دانشجو بهحکم آرمانگرا بودنش نمیتواند مدافع وضع موجود باشد. او برای تحقق یک چشمانداز آرمانی تا آنجا که میتواند وضع موجود را به چالش میکشد و برای رسیدن به یک آینده بهتر تلاش میکند. در کشوری مانند ایران که آثار حوزه سیاست در همهجا دیده میشود و مسئول تمام خوشبختیها و بدبختیها شمرده میشود، درگیری دانشجویان با عرصه سیاست امری محتمل و ضروری به نظر میرسد و همین امر سبب روی آوردن دانشجویان به فعالیتها و تشکلهایی میشود که سیاست را مورد هدف قرار میدهند.
دانشگاهها سه نسل آموزشی، پژوهشی، و کاربردی را پشت سر گذاشتهاند و اینک از نسلی از دانشگاه صحبت میشود که قرار است مسئولیت اجتماعی داشته باشد و در قبال جامعه پیرامون خود ایفای مسئولیت کند. دانشجویان برای فعالیت در عرصههای اجتماعی اولاً باید از سازمانی غیر از دانشگاه (برحسب مورد، وزارت کشور، سازمان بهزیستی، سازمان محیطزیست و …) مجوز بگیرند، ثانیاً در عرصهای غیر از دانشگاه (روستا، شهر یا محله) به فعالیت بپردازند و با گروهی غیر از دانشجویان (کودکان، زنان آسیبدیده، معتادان، نیازمندان اقتصادی) سروکار داشته باشند.
با عنایت به مطالب بالا، این پژوهش در نظر داشته به این سؤال کلیدی پاسخ دهد که:
چگونه میتوان از پتانسیل و نیروی عظیم دانشجویی در راستای رفع فقر و محرومیت و برقراری عدالت اجتماعی استفاده کرد و بهعبارتدیگر به بازآفرینی نقش دانشجویان در زمینه فعالیتهای اجتماعی دست زد؟
اهداف پروژه
اهداف پروژه پیش رو را میتوان در قالب موارد زیر فهرست کرد:
- شناخت زمینههای گرایش دانشجویان به فعالیتهای اجتماعی
- شناسایی موانع گسترش فعالیتهای اجتماعی
- شناسایی راهکارهای بهبود و گسترش فعالیتهای اجتماعی
هدف نهایی پژوهش این است تا با روشن شدن ابعاد موضوع، زمینههای جلب مشارکت دانشجویان در انجام فعالیتهای عامالمنفعه، خیریه، مشارکتی و عدالتخواهانه فراهم شود. بدیهی است با تحقق چنین هدفی، ضرورت عمل دانشگاه به مسئولیت اجتماعی خود و نیز آشنایی دانشگاهیان با مشکلات مردم و حضور در متن جامعه بهعنوان ابزاری برای تحکیم روابط اجتماعی اعضای جامعه نیز محقق خواهد شد، رابطه دانشگاه و جامعه هم بهبود خواهد یافت، و گامی مؤثر در کاربردی کردن علوم انسانی نیز صورت خواهد گرفت.
ابعاد پروژه
این پروژه با استفاده از روش کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته در میان ۳۱ نفر از مصاحبهشوندگان شامل ۵ مسئول در حوزه دانشجویی، ۵ نفر از پژوهشگران و صاحبنظران این حوزه، و ۲۱ نفر از دانشجویان و فعالان تشکلهای اجتماعی سراسر کشور، اجراشده است. پس از انجام مصاحبهها و پیادهسازی آنها نسبت به استخراج و مقولهبندی پاسخها اقدام و متناسب با اهداف پژوهش و محورها و پرسشهای تحقیق نسبت به تجزیهوتحلیل اطلاعات مبادرت شده است.
یافتههای پروژه
از مهمترین یافتههای این پژوهش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: به اعتقاد پاسخگویان، زمینههای نرمافزاری با ۴۰ درصد، مهمترین زمینههای رشد و توسعه فعالیتهای اجتماعی هستند. بیش از ۹۰ درصد از پاسخگویان به وجود موانع مختلف اداری در مسیر فعالیتهای اجتماعی باور دارند. بیش از ۸۰ درصد از پاسخگویان باور دارند که حاکمیت به شیوهها و دلایل گوناگون در مسیر فعالیتهای اجتماعی، مانع ایجاد میکند. ازنظر پاسخگویان، ۴۳ درصد موانع موجود بر سر راه فعالیتهای اجتماعی، عمدتاً ساختاری و مدیریتی است و مهمترین پیامد فعالیتهای اجتماعی افزایش مهارت و توانمندی دانشجویان (۳۸ درصد)، تقویت مؤلفههای درونی دانشگاه (۶۹ درصد)، تقویت حاکمیت (۸۳ درصد)، و تقویت جنبههای مثبت جامعه (۷۸ درصد) است. مهمترین راهکار ارائهشده در زمینههای ساختاری و مدیریتی (۵۵ درصد) است، و نهایتاً اینکه فقط ۵۰ درصد پاسخگویان معتقدند فعالیتهای اجتماعی در آینده تقویت خواهد شد.
درصدهای فوق فقط ناظر بر اجتماع مطلعان مشارکتکننده در این پژوهش بوده و به سبب آنکه پژوهش از روش کیفی بهره برده قابلیت تعمیم به جامعه آماری دانشگاهیان را ندارد.
مجری: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی – مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی
پژوهشگران: خسرو قبادی، اصغر احمدی، محمدامین زندی
ناظر: فرهاد ظریفیان
دیدگاهتان را بنویسید