که زنان از تصمیمگیریهای مربوط به کنترل منابع، به عنوان یک راهبرد برای اجتناب از درگیریهای خانگی (حتی خشونت) استفاده نمیکردند. اگرچه که این فرضیه جالب است اما برای فهم محدودیتهای نقل و انتقالهای نقدی برای توانمندسازی زنان به شواهد دقیقتری نیاز داریم.
در پرتو این نتایج، باید این نکته را لحاظ کرد که نتایج اندازهگیری شده اغلب با شرایط مربوط به برنامههای یارانههای نقدی، در ارتباط هستند. این امر میتواند تعیین این که تاثیر (این برنامهها) بر توانمندسازی را با دریافت منابع توضیح دهیم یا با پیشنیازها برای رسیدن به آن منابع، به مسئلهای چالشبرانگیز تبدیل کند.
یارانههای نقدی و خشونت توسط همسر
برخی ارزیابیها برای اندازهگیری سایر پیامدها مانند میزان شیوع خشونت توسط شریک عاطفی[۲] که زنان ذینفع از برنامههای یارانه نقدی تجربه میکنند، ایجاد شدهاند. در این مورد، یافتههای حاصل از شواهد دقیق، نشان میدهند که کاهش خشونت توسط همسر با دریافت یارانههای نقدی در ارتباط است.
به عنوان نمونه، یک تحلیل تصادفی که در اکوادور انجام شده است نشان میدهد که زنانی که Bono de Desarrollo Humano (BDH) را دریافت میکنند که یک برنامه یارانه نقدی غیرمشروط برای خانوارهایی است که در دو پنجک اول درآمدی قرار دارند، کاهش ۶ تا ۷ درصدی خشونت فیزیکی و رفتارهای کنترلگرانه توسط همسرشان را تجربه کردهاند.
با این حال، یک تحلیل تصادفی ثانویه از آثار برنامه BDH بر دریافتکنندگان زن این برنامه، نتایج متفاوتی را نشان میدهد. در حالی که زنان با سابقه تحصیل بیش از شش کلاس، سطوح پایینتری از خشونت عاطفی را تجربه کردند اما زنانی که شش سال یا کمتر به مدرسه رفتند و سطح تحصیلات آنها برابر با یا بالاتر از همسرشان بود، با افزایش خشونت عاطفی مواجه شدند. بر همین منوال، یک ارزیابی تصادفی قدیمیتر که تاثیر برنامه Progresa/Oportunidades (یک برنامه یارانه نقدی مشروط در مکزیک با هدف بهبود سلامت، درآمد و تغذیه) بر شیوع رفتار پرخاشگرانه مرتبط با اعتیاد را مورد بررسی قرار داده بود دریافت که رفتار پرخاشگرانه در خانوارهای زنانی که رقمهای بالاتری یارانه نقدی دریافت کردهاند، افزایش یافته بود.
علاوه بر این، یارانههای نقدی ممکن است بسته به نوع خشونت، نتایج مختلفی به همراه داشته باشد. به طور مثال، یک مطالعه غیرتجربی در مورد تاثیر برنامه Progresa/Oportunidades بر شیوع خشونت توسط همسر نشان داد که اگرچه زنان در خانوادههای ذینفع از این برنامه با احتمال کمتری خشونت فیزیکی تجربه میکنند اما احتمال تجربه خشونت عاطفی در آنها نسبت به خانوارهای غیر ذینفع بیشتر است. با وجود این، به شواهد دقیقتری برای فهم بیشتر این یافتهها نیاز است.
اگر این برنامهها شبیه به هم هستند پس تفاوت در نتایج آنها ناشی از چیست؟ نویسندگان ارزیابی تصادفی برنامه BDH اذعان میکنند که استفاده ابزاری فرد پرخاشگر از خشونت با پیشبرد نتایج احتمالی این مداخلهها مرتبط است. در یک فراتحلیل در مورد یارانههای نقدی و اثرات آن بر خشونت توسط همسر، محققان این فرض را مطرح میکنند که نتایج ممکن است بر اساس انگیزههای افراد در ارتکاب به خشونت متفاوت باشد. به عنوان مثال، اگر خشونت اعمال شده علیه زنان با هدف دسترسی به منابع بیشتر باشد، یارانههای نقدی ممکن است احتمال در معرض خشونت قرار گرفتن زنان را به صورت دورهای توسط همسرشان افزایش دهد؛ اگر خشونت توسط همسر یک ساز و کار رفع استرس باشد که با کمبود منابع مرتبط است، یارانه نقدی میتواند این خشونت را کاهش دهد.
درسهایی برای برنامههای پیش رو
بدون شک، عواملی در یارانههای نقدی وجود دارد که به کاهش خشونت توسط همسر و تقویت توانمندی زنان کمک میکند. این شواهد به طور همزمان، محدودیتهای چنین برنامههایی را نیز نشان میدهند. برای درک این که یارانههای نقدی چگونه به رفاه زنان کمک میکند، به شواهد دقیقتری در مورد اثربخشی چنین مداخلاتی در بافتارهای متنوع نیاز داریم.
علاوه بر این، سیاستگذاران هنگام طراحی و اجرای برنامههای یارانه نقدی با هدف تقویت توانمندی زنان و کاهش خشونت توسط همسران، باید شواهد موجود را در نظر بگیرند. به طور ویژه، آنها باید به آن دسته از عواملی توجه نشان دهند که میتواند اثربخشی یک مداخله را به خطر بیاندازد مانند هنجارهای عاطفی و پویاییهای درون خانواده یا استفاده ابزاری از خشونت.
ابتکار عمل جنسیت و عاملیت اقتصادی «آزمایشگاه اقدام علیه فقر عبدالطیف جمیل[۳]» در مناطق مختلف جهان مانند شرق آفریقا و جنوب آسیا در پیشبرد پژوهشهای نوآورانه در مورد استراتژیهای تقویت عاملیت اقتصادی زنان کارآمد بوده است. بسط اخیر این ابتکار عمل به آمریکای لاتین و دریای کارائیب، مسیری را برای توسعه سیاستهای مبتنی بر شواهد میگشاید که بر تقویت توانمندسازی زنان تکیه دارد.
- لینک متن: https://www.povertyactionlab.org/blog/4-29-22/effect-cash-transfers-womens-well-being-lessons-evidence-latin-america?lang=en
- نویسنده: ویانی فرناندز؛ مدیر سیاست و تحقیقات، بخش آمریکای لاتین و کارائیب J-PAL (Policy and Research Manager, J-PAL Latin America and the Caribbean)
مترجم: آریاناز گلرخ
[۱] Who pays the piper, calls the tune: اصطلاح انگلیسی به معنای این که هر کس برای چیزی هزینه کند، اختیار و مسئولیت تصمیمگیری درباره آن نیز با او است.
[۲] intimate partner violence (IPV)
[۳] Abdul Latif Jameel Poverty Action Lab (J-PAL)
لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=22029
بدون دیدگاه