اگر آموزش را مترادف با سرمایهگذاری در نیروی انسانی در نظر بگیریم، میتوان ارتباط مستقیم و مثبتی میان توسعه اقتصادی و بکارگیری مهارت و تخصص نیروی انسانی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل رشد تولید در نظر گرفت. آموزشهای مهارتی از یک سو نقش مهمی در تشکیل سرمایه انسانی از طریق تربیت نیرویکار ماهر مورد نیاز بازار کار دارند و از سوی دیگر از طریق بسترسازی خوداشتغالی به حل مشکل بیکاری کمک خواهد کرد.
پرداختن به تعارض منافع همواره مهم است، چراکه افراد در آن جایگاهها تصمیماتی میگیرند که اثراتی را به جای خواهد گذاشت. وجود موقعیتهای تعارض منافع در همه بخشهای حکمرانی نقش مخربی دارد، اما حوزه آموزش فنی و حرفهای به طور خاص از این منظر اهمیت دارد که نهتنها مسئولیتها و اهداف سازمان با آموزش گره خورده بلکه مهارت نیز چاشنی آموزش شده تا بدین ترتیب نیرویکار متخصصی تربیت شود که جایگاه مشخص و روشنی در بازار کار و نظام اشتغال کشور داشته باشد. در صورتیکه این سازمان به دلیل وجود موقعیتهای تعارض منافع، نتواند براساس اهداف تعیین شده کارآموزان دوره دیدهای متناسب با نیاز بازار کار تربیت کند بخش عمدهای از سرمایههای شخصی و دولتی به بازدهی مطلوب منجر نشده و به اتلاف سرمایه فیزیکی و انسانی تبدیل خواهد شد.
آموزشهای مهارتی از یک سو نقش مهمی در تشکیل سرمایه انسانی از طریق تربیت نیرویکار ماهر مورد نیاز بازار کار دارند و از سوی دیگر از طریق بسترسازی خوداشتغالی به حل مشکل بیکاری کمک خواهند کرد. مدیریت موقعیتهای تعارض منافع در حوزه آموزش فنی و حرفهای کشور به طور خاص از این منظر اهمیت دارد که مسئولیتها و اهداف این حوزه با آموزش مهارت و تعلیم نیرویکار گره خورده است.
هدف این پژوهش بررسی و احصای مصادیق تعارض منافع در حوزه و سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور است. جهت نیل به این هدف از مصاحبه عمیق با کارشناسان حوزه فنی و حرفهای در بخش دولتی و خصوصی، مستندات مربوط به شرح وظایف محول شده و جستجو در گزارشهای خبری و مطالعه کیفی استفاده شده است. سپس با توجه به تعاریف، موقعیتها و مصادیق تعارض منافع در سه بخش اصلی آموزش، پژوهش و آزمون احصا شده است. علاوه بر آن موقعیتهای تعارض منافع میان بخش خصوصی و سازمان نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
گزارش فوق در چهار بخش اصلی تنظیم شده است. در بخش اول گزارش کلیات و طرح مسئله آورده شده است در این بخش به تأثیر تعارض منافع بر تشدید فقر، ضرورت، اهداف و پرسشهای پژوهش و نهایتا معرفی اجمالی از سازمان پرداخته شده است. در بخش دوم با روش اسنادی، مصاحبه با نه مدیر سازمان و کارشناس حوزه مصادیق تعارض منافع شناسایی شده است. در بخش سوم راهکارهایی برای مدیریت مصادیق تعارض منافع و نیز نمونههایی از اقدامات برای مدیریت تعارض منافع در سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور ارائه شده است. خلاصه و نتیجهگیری نیز بخش پایانی گزارش است.
مهمترین موقعیتهای احصا شده در این حوزه را میتوان در موقعیتهایی همچون تعارض درآمد و وظیفه آزمونگرها و نیز اشتغال همزمان مربیان دولتی در آموزشگاههای آزاد، ارتباطات خویشاوندی در صدور/تمدید یا تعویض مجوز تأسیس آموزشگاه آزاد، صدور و تمدید کارت مربیگری، نظارت بر خود در بخش بازرسی از آموزشگاههای آزاد و مراکز دولتی و نهایتاً داشتن اطلاعات درونی سازمان در زمان برگزاری مناقصات خلاصه کرد.
دیدگاهتان را بنویسید