نخستین چیزی که باید دربارة توانمندی اجراییِ مورد نیاز برای موفقیت در کارها مورد پرسش قرار گیرد، از برخی جهات، سادهترین پرسش است: «آیا این کار، جزو حوزۀ تبادل گسترده است؟». منظور چیست؟ منظور این است که آیا این کار صرفاً چند نفر را شامل میشود یا افراد بسیاری را؟
مثالی از حوزۀ مالی بزنم. بنا بر خواستِ بانک مرکزی آمریکا برای تدوین خطمشی پولیای که مسیر اقتصادِ ۱۵ تریلیون دلاری آمریکا را مشخص میکند، گروهی متشکل از حدودًا ۲۰ نفر در یک اتاق جمع میشوند و در این باره تصمیم میگیرند. تصمیمات آنها به محض اتخاذ، اجرایی میشوند. این حالت، حد نهاییِ «عدم تبادل گسترده» است: چند نفر میتوانند داخل اتاقی جمع شوند و تصمیم بگیرند و تصمیماتشان اجرایی شود. ما این تصمیمات را خطمشی و یکی از اجزای حوزۀ تبادل گسترده مینامیم.
در نقطة مقابل، وامدادن به افراد است. برای اینکار باید افراد زیادی در بخشهای متعدد وجود داشته باشند و با مشتریان متعدد وارد تعامل شوند. هر وامی، یک نوع مبادله است، در نتیجه، شامل افراد بسیار زیادی میشود. نکتهای که ما بر آن تأکید داریم این است که در هر حوزهای، کارهایی وجود دارد که تبادل گسترده [با افراد ذینفع] دارند. در حوزۀ بهداشت، کارهایی مثل یُد زدن به نمک وجود دارد که چند نفر میتوانند دربارۀ انجام آن تصمیم بگیرند. ید زدن به نمک صرفا در چند مکان که نمک تولید میکنند انجام میشود. اما در سمت مقابل، واکسیناسیون قرار دارد. برای واکسنزدن به میلیونها کودک باید در مقطعی از زمان، کسانی با کودکان، تماس فیزیکیِ مستقیم داشته باشند و به آنها واکسن بزنند. در نتیجه، در این کار، تبادل گسترده وجود دارد. در حالت تبادل گسترده، توانمندی اجراییِ سازمان شما باید متفاوت از حالتی باشد که تبادل، گسترده نیست. لذا نخستین چیزی که باید از خود بپرسید این است: «آیا کار من، جزو حوزۀ تبادل گسترده است؟». به عبارتی دیگر، باید بپرسید: «آیا آن کار، افراد زیادی را درگیر میکند؟». نقطۀ آغاز، اینجا است. پس بایستید و بنویسید که دقیقاً چه کاری میخواهید انجام دهید و سپس دوباره حرکت کنید.
بدون دیدگاه