این گزارش به دنبال آن است تا با جمعبندی شواهد مبتنی بر کوپنها، به این بحث عمق ببخشد. مطالعات مربوط به برنامههای کوپنمحور، حتی در برنامههای مقیاس وسیع در چندین شهر ایالات متحده از جمله ایالتهای فلوریدا، ایندیانا، لوئیزیانا و همچنین در شیلی و هند در بهترین حالت پیشرفتهای محدودی را در پیشرفت دانشآموزان و عملکرد منطقه تحصیلی نشان میدهد. در موارد معدودی که نمرات آزمونها افزایش یافته است هم به نظر میرسد که محرکهای دیگری از جمله افزایش مسئولیت پذیری عمومی و نه رقابت میان مدارس خصوصی محرک اصلی باشد. همچنین نرخ بالای فرسودگی میان دانشآموزان استفاده کننده از کوپنهای مدارس خصوصی که در چندین مطالعه به آن اشاره شده، نگرانیهایی ایجاد کرده است. دومین برنامه بزرگ و بلند مدت کوپنی در ایالات متحده در میلواکی نیز هیچ مدرک محکمی گواه بر تفاوت در دستاوردهای تحصیلی دانشآموزان چه در مدارس خصوصی و چه در مدارس عمومی به دست نمیدهد.
فقدان شواهد مبنی بر این که کوپنها به طور قابل توجهی دستاوردهای دانشآموزان را بهبود میبخشند (نمرات آزمونها) در کنار شواهدی که در بهترین حالت از تاثیر ناچیز کوپنها بر نرخ فارغالتحصیلی حکایت دارند، نشان میدهد که یک ترجیح ایدئولوژیک به نفع بازارهای آموزشی به جای اولویت دادن به برابری و مسئولیت پذیری عمومی، همان نیرویی است که گسترش برنامههای کوپنی را به پیش میراند. با توجه به ریسکهای موجود، ایدئولوژی دلیل کافی برای تغییر به سمت کوپنی شدن نیست. این خطرات شامل افزایش تبعیض و جداسازی در مدارس، از دست دادن امکان یک تجربه آموزشی مشترک است و امکان این مسئله که یک موجی از معلمان جوان کمتجربه موقعیتهای شغلی کمدرآمد در مدارس خصوصی را پر کنند، امنیت شغلی و مزایایی را که روزی به معلمان باتجربهتر در مدارس عمومی تعلق میگرفت از میان خواهد برد.
این گزارش نشان میدهد که دادن یک «انتخاب» عالی به همه والدین و دانشآموزان در زمینه خدمات آموزشی بهتر است که با حمایت و تقویت مدارس عمومی در همسایگی هریک از آنها انجام شود؛ با ارائه فهرستی از سیاستگذاریهای اثبات شده از آموزش ابتدایی گرفته تا برنامههای بعد از مدرسه و تابستانی دانشآموزان، ارائه آموزش ضمن خدمت پیشرفته به معلمان و همچنین یک برنامه پیشرفته برای ارتقای سلامت و تغذیه دانشآموزان. همه این موارد، بازدهی بسیار بالاتری از بازدهی ناچیز تخمین زده شده برای برنامه دانشآموزان کوپنی (اگر اصلا بازدهی داشته باشد) به ارمغان میآورد.
فشار برای حمایت از کوپنها و مدارس چارتری میتواند به عنوان عامل بیتوجهی به اجرای برنامههایی تلقی شود که واقعا میتوانند یادگیری دانشآموزان را بهبود بخشند. بسیاری از تغییرات سیاستی دیگر هستند که احتمالا بازدهی بسیار بالاتری نسبت به خصوصیسازی دارند. سرمایهگذاری بیشتر بر کیفیت عالی آموزش پیش از خدمت معلمان (بوید و همکاران ۲۰۰۹)، بر آموزش در سنین ابتدایی کودکی (هکمن و مستوف ۲۰۰۷)، بر برنامههای بعد از مدرسه و تابستان، بر برنامه های بهبود سلامت و تغذیه دانشآموزان در داخل و خارج از مدرسه، و بر وضع استانداردهای عالی در برنامههای درسی ریاضی، خواندن و علوم (اشمیت و همکاران ۲۰۰۱)، همگی بازدهی بالاتری نسبت به دستاوردهای بسیار ناچیز (در صورت وجود هرگونه دستاوردی) برآورد شده برای دانش آموزان کوپنی و چارتری دارند.
گزارش کوپنهای تحصیلی؛ استراتژی ناکام در بهبود دستاورد دانشآموزان را از اینجا دریافت کنید.
- نویسنده: مارتین کارنوی، استاد آموزش و اقتصاد دانشگاه استنفورد و پژوهشگر موسسه سیاستگذاری اقتصادی. او بیش از ۴۰ کتاب و ۱۵۰ مقاله در مورد اقتصاد سیاسی، مسائل آموزشی و اقتصاد کار منتشر کرده است. کتابهای اخیر او «کوپن آموزشی و عملکرد مدارس عمومی» و «تله دستاوردهای اندک» به مشکلات نظام آموزشی میپردازد.
- مترجم: آریاناز گلرخ
بدون دیدگاه