کارشناس ارشد جامعه شناسی
کارشناس پژوهشی- حمایتگری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه
رسالت اصلی مباحث نظری مورد بحث در کتاب چشماندازهای نظری فساد باز کردن فهم راههای متفاوت و دیدگاههای نظری است که میتوان به موضوع فساد ارتباط داد. تمرکز اصلی متن بر راههای متفاوتی است که از آن طریق محققان دانشگاهی به موضوع فساد نگاه میکنند. چنانکه بخشهای مختلف کتاب را دانشمندان مختلف علوم اجتماعی و علوم سیاسی نوشتهاند. پرسش اصلی کتاب حول این سؤال است که چگونه دلایل فساد بررسی شدهاند.
در این کتاب انواع گوناگونی از رشتههای پژوهشی، با رویکردهای مختلف، موضوع فساد را بررسی میکنند که برخی از آنها عبارتاند از: رویکرد نوع آرمانی وبر، رویکرد کارکردگرایی ساختاری، رویکرد اقتصاد نهادی، رویکرد نظریهی نظامها، رویکرد پسا اثباتگرایی، رویکرد جرم شناسانه و … این کتاب در ۱۰ فصل تدوین شده است که هر فصل به توضیح یک رویکرد نظری اختصاص دارد.
فصل مقدماتی به تبیین مفهوم فساد و نیز دستهبندی تعاریف مطرح درباره فساد، گونه شناسی فساد و مصادیق آن اختصاصیافته است. در این بحث از فساد به تاریخچه مفهوم ریشهها و دلالتهای آن و نیز مباحثی چون دستهبندی تعاریف فساد، انواع فساد، مفهومپردازی فساد جامعهای، ساختار فساد در سطح کلان پرداخته شده است.
فصل دوم با رویکرد وبری به فساد سازمانی به مثابه پدیده توجه دارد که آن از درون بوروکراسی نابالغ بیرون آمده است، جایی که هنوز اقتدار عقلایی- قانونی ظهور نکرده است.
فصل سوم در این باره است که از دیدگاه نظریهی جامعهی منشوری، فساد، توصیه و سفارش، حامی گرایی و پارتیبازی نقضهایی نیستند که بتوان آنها را در سیستم اصلاح کرد، زیرا یک عملکرد مشخص را اجرا میکنند.
در فصل چهارم اکرمن از دیدگاه مدیر/ کارگزار در زمانی که اعتماد خدشهدار میشود، به فساد نگاه میکند. فصل بعدی به رویکرد سیستمی اختصاص دارد. در این رویکرد فساد در درجهی اول در درون شبکه از ساختارها اتفاق میافتد. چیزی که از نظر اخلاقی قابل سرزنش است و اینکه چه رفتارهایی در این زمره قرار میگیرند، در طول زمان و از مکانی به مکان دیگر متغیر است.
در رویکرد دیگر در فصل ششم، به طراحی نهادی و حکمرانی خوب اختصاص دارد. در این نگاه، هرچه فرایند تصمیمگیری در دموکراسی پیچیدهتر باشد، فساد سیاسی امکانپذیرتر میشود. انعطاف نداشتن بوروکراسی بهانهای برای فساد و پارتیبازی به وجود میآورد.
فصل هفتم مربوط به ساخت فساد است. رویکرد ساختارگرایانه فساد به این اشاره دارد که فساد متناسب با محلی که در آن اتفاق میافتد، کسانی که در آن درگیر میشوند، تأثیراتی که برجای میگذارد و مرتبهای که در آن اتفاق میافتد، متغیر است. نتیجهای که از رویکرد پسااثبات گرایی به دست میآید این است که معنای فساد و نتایج آن همیشه باید در موقعیت اجتماعی و تاریخی خاص خود بررسی شود.
در فصل هشتم کتاب، نظریه جرمشناسی فساد مطرح است. جرم شناسان انگیزه، احتمال فساد و استفاده از کنترل اجتماعی بر سطوح خرد، میانی و کلان را بررسی میکنند. رفتار ناسالم اکتسابی است، بنابراین انسانها یاد میگیرند که فاسد باشند یا نه.
فصل نهم به توضیح رویکرد چندگانه به پژوهشهای فساد و ارائه یک چارچوب چند سطحی جامع برای مطالعه و علت شناسی فساد اختصاص دارد که در آن هوبرتس تأکید میکند که رویکرد چند وجهی، در آزمودن دلایل فساد، امیدوارکنندهترین رویکرد است.
عنوان فصل دهم کتاب «مفاهیم، علل و طرف ثالث مغفول: بزه دیدهی فساد» است که نویسندگان ایدههای اصلی را خلاصه میکنند ولی آنها یک تعریف جامع از فساد ارائه نمیکنند زیرا هدفی دست یافتنی و بلندپروازانه است اما تاکید میکنند که فساد یک عمل پیچیدهی اجتماعی است. با این حال به یک نقطه ضعف در بحثهای علمی توجه میشود و آن، بزه دیدگان فساد است چون تحقیقات کمی در مورد بزه دیدگان مستقیم روابط ویژهی فاسد وجود دارد.
منبع:
*دخراف، خیالت؛ واخنار، پیتر؛ فونمارافیک، پتریک (۱۳۹۴) چشماندازهای نظری فساد، مترجم هانیه هژبرالساداتی و دیگران، تهران: نشر آگاه.
بدون دیدگاه