نمودهای حاد فقر و نابرابری ـ 1

فقر در کوره‌های آجرپزی منطقۀ شمس‌آباد

گزارش‌های مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه از چهره خشن فقر در جامعه


کوره‌های آجرپزی اطراف تهران قطعا برای هر خبرنگار یا فعال اجتماعی که به دنبال به تصویر کشیدن چهرۀ فقر و بیعدالتی در این شهر است، گویای واقعیتهای بسیاری است. گرچه همین موضوع در سالهای اخیر باعث شده است حضور در این کوره‌ها و عکاسی از آن و البته توزیع مقدار ناچیزی صدقه و خیرات میان ساکنان به شگرد خوبی برای درآمدزایی مؤسسه های خیریه جعلی تبدیل شود. اما همین موضوع از سوی دیگر تصاویر و اخبار مربوط به این کوره‌ها را وارد فضای رسانهای و مطبوعاتی کشور کرده است. با این وجود از بکارتِ شرم و رنجی که مشاهدۀ شرایط زندگی در کوره‌پزخانه ها در انسان ایجاد میکند، چیزی کم نشده و این وضعیت کماکان چهره فقر و نابرابری را به عریانترین شکل ممکن در خود بازتاب میدهد.

تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۹۹

کوره های آجرپزی شمس آباد

مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه با همکاری معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قصد دارد در قالب مجموعه‌ای از گزارش‌های موردی و میدانی نمودهای آشکار و حاد فقر و نابرابری در جامعه را به تصویر بکشد، تا از این طریق مسائل و مصائب فقرا را به گوش سیاست‌گذاران و نهادهای حاکمیتی و عمومی برساند. شاید از این طریق روزنه‌ای جهت ساماندهی و رسیدگی و مقابله با ریشه‌های بروز این وضعیت گشوده شود. در گزارش پیشرو به وضعیت کوره‌های آجرپزی منطقه شمس ­آباد پرداخته شده است.

  • کوره‌های آجرپزی از قدیم تا به امروز

قدمت کوره‌های آجرپزی در تهران به شکل امروزین آن به تقریبا ۱۵۰ سال قبل بازمی‌گردد، زمانی که حاج امین‌الضرب مهدوی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه نخستین کارخانۀ آجرپزی را در اطراف شهر ری ساخت. کوره‌های آجر دستی ابتدا در میدان شوش، جاده ری و هاشم‌آباد شکل گرفتند. زمین‌های جنوبی تهران به دلیل خاک مناسب و افزایش فزایندۀ تقاضا در دهه‌های بیست تا چهل شمسی با سرعت به کارخانه‌های تولید آجر تبدیل شد. طبق گزارشی که وزارت کار و امور اجتماعی در سال ۱۳۶۴ منتشر کرده است، تعداد این کوره‌ها در آن سال‌ها در اطراف شهر تهران ۳۴۰ عدد بوده است. امروزه کوره‌های فعال در سطح استان به کمتر از ۵۰ عدد رسیده و این تعداد در مناطق مختلف جنوب غربی، جنوب و جنوب شرقی استان از جمله در شمس‌آباد، اسماعیل آباد در جاده ساوه، اطراف شهریار، ورامین، قرچک و منطقۀ ‌‌خاوران پراکنده‌اند. تا سال ۹۴ تقریبا ۳۰۰۰۰ کارگر در کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کردند، اما امروز تعداد کارگران به کمتر از ۵۰۰۰ نفر رسیده است. البته این آمار احتمالا فقط تعداد کارگران رسمی در این شاخه را بیان می‌کند، با افزودن جمعیت خانواده این کارگران که همراه آن‌ها در کوره‌پزخانه‌ها به طور غیررسمی مشغول به فعالیت‌اند، و هم‌چنین افزودن کارگران غیرقانونی افغان احتمالا این آمار اختلاف قابل ملاحظه‌ای با تعداد واقعی کارگران پیدا خواهد کرد. در ادامه به تشریح وضعیت کوره‌های آجرپزی شمس‌آباد که یکی از مراکز اصلی این کسب و کار است، می‌پردازیم.

  • حکمرانی ارباب و نبود حقوق مالکیت

بزرگراه آزادگان به سمت جنوب، بعد از احمدآباد مستوفی، اگر وارد فرعی فیروز-بهرام شوید و بیست دقیقه تا نیم ساعت در جاده خاکی به سمت شمس آباد برانید، کم کم دودکش‌های بلند کوره‌های آجرپزی از دور نمایان می‌شوند و شما را به سمت این جزیره‌های دور افتاده از شهر هدایت می‌کنند. این‌جا، در پهنه جنوبی آزادگان، حتی حقوق اولیه‌ای مثل حق مالکیت (حتی از نوع صوری آن) و آزادی فرد در فروش نیروی کارش هنوز به رسمیت شناخته نشده است. مناسبات حاکم در اینجا چند سده‌ای با مناسبات امروزی فاصله دارد. کارگر کوره و خانواده‌اش صاحب کار خود را ارباب صدا می‌زنند و اربابانی به نام‌های ارباب حسن و ارباب خلیل، ارباب یوسف و… خداوندگاران این زمین‌ها هستند. ابدا نباید چنین تصور شود که کاربرد این واژه در این‌جا صرفا از سر احترام و خالی از تعینات تاریخی این واژه است. در تمام ۱۵ کورۀ این منطقه که البته چندتایی از آنها در حال حاضر فعال نیستند، دقیقا همان مناسبات ارباب و رعیتی سده‌های پیشین حاکم است. در قسمت ورودی و بالادست هر کوره دخمه‌هایی که به سختی می‌توان آن‌ها را اتاق نامید، ردیف شده‌اند که هر اتاق ۱۰ متری محل زندگی یک خانواده است. این اتاق‌ها که در پرجمعیت‌ترین کوره‌ها مجموعا محل زندگی تقریبا ۱۰ خانوار است، فقط به یک سرویس بهداشتی و یک حمام دسترسی دارند. ارباب فقط هفته‌ای یک‌بار قفل درِ حمام را باز می‌کند، که البته در مواقعی که ساکنین در مصرف آب زیاده‌روی کنند، ارباب برای تنبیه برای مدت بیشتری، دو هفته یا بیشتر اجازه استفاده از حمام را نمی‌دهد. کارگران برای زندگی در این دخمه‌ها ماهیانه اجاره‌ای حدود ۳۰۰-۲۰۰ هزار تومان پرداخت می‌کنند، اما این بدان معنا نیست که کارگران کوره‌ها مستأجر ارباب هستند. چنانچه گفته شد مالکیت در اینجا حتی در قالب قرارداد استیجاری نیز معنا ندارد. امکان زندگی در این اتاق‌ها به بهایی که گفته شد، کاملا وابسته به لطف و محبت ارباب است و او هر وقت بخواهد می‌تواند ساکنان و کارگران را اخراج کند. بنابراین در اینجا حتی از حقوق مالکیت عرفیِ (و طبیعتا نه قانونی) ساکنان حلبی‌آبادها و بیغوله‌های اطراف شهر هم خبری نیست. کارگران در مقابل خواست ارباب برای تخلیه اتاق کوچک‌ترین حق مقاومتی ندارند. انعطاف‌پذیری و توان چانه‌زنی معطوف به صفر کارگران کوره‌پزخانه‌ها زمانی عجیب‌تر به نظر خواهد رسید که این وضعیت را با اعتصاب متحد و متشکل ۳۰ هزارنفری کارگران کارخانه‌های آجرپزی تهران در سال ۱۳۳۸ در اعتراض به شرایط غیرقابل تحمل مسکن و دستمزد کم مقایسه کنیم. جالب توجه است که در گفتگو با کارگران، اکثریت آن‌ها نه عدم رعایت قانون کار و نه حتی شخص کارفرما (ارباب) یا دولت را بلکه تعداد زیاد کارگران افغان و حتی بعضا کارگران کوره‌های همسایه را مقصر وضعیت معیشیتی فروپاشیدۀ خود می‌دانستند. این کارگران به معنای واقعی کلمه در انزوا از جامعه قرار دارند و از هیچ یک از حقوق عرفی، اجتماعی و شغلی خود آگاهی ندارند.

  • استثمار نیروی کار زنان و کودکان از الزامات کار کوره ­پزی

فرآیند تولید آجر را می‌توان به این چهار مرحله تقسیم کرد: تولید خشت (خشت‌زنی)، حمل خشت به کوره، پخت خشت و تبدیل آن به آجر، حمل آجر به خارج از کوره. در کوره‌های شمس‌آباد آجرها معمولا با چرخ دستی یا چیزی شبیه لیفتراک از محوطه پخت زیر زمین بیرون آورده می‌شوند و در قالب‌های هزارتایی کنار هم قرار می‌گیرند. کار پر مشقتی که پیشترها بدون چرخ و حتی بعضا توسط کودکان انجام می‌شد. کارگران آجرهای روی هم قرار گرفته را با چینشی روی هم قرار می‌دهند که فاصله‌ای بین آجرها ایجاد شده و خشک شوند. در فرآیند تولید آجر به روش سنتی، کمیت نیروی کار تعیین‌کننده‌ترین عامل است، نیروی کار ناماهری که صرفا توان حرکت عضلات خود را داشته باشد. از این‌رو با توجه به همکاری گستردۀ مورد نیاز در این شغل و مزد ناچیز آن، اکثریت قریب به اتفاق کارگران ناچار به استفاده از نیروی کار همسر و کودکان خود هستند. مناسبات کار حاکم بر کوره‌های آجرپزی در آن مرحله‌ای از تاریخ تکوین سرمایه قرار دارد که در آن استثمار نیروی کار زنان و کودکان ضروری است. بنابراین به رسمیت شناخته نشدن زنان و کودکان به عنوان نیروی کار و در عین حال بهره‌کشی از توان عضلات آن‌ها از الزامات ادامۀ فعالیت کار کوره‌پزخانه‌هاست. در یک پژوهش موردی دربارۀ کار کودکان در کوره‌پزخانه‌های اطراف خاتون‌آباد، پاسخ مالک کوره به پرسش پژوهشگر دربارۀ کار کودکان و زنان به خوبی این واقعیت را نشان می‌دهد:

«من با آن‌ها طرف نیستم. من با مرد خانواده طرفم. او خودش می‌داند چطور خشت‌ها را بزند. می‌خواهد همه‌اش را خودش بزند، می‌خواهد بدهد به زن و بچه‌اش. طرف حساب من اوست. نمی‌دانم کی چه‌کار می‌کند. اما فکر نمی‌کنم کار سختی ازشان بخواهد. بالاخره این‌ها هم باید نان بخورند. اگر خودش تنهایی بخواهد کار کند که هیچی گیرش نمی آید. (با خنده) آخر سر باید یک چیزی هم بابت پول آب و برق و خانه به ما بدهد.»

به کوره‌های شمس‌آباد بازگردیم. در این‌جا نیز در اکثر خانواده‌ها، همۀ اعضاء با هم کار می‌کنند، اما در برخی دیگر به جز مواقعی از سال که حجم سفارش کار زیاد است، فقط پدر و مادر کار می‌کنند. اوج فعالیت کوره‌ها اغلب در شش ماه نخست سال است و در شش ماه دوم کوره ها یا تعطیل هستند و تمام ساکنان و کارگران اخراج می‌شوند یا تعداد خیلی کمی از آنها با تعداد کمی کارگر، فعال باقی می‌مانند. از این رو اکثریت خانواده‌های این منطقه را مهاجران عمدتا خراسانی و بعضا افغان تشکیل می‌دهند که نیمی از سال را در این کوره‌ها و نیم دیگر را در روستاهای خود در خراسان می‌گذرانند. با وجود مهاجرت خانواده‌ها، کودکان یا در همین شمس آباد یا در روستاهای خود در خراسان به مدرسه می‌روند.

  • کارگران کورهپزخانهها هرگز بازنشسته نمیشوند

کار در کوره‌های آجرپزی شغل آبا و اجدادی اکثر کارگران است. پروین که کمتر از چهل سال دارد می‌گوید در یکی از همین کوره‌ها در روستاهای اطراف خواف به دنیا آمده و از کودکی در کوره کار کرده است، با یکی از کارگران کوره‌های اطراف نیشابور ازدواج می‌کند و هر پنج فرزندش را هم در کوره بدنیا می‌آورد. می‌گوید «در جوانی با شوهرم خیلی سخت کار می‌کردیم، فکر می‌کنی راحت بود از صبح تا غروب جلوی چشم این همه غریبه و نامحرم خم و راست شوم و کار کنم؟ اما کار کردم، به امید اینکه بچه‌ها بتوانند درس بخوانند و دانشگاه بروند و به جایی برسند. نمیخواستم شبیه من زندگی کنند.». اما اقتضائات اقتصادی و معیشتی سبب می‌شود در این‌جا کمتر کسی بتواند نقش قهرمان‌های مورد علاقۀ روانشناسان موفقیت را بازی کند که با سعی و کوشش، زندگی خود و خانواده‌شان را زیرورو می‌کنند. از این رو به تبعیت از سایر مناسبات قرون وسطایی حاکم بر کوره‌پزخانه‌ها، حرفه نیز از آن دسته چیزهایی است که از نسل‌های قبلی به ارث می‌رسد.  فریبرز ۲۵ ساله از دانشگاه فردوسی مشهد لیسانس مهندسی کشاورزی دارد، با این‌حال همچنان همراه خانواده در همین کوره‌پزخانه کار می‌کند.

شرایط زندگی در کوره‌های آجرپزی به گونه‌ایست که کمتر کسی مسائل مربوط به سلامت و بهداشت را جدی می‌گیرد. در برخورد اول با ساکنان و کارگران و علی‌الخصوص زنان چنین گمان می‌شود که نوعی بیماری پوستی در میان افراد شایع است. اما چنین نیست. پوست افراد به دلیل حضور بیش از حد در مقابل نور مستقیم خورشید به شکل وحشتناکی سوخته است که شبیه به نوعی عارضۀ پوستی است. درد زانو و درد کمر تقریبا همگانی است. اگر بعد از تاریکی هوا پا در این منطقه بگذارید، نفس کشیدن به دلیل بوی عجیب فاضلاب تقریبا ناممکن است. به دلیل کار در محیط‌های پر از گرد و خاک کارگران کوره‌ها بیشتر از دیگر کارگران در معرض مشکلات تنفسی و ریوی هستند. این مشکل در میان کارگران کوره‌پزخانه‌های اطراف شهریار که به دلیل بادهای تند آن منطقه، روزانه چندین بار در معرض طوفان‌های سنگین هستند و تحت همان شرایط کار می‌کنند، بسیار بغرنج‌تر است. با وجود هزینۀ بالای درمان اکثر خانواده‌ها تنها امکان استفاده از بیمه سلامت را دارند زیرا تحت پوشش بیمۀ تأمین اجتماعی نیستند. اصطلاحی میان ساکنان وجود دارد که کارگران کوره‌پزخانه‌ها هرگز بازنشسته نمی‌شوند، زیرا اگر کارگری بیمه‌ باشد، حق بیمه او تنها برای یک یا دو ماه در سال پرداخت می‌شود.

موسی‌زاده عضو هیئت مدیره کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران در مصاحبه با خبرگزاری مهر در سال۹۶ در خصوص وضعیت بیمۀ این کارگران می‌گوید: «بیمه این کارگران به اندازه واقعی پرداخت نمی‌شود. تا به حال حتی یک کارگر هم نداریم که از کار کوره‌پزخانه‌ها بازنشست شده باشد، چرا که این‌ها در سال ۵ الی ۸ ماه کار می‌کنند، اما کارفرمایان در بهترین حالت با ۲ ماه تأخیر بیمه‌ها را رد می‌کنند، یعنی در بهترین حالت ۱ الی ۳ ماه بیمه برای یک کارگر کوره‌پزخانه در سال رد می‌شود و تا سابقه کار یک کارگر بخواهد به ۲۰ سال برسد، آن کارگر دیگر زنده نیست، البته کارگران بیچاره مجبور به کار با همین شرایط هم هستند. تا بازرس تأمین اجتماعی به کوره‌پزخانه‌ها مراجعه نکرده و نام این کارگران را ننویسد، کارفرما اسامی را رد نکرده و نیامدن بازرس را بهانه می‌کند. ما آقای سید تقی نوربخش، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و آقای علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به کوره‌پزخانه ها آوردیم و از نزدیک اوضاع کارگران را دیده اند و مقرر شد، هر ماه بازرس تأمین اجتماعی از کوره پزخانه ها بازرسی کند. اما در حال حاضر که شهریور ماه است و قالب‌زن‌های ما دارند می روند، بازرس تنها یک بار به کوره‌پزخانه‌ها آمده و به این طریق بیمه‌ها بسیار کمتر از میزان واقعی برای کارگران ثبت می‌شود. همین یک الی ۲ ماه نیز تنها برای سرپرست خانوار بیمه رد می‌شود، در حالی که هم مرد خانواده، هم زن و بچه خانواده کار کرده‌اند و باید برای همه آن‌ها بیمه رد شود، اما متأسفانه کارفرما همکاری خوبی نمی‌کند و سازمان تأمین اجتماعی نیز دلسوزی ندارد.»

لینک کوتاه https://iran-bssc.ir/?p=6611

۱ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *