دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»

ماژول ۱ کلیپ ۱۴: صرفه‌های مقیاس در خشونت- بخش ۱


 

 

ما با جهان خیلی ساده متشکل از فقط چهار نفر شروع کردیم. اینک می‌خواهیم این جهان را اندکی پیچیده کنیم. به جای چهار نفر، رفتار ۱۲ نفر را تحلیل می‌کنیم، چون در کنار این جهان کوچک، درّه‌ای با چهار کشاورز، مولد، نامولد، ضعیف و قوی، دقیقاً به درّه دیگری با همین ساختار برخورد کردیم. سومین درّه مانند دوتای دیگر را نیز پیدا کردیم. پس حالا جهان ما از ۳ درّه تشکیل شده است که همگی در کنار یکدیگر و در فاصله نزدیک به هم هستند.

هنوز هم جهان ما ویژگی‌های دو در دو دارد. اینک می‌خواهیم یک فرض درباره فناوری وارد بحث کنیم که فرض مشهور کاملاً مرسوم در علم اقتصاد است: مفهوم صرفه‌های مقیاس. معمولا در رشته اقتصاد صرفه‌های مقیاس را نه در درس اصول علم اقتصاد، بلکه در درس اقتصاد خرد یک یا اقتصاد خرد دو به دانشجو آموزش می‌دهند. صرفه‌های مقیاس آموزش داده شده هم مربوط به جهان تولید است. صرفه‌های مقیاس در جهان تولید یعنی اگر همه نهاده‌های تولید (مثلا نیروی کار، سرمایه، زمین) را دو برابر کنیم میزان محصول تولیدی بیش از دو برابر می‌شود. اما ما در اینجا به صرفه‌های مقیاس در تولید کاری نداریم. ما می‌خواهیم همین کار را با خشونت بکنیم و به صرفه‌های مقیاس در خشونت برسیم. البته مفهوم یکسان است. اگر نهاده‌های بکار رفته در فعالیت خشونت را دو برابر کنید، میزان محصول بیش از دو برابر می‌شود. محصولی که در فعالیت تولیدی داریم به سادگی قابل تشخیص است مثلا مقدار غلاتی که برداشت کردیم. اما محصول خشونت چیست؟ خب، محصول خشونت به طور مستقیم میزان نیرو (قوای نظامی) در اختیار است. اما هدف از بکارگیری و استخدام آن نیرو در راه خشونت، کسب پیروزی در نبرد است.

بنابراین، بهره و پاداش خشونت امید داشتن به پیروزی است، و واقعا، منظور ما از صرفه‌های مقیاس در خشونت اینست که اگر نیرویی بزرگ را علیه نیرویی کوچک بکار گیریم احتمال برنده شدن نیروی بزرگ بیشتر است. پس پاداش خشونت را اندازه نسبی نیروهای طرفین تعیین می‌کند. بنابراین مفهومی که از صرفه‌های خشونت داریم همین است.

برای درک خاستگاه‌های نظم اجتماعی باید فهمید چرا نیروها در راه خشونت بکار گرفته می‌شوند به جای اینکه صرف تولید شوند؟ پاسخ اینست که مدت زمان بسیار طولانی باید می‌گذشت تا مردم فرصت یا امکان صرفه‌های مقیاس در تولید را تشخیص دهند. شاید بشود گفت بشر حدود سال ۱۷۵۰ متوجه صرفه‌های مقیاس در تولید شد. آدام اسمیت[۱] نخستین اقتصاددان مشهور، متوجه آنچه در کارگاه‌های اسکاتلند اتفاق می‌افتاد شد. این نخستین تجربه واقعی در جهان بود که آدم‌ها را کنار هم گرد آورید تا از منافع حاصل از صرفه‌های مقیاس در تولید بهره‌مند شوید.

بنابراین به مدت هزاران سال، تولید بدون صرفه‌های مقیاس ادامه یافت. درباره صرفه‌های مقیاس در خشونت چه می‌توان گفت؟ همه می‌دانند بزرگ‌ها کوچک‌ها را شکست می‌دهند. پس ما مجبور نبودیم مدت زمانی طولانی در تاریخ منتظر بمانیم تا مردم بفهمند صرفه‌های مقیاس در خشونت وجود دارد. تاریخ نخستین، تاریخ باستان، پیش از تاریخ، هر آنچه که بتوانیم پیدا کنیم همگی داستان سپاهیان و لشکرکشی‌ها هستند. اما سپاه‌ها چیستند؟ آنها مردم را گرد هم می‌آورند تا منافع صرفه‌های مقیاس در خشونت را عاید خود کنند. سپاه‌های بزرگ سپاه‌های کوچک را شکست می‌دهند. بنابراین به همان بخش‌بندی اولیه خودمان، کشاورز مولد، نامولد، قوی، ضعیف می‌رسیم. دو فعالیت اقتصادی تولید و خشونت، در رفتار اجتماعی نهادینه شدند. اینک درون آن سناریو، به صرفه‌های مقیاس اما فقط در خشونت دست یافتیم.

اینک ببینیم قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ حال می‌خواهیم مفهوم صرفه‌های مقیاس در خشونت را برای جهان کوچکی که طراحی کردیم بکار ببریم. سه دره داریم و در هر دره یک قلدر ساکن است که از راه خشونت (V) زندگی می‌کند و سه نفر که زندگی خود را با فعالیت کشاورزی (F) می‌گذرانند.

فرد بالا سمت چپ که کشاورز قوی است از آنچه خودش تولید می‌کند می‌تواند محافظت کند.

فرد پایین سمت چپ که کشاورز بد ضعیفی است و محکم به کشاورزی چسبیده است شاید سال بعد مرده باشد.

فرد بالا سمت راست که کشاورز خوبی است اما در واقعیت باج هم می‌دهد، آدم مظلومی است که گرفتار باجگیری[۲] شده است. بنابراین او محصول زیادی تولید می‌کند در حالیکه درعمل خیلی زیاد نمی‌خورد چون مقدار زیادی از آنچه را به خودش تعلق دارد تقدیم شخص خشن می‌کند.

همین ماجرا در هر سه دره تکرار می‌شود. این سه نفر در خشونت تخصص پیدا کردند یعنی تنها کاری که آنها برای گذران زندگی انجام می‌دهند. آنها آدم‌های خشنی هستند که از کار کشاورزی دست کشیده‌اند. بقیه آدم‌ها همگی سرگرم کشاورزی هستند. صرفه‌های مقیاس در خشونت چه فرصتی عرضه می‌دارد که اگر این صرفه‌های مقیاس را نمی‌داشتیم وجود نداشتند؟ اینک به آن فرصت اشاره می‌کنیم. ما به سه نفر رسیدیم که هر کدام به تنهایی خشن هستند.

اما هر کدام از آنها به تنهایی قوی‌‌تر از سه نفر کشاورز بالا سمت راست نیستند. این سه کشاورز هم قوی هستند و می‌توانند از خودشان در برابر هر آدم خشنی محافظت کنند.

اما اگر فرض کنیم این سه آدم خشن دست همکاری به سوی هم دراز کنند، اگر آنها بتوانند خیلی سریع با هم جمع شوند، آنگاه هر سه با هم به در خانه کشاورز بالا سمت چپ رفته و به وی می‌گویند «بدهی‌ات را کامل صاف می‌کنی یا هر چه دیدی از چشم خودت دیدی.»

این کشاورز می‌تواند دست به دامن کشاورزان قوی دو دره دیگر شود و بگوید «کمکم کنید». او تلاشش را می‌کند اما این کشاورزها که هنوز واقعاً مورد تهدید قرار نگرفتند شاید با خود فکر کنند بهتر است برای خودمان دردسر درست نکنیم. این ماجرا ربطی به ما ندارد. این یک اختلاف خانوادگی در دره آن طرفی است. آنها که با ما کاری ندارند. یک اختلافی در دره دیگر بوجود آمده است که ما چیزی درباره آن نمی‌دانیم. این مشکل ما نیست.

احتمال زیادی هم می‌رود که این شخص بگوید «من بی‌درنگ به دوستم که واقعا از سوی این آدم‌های جانی به چنین روزی افتاده است کمک می‌کنم.» کار درست کدام است؟ در اینجا با هر دو جریان اطلاعات گمراه‌کننده و نیز واقعی روبرو خواهیم بود. اگر این سه قلدر با همدیگر اتحادی تشکیل دهند، این کشاورز قوی حالا دیگر واقعا قوی نخواهد بود. به یاد دارید که در صرفه‌های مقیاس خشونت برونداد خشونت، یعنی پیروزی یا شکست، نه به قدرتمندی مطلق بلکه به قدرتمندی نسبی بستگی دارد. پس این سه نفر انگیزه دارند وارد یک اتحاد بشوند. آنگاه آنها هر سه دره را زیر کنترل خود در می‌آورند. آنها به جای در کنترل داشتن سه کشاورز مولد (ضعیف) که تاکنون هر کدام را جدا جدا چپاول می‌کردند حالا شش کشاورز مولد (ضعیف و قوی) را در کنترل دارند که می‌توانند چپاول‌شان کنند. در اینجا است که ما به مرحله پیدایش یک موجودیت بزرگتر از فرد می‌رسیم و کسب‌وکار این موجودیت جدید خشونت است. این سه نفر، قلدرهای[۳] متحد شده‌ای هستند تا صرفه‌های مقیاس در خشونت بوجود آورند و از آن منتفع شوند.

 

  • دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»
  • مدرس: پل کولیر -دانشگاه آکسفورد
  • برگردان به فارسی: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
  • مترجم: جعفر خیرخواهان
  • تدوینگر کلیپ: حسین خداپرست

 

پانوشت:

  • [۱] آدام اسمیت اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی (۹۰-۱۷۲۳) که اغلب به عنوان بنیانگذار علم اقتصاد مدرن ملاحظه می‌شود.
  • [۲] protection racket
  • [۳] در زبان انگلیسی به اینها thug/bully می‌گویند در فارسی می‌توان دزد، چاقوکش، زورگیر، قلدر، اراذل و اوباش، و … آورد که عامل بی‌نظمی یا ایجاد نظم در یک منطقه هستند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *