این شماره از مجموعه مصاحبههای با متخصصان حوزه آب به نظرات «عطاالله سیادت»، رئیس پیشین دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین پرداختهشده است او معتقد است ایران در مسئله آب اساساً راه را اشتباه رفته است. عطاالله سیادت اشاره میکند «ما نباید تمام آب در اختیارمان را مصرف کنیم، دنیا میگوید ۴۰ درصد، حالا ما میگوییم ۶۰ درصد. اما آلان ۸۵ تا ۹۰ درصد منابع آبی را مصرف میکنیم، حتی آبهای استاتیک را هم مصرف کردهایم». مشکل مدیریت آب علاوه بر مصرف زیاد، راندمان پایین آب نیز هست. ایجاد حقابههای جدید برای طرحهای عمرانی مانند طرح ۵۵۰ هزار هکتاری و کاستن بیشازپیش حقابه طبیعت موجب شکلگیری مشکلات متعدد برای کشور و خوزستان خواهد شد. نتیجه کاستن از حقابه طبیعت ایجاد خشکسالی، گردوغبار و مسائل بعدی آن است. بنابراین قبل از اجرای هر طرح عمرانی و برنامهریزی برای مصرف آب باید به حقابه طبیعت توجه کرد.
پیشبرد اصلاح الگوی کشت در تعامل با زارعان
این استاد دانشگاه بحث اصلی اصلاح الگوی کشت را آمایش سرزمین میداند؛ یعنی با استفاده از سه مؤلفه منابع آبی در دسترس، اراضی کشاورزی و فیزیولوژی گیاهان به انتخاب محصولی با بیشترین بهره و کمترین مصرف آب رسید. بااینحال درنهایت اصلاح الگوی کشت نیازمند هماهنگی با فرهنگ و اجتماعات بومی منطقه است و تقلیل آن به یک موضوع فنی از اساس اشتباه است. این کارشناس با اشاره به پیشنهاد تغییر کشت نیشکر به چغندرقند میگوید: «ایده جایگزینی چغندرقند با نیشکر ایده درستی است، اما فقط روی کاغذ و ظاهر داستان. چغندر یک کشت زمستانه است، میزان مصرف آب کمتری نسبت به نیشکر دارد، درحالیکه نیشکر کشت تابستانه با مصرف آب بالاست. در یک مقایسه بهراحتی میتوان تشخیص داد که چغندر بهتر از نیشکر است، اما مسائل فرهنگی و اجتماعی هم وجود دارد. شما نمیتوانید با یک جنبه به راهکار برسید».
اگرچه در هر نوع طرح اصلاحی مواردی همچون کشت چغندرقند و… در اولویت قرار دارد، اما درنهایت نمیتوان بهطور یکجانبه تصمیم گرفت که کشت نیشکر قطعشده و همه اراضی زیر کشت چغندر برود. تصمیمگیری درباره کشت جایگزین یا الگوی اصلاح کشت نیازمند گفتوگوی ذینفعان با یکدیگر و رسیدن به راهکار درباره زارعان و شاغلانی که از تغییرات آسیب خواهند دید، است. علاوه بر رسیدن به تصمیم نهایی، اجرائی کردن سیاستهای مربوط به اصلاح الگوی کشت نیز نیازمند درنظرگرفتن بافت فرهنگی مناطق مختلف خوزستان است. برای مثال عمده کسانی که در خوزستان برنج کشت میکنند در منطقه عرب نشین قرار دارند. این افراد برای سالیان متمادی این کشت را داشتهاند و برای تأمین معاش نیازمند کشت برنج هستند. بدیهی است که متولیان امر نمیتوانند این زارعان را از حق کاشت برنج منع کنند و هر زمان و هر شخصی که خواست آنها را منع کند، نتوانسته است. برای اقناع این کشاورزان لازم است جایگزین مناسبی به آنها معرفی شود و زارعان باید باور کنند که گیاه جایگزین درآمد بالاتر یا حداقل سربهسری نسبت به محصول قبلی خواهد داشت. بدون چنین امری امکان ندارد کشاورزان به سمت محصولات جایگزین حرکت کنند. اما نکته مهمتر آموزش این کشاورزان است. وقتی کشاورزان زراعت جایگزین را یاد نگیرند و در مورد آن تخصص نداشته باشند، به سمت آن حرکت نخواهند کرد. بنابراین برای اصلاح الگوی کشت ابتدا باید فرهنگ بومی هر منطقه از استان، نیاز مردم آن، میزان آشنایی آنها با محصولات ممکن برای کشت و موارد مشابه شناسایی شود. بدیهی است که اگر کشاورز درباره فرایند اصلاح آگاهی نداشته باشد، با آن مخالفت خواهد کرد.
بنابراین قدم ابتدایی برای اصلاح الگوی کشت آموزش زارعان خواهد بود. از طرف دیگر همیشه راهکار محصولات جایگزین نیست، بعضی مواقع میتوان با تغییراتی در زارعت همچون شیوه آبیاری یا شیوه کشت مسئله مصرف آب را حل و مشکل کشاورزان را نیز مرتفع کرد. نکته مهم آن است که نمیتوان بهصورت نظری درباره کشت جایگزین یا اصلاح الگوی کشت صحبت کرد، لازم است این اصلاحات بهصورت پایلوت روی زمین اجراشده و سپس در صورت موفقیت منتشر شود. در استان خوزستان برخی مطالعات پایلوت رخداده است، مثلاً تغییر کشت نشای برنج به خشکهکاری در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان انجامشده و نتایج خوبی هم در پی داشته است. اما مسئله اصلی این است که در کشور تحقیقات دانشگاهی خریدار ندارد؛ درصورتیکه متقاضی برای تحقیقات دانشگاهی وجود داشت، همسطح کیفیت مطالعات افزایش پیدا میکرد و هم تمام مسائل مطرحشده حل میشد.
اراده سیاسی، نیاز اصلی حل مسئله خوزستان
ازنظر این متخصص زراعت برای اجرای طرحهای اصلاح الگوی کشت در استان خوزستان متخصصان و کارشناسان فراوانی وجود دارند، در طرحهای ارائهشده حتی ابعاد اجتماعی و اقتصادی موضوعات نیز موردتوجه قرارگرفته است. این طرحها اگرچه در ابتدا مورد اقبال قرار میگیرند، اما درنهایت به نتیجهای نمیرسند؛ چراکه عملاً کاری برای آنها انجام نمیشود. رئیس سابق دانشگاه کشاورزی رامین دلیل این موضوع را نبود انگیزه برای انجام این اصلاحات میداند و اشاره میکند «وگرنه میتوان متخصصان حاضر در استان خوزستان را جمع کرد و به توافق رسید. بحث اصلی ارائه برنامه نیست؛ چراکه اساساً کسی نمیخواهد اجرا کند». وی در ادامه میافزاید «راهحل وجود دارد، دانشش هست، بچههای ما بلدند و تجربه هم وجود دارد، اگر مسئولان بخواهند، میتوانند دورهم جمع شوند و هر مسئلهای را حل کنند. نیروی علمی به مقدار کافی وجود دارد، باید به آنها میدان داد و از آنها استفاده کرد».
موقعیت ویژه استان خوزستان
از طرف دیگر این استاد دانشگاه اشاره میکند دو موضوع باعث ایجاد شرایط ویژه برای استان خوزستان شده است. ازیکطرف استان خوزستان در پاییندست حوضه آبریز قرار دارد و موجب میشود هیچ اختیاری بر میزان آب واردشده به استان نداشته باشد و از طرف دیگر کشت زراعی غالب در استان آن را در اولویت پایینتر نسبت به باغات استانهای هدف انتقال آب قرار میدهد. این کارشناس بیان میکند «ما در حوضههای آبریز در پاییندست قرار داریم، بالادست هر کاری که خواست میتواند انجام دهد. سدهایی که در بالادست ایجاد میشود، اگر اکولوژی منطقه را تغییر دهد غیرقابلدفاع است؛ یعنی حقابه طبیعت باید به آن داده شود. میزان آب در سالهای مختلف یکسان نیست، در سال کمباران با آورد آب بسیار پایین مناطق بالادست بیشترین بهره را از آب میبرند و ساکنان پاییندست بیشترین ضرر را متحمل میشوند. حقابه طبیعت در پاییندست باید درهرصورت حفظ شود».
از طرف دیگر با توجه به اینکه آسیب ناشی از نرسیدن آب به باغات پیامدهای طولانیمدت داشته و سالها برای ایجاد باغات جدید زمان لازم است، همواره آبرسانی به این باغات در استانهایی نظیر کرمان، اصفهان، اراک و… در اولویت قرار داشته است. با توجه به اینکه کشت زراعی کشت عمده استان خوزستان است، مسئولان همواره با این استدلال که عدم کاشت برنج یا سایر محصولات تنها یک فصل خسارت به همراه خواهد داشت، حقابه استان خوزستان را رعایت نمیکنند. سیادت به این سؤال که با توجه به کاهش آورد آب در سالهای اخیر و خشکسالیهای پیاپی باید از سیاست تغییر الگوی معیشت استفاده کرد یا خیر، پاسخ میدهد که با سیاستهای اشتباه اجراشده در بالادست ابتدا حقابه طبیعت کاهش پیدا کرد، اما بهتدریج این کاهش حقابه به زارعان میرسد و زراعت آنها را با خطر مواجه میکند. ازنظر این استاد دانشگاه تغییر الگوی معیشت از اساس کار درستی نیست. وی با اشاره به اینکه نسبت شهرنشینی و روستانشینی پیش از انقلاب اسلامی ۵۰ به ۵۰ بوده است، نتیجه تغییر شغل زارعان را افزایش شهرنشینی میداند و میگوید با توجه به اینکه اقتصاد حاضر جوابگوی این جمعیت نخواهد بود، باید راهکار را در درون روستا پیدا کرد. این پژوهشگر حوزه زراعت میافزاید: «ما چرا باید حقابهای را که هزاران سال از این سرزمین گذشته و تمدنهای زیادی در آن شکلگرفته به دست خودمان از دست بدهیم؟ اگر این روند ادامه پیدا کند در افق آینده کل زراعت در منطقه خوزستان با خطر مواجه خواهد بود و باید جلوی این روند تدریجی گرفته شود».
مدیریت بحران آب خوزستان نیازمند بهبود راندمان آب است
خوزستان برای بقای زراعت نیازمند تغییر فناوری، تغییر مدیریت و الگوی کشت با نیاز آبی کم و همچنین افزایش راندمان آب است. متخصصان حوزههای مختلف بهبود راندمان مصرف آب را در حوزههای مختلف جستوجو میکنند، اما از نظر سیادت برای افزایش راندمان آب باید هر دو مسئله عرضه و تقاضای آب حل شود. وی اشاره میکند «شما بیایید به کشاورز آموزش دهید، تا زمانی که سازمان آب و برق آب را بهصورت حجمی تحویل ندهد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. حالا فرض کنید که سازمان آب و برق به تحویل حجمی آب عمل کند، کشاورز آموزش لازم را ندیده باشد، باز هم نتیجه یکسان خواهد بود. کشاورز سنتی یاد گرفته است که به سبک خودش آبیاری کند؛ بهعبارتدیگر، شما اگر آموزش لازم را به زارعان ندهید، تحویل حجمی آب فقط موجب اعتراض آنها خواهد شد».
برگزاری کارگاههای آموزشی برای کشاورزان در هر شیوه آموزشیای ضروری است، اما مهمتر آن است که کشاورزان شیوههای زراعت جدید را روی زمین ببینند؛ یعنی طرحهای پایلوتی اجرا شود و کشاورزان از طریق بازدید این طرحهای پایلوت شیوه آبیاری، میزان آبیاری و روش کشت را آموزش ببینند. در این شیوه آموزشی فرض بر آن است که اگر کشاورزان موفقیت یک شیوه کشت را مشاهده کنند، قانع خواهند شد. این طرحهای پایلوت میتواند توسط سازمان تحقیقات کشاورزی، دانشگاهها، کشاورزان پیشرو یا حتی بهصورت مشارکتی توسط هر سه گروه اجرا شود. در حال حاضر اگرچه در استان خوزستان تلاش شده است این طرحهای پایلوت راهاندازی شود، اما درنهایت آنچه انتظار میرفت رخ نداد؛ چراکه متقاضیای برای آن وجود نداشت.
ازنظر رئیس پیشین دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین مجموعه اصلاحات پیشنهادشده توسط گروههای مختلف یک مجموعه است که باید بهموازات یکدیگر پیش بروند؛ «شما نمیتوانید بگویید کانالها را بتنی کنیم و آب را تا مزرعه ببریم، اما در مزرعه کشاورز هر طور دلش خواست مصرف کند. آنجا هم باید تغییر کند. نتیجه کار زمانی است که ما ببینیم تولید بالا رفته، راندمان بالا رفته و مصرف آب کاهشیافته است. آنگاه ما میتوانیم بگوییم که مسئله حلشده است. وگرنه شما بیایید تلفات آب در شبکههای آبیاری را به حداقل ممکن برسانید، اما عملاً جای دیگر طور دیگری عمل میکند، این طرحها نتیجه نمیدهد».
این گزارش در ۱۱ مهر ۱۴۰۰ در روزنامه شرق منتشرشده است.
بدون دیدگاه