اینک به مثال دیگری میپردازیم اما میخواهیم همچنان در کشور کنیا باقی بمانیم.
در مثال تانزانیا دیدیم که هویت مشترک همکاری بین افراد را آسانتر میکند. اما در کنیا ساختار هویتها که طی سالها ساخته شد صرفا هویتهای متمایزشده از هم نبود بلکه واقعا چیزی بدتر از آن بود. هویتهای مخالفت و دشمنی ایجاد شد.
مردم با روایتهایی که از رقابت سیاسی نقل میشود سایر قبیلهها را آنگونه که شرایط میطلبد میبینند- آنها را دشمن خود میبینند و وقتی رقابت شدید انتخاباتی داریم اوضاع خیلی بدتر میشود.
نتیجه انتخابات در ۲۰۰۸ بهشدت مورد اختلاف و اعتراض بود و خشونت سر باز کرد.
بنابراین یک مرحله پیش از انتخابات سال ۲۰۰۸ داشتیم وقتی هویتهای مخالف و دشمنی بین قبایل وجود داشت و یک مرحله پس از ۲۰۰۸ وقتی آن هویتهای مخالف واقعا تشدید گردید.
بررسی دیگری که میخواهیم نگاه کنیم کاملا دور از عرصه سیاسی است. آن یکی از مدرنترین عرصهها در کنیا است. کنیا از جنبه اقتصادی با صدور محصولات کشاورزی خود توانست خیلی خوب توسعه پیدا کند. صادرات کشاورزی پیشرفته، چیزهای با ارزش افزوده بالا. در این کشور کسب و کار عظیم صادرات گل به بازارهای اروپا وجود دارد.
ارزش افزوده بسیار زیادی ایجاد میشود به طوری که کسب و کار بزرگی است. بنابراین میخواهیم به کارخانه بستهبندی گل نگاه کنیم. گلها از مزارع گل وارد میشود، مرتب و رتبهبندی شده، روی نوار نقاله حرکت کرده و سرانجام بستهبندی و با هواپیما رهسپار مقصد میشود.
این کار پژوهشی خیلی جدیدی است که یوناس هیورت انجام داد و آنچه او در این کارخانه دقت کرد این بود که وظایف متفاوت واقعا به صورت تصادفی به کارگران محول میشود. چنین تصادفیسازی به او اجازه داد تا یک آزمون علمی به نحو مناسب انجام دهد.
آنچه او یافت کاملا دردسرساز بود که گاهی اوقات دقیقا با واگذاری تصادفی یک گروه از کارگران از یک قبیله در بالای نوار نقاله و یک گروه از قبیله دیگر در پایین نوار نقاله جای میگیرند.
بنابراین کسانی که در پایین نوار نقاله بودند به آنچه بالاییها انجام میدادند وابسته بودند. هرکس براساس تلاش خود دستمزد میگرفت. هر چقدر بیشتر بستهبندی کنید بیشتر کار کنید بیشتر دستمزد میگیرید.
آنچه او پیدا کرد این بود که وقتی قبیلهای در بالا بود و کنترل شرایط را در دست داشت و قبیله پایینی دیگری به کار آنها وابسته بود، بالاییها خرابکاری میکردند تا درآمد قبیلهای که از آن متنفر بودند کمتر شود اگرچه با این کار دستمزد خودشان نیز کاهش مییافت.
بنابراین آنها آماده از دست دادن پول خودشان بودند تا پول دریافتی قبیله دیگر را کاهش دهند. جوناس این کار را پیش از ۲۰۰۸ انجام داد و سپس برگشت و دوباره همان بررسی را پس از ۲۰۰۸ انجام داد.
پس از آن مرحله از خشونت، پس از سال ۲۰۰۸ اوضاع بدتر شده بود. وجود هویتهای مخالف باعث شد ارزش کاهش دادن بهزیستی دشمنانتان افزایش یابد. بنابراین استفاده بسیار کارکردی از هویت،، ساختن هویت مشترک، را دیدیم.
استفاده بسیار خسارتبار از هویت، با ساختن هویتهای مخالف، را نیز دیدیم. در هر مورد هویت آن چیزی است که اقتصاددانان متغیر درونزا میگویند.
امکان تغییر آن با سیاستهای مناسب هست اما چنین تغییری زمانبر است. راهبرد نایره راهبرد ۴۰ ساله بود اما این تغییرات در هویت اثرات واقعی بر رفتار دارد. آنها واقعا مهم هستند.
- دوره آموزشی «از فقر به ثروت؛ فهم توسعۀ اقتصادی»
- مدرس: پل کولیر -دانشگاه آکسفورد
- برگردان به فارسی: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
- مترجم: جعفر خیرخواهان
- تدوینگر کلیپ: حسین خداپرست
بدون دیدگاه