چه بینشهای عمدهای در دههی گذشته، در زمینهی اقتصاد توسعه حاصل شدهاند و این بینشها چگونه باید بر عملکرد بانکجهانی تأثیر بگذارند؟ یک گزارش تحقیقی جدید، با عنوان «به سوی سیاستهای موفقیتآمیز توسعه: بینشهای بهدست آمده از تحقیق در اقتصاد توسعه»، تهیه شده توسط بخش پژوهش بانک جهانی، ۱۳ مورد از مهمترین بینشها در زمینهی اقتصاد توسعه را به دست میدهد.
بینش ششم این مقاله در مورد اهمیت پاسخگویی به شهروندان و مشروعیت فرایندهای تصمیمگیری سیاسی، در حوزهی تعیین و نحوهی اجرای سیاستها است. تمامی این بینشهای سیزدهگانه را میتوانید در اینجا ببینید.
نتایجِ توسعه محصول سیاستها هستند. بانکجهانی، در گزارشهای اخیر تحقیقات توسعه و سیاستهای جهانی، همهی کنشگران توسعه را به تمرکز بر انگیزههای سیاسی صاحبان قدرت (که اغلب در تعارض با تأمین کالاهای عمومی و پاسداشت هنجارهای مدنی هستند) تشویق میکند. رویکردهای تحلیلیای نظیر «اندیشهورزی و کار سیاسی» ابزارهایی کاربردی برای بررسی چگونگی تأثیر اَشکال و منابع مختلف قدرت بر ساختارهای نهادی و شکل بخشیدن به نظرات، علایق، ترجیحات و آرمانهایشان را ارائه میدهند.
توجه جدی به سیاستهای توسعه، همچنین به معنای توجه جدی به سازوکارهای پاسخگویی و مشروعیت فرایندهای تصمیمگیری است. سیاستها در تعاملات اجتماعی روزمره بروز مییابند، و نه صرفاً در بهاصطلاح «راهروهای قدرتِ» دادگاهها، پارلمانها و جلسات هیئت مدیره. این نکته به شما کمک میکند تا دریابید که چگونه نخبگان محلی در نقشهای رهبری خود، توامان هم صاحب اختیار و هم محدود میشوند، چگونه مسائل سیاستی و راهحلهای متناظر آنها انتخاب میشوند و چگونه پیروزی یا شکست رخ میدهد.
پاسخگویی: شهروندان و اجتماعات مهم هستند
این درک هرچه بیشتر درحال شکلگیری است که نتایج بهتر توسعه در سیستمهای نهادیای حاصل میشوند که در آنها شهروندان و انجمنها مهم تلقی میشوند. پاسخگویی نه تنها پاسخگوییِ «رو به بالا» (بهطوری که مسئولین تنها پاسخگوی مقامات بالادستی خود باشند)، بلکه پاسخگوییِ «رو به پایین» را نیز شامل میشود (بهطوری که مقامات منتخب و کارگزاران حکومتی، در زمینهی ارائهی خدمات عمومی، به شهروندان نیز پاسخگو هستند). انتخابات یکی از سازوکارهای پاسخگویی است، اما به تنهایی کافی نیست، زیرا بهطور مداوم برگزار نمیشود و ممکن است توسط نخبگان مصادره شود. انتخابات باید توسط تشکلهای شهروندی برگزار شود، یعنی توسط نهادهایی برای تصمیمگیری جمعی و مشورتی، که صدای شهروندان در آنجا شنیده شود و بتوانند بر عملکرد حکومتها نظارت کنند.
این امر به ویژه در مورد تصمیماتی که در سطح محلی، در محلات، روستاها و شهرها اتخاذ میشوند صادق است، یعنی در جاهایی که اقدامات سیاسی ارتباط مستقیمی با زندگی مردم دارند. ایجاد نهادهای مشارکتی امری پیچیده و مستلزم رویکردی متفاوت نسبت به توسعه است: رویکردی بلندمدتتر، حساستر نسبت به تغییرات غیرقابلپیشبینی و انطباقپذیرتر بهواسطهی شیوهی «آموختن نظاممند از راه عمل». ایجاد فرهنگهای حکمرانیِ مبتنی بر انجمنها و شهروندان، میتواند در درازمدت به جوامع کمک کند که به گونهای کارآمد، با مسائل مربوط به ارائهی خدمات عمومی، فقر، نابرابری، چالشها و خطرات تغییرات اقلیمی مواجه شوند و بدین ترتیب، با بازتاب اولویتها و مطالبات محلی، از مشروعیت لازم برخوردار شوند.
یک مثال مهم در این زمینه بودجهبندی مشارکتی است، بودجهبندیای که در آن شهروندان برای تنظیم اولویتهای بودجه، بهطور مشترک با مقامات محلی همکاری میکنند. شواهد بهدستآمده در برزیل نشان میدهند که تصمیمات مربوط به بودجه، به واسطهی بودجهبندی مشارکتی، سازگاری بیشتری با اولویتهای شهروندان پیدا کردهاند و این امر به تخصیص بیشتر منابع به فرودستان منجر شده است. مثال دیگر، نظام گِرام پانچایات (شورای روستا) در هند است، که دو میلیون روستا را در سرتاسر کشور تحت پوشش قرار میدهد و انتخابات مرسوم مقامات محلی را با انتخابات گِرام سَبها ترکیب میکند (گِرام سَبها به انجمنهای شهروندیای گفته میشود که چهار بار در سال برگزار میشوند و وظیفهشان تخصیص منابع برای کالاهای عمومی و تهیهی فهرستی از افراد واجد شرایط برای کمکهای عمومی است). یک بررسی اخیر بر روی شواهد نشان میدهد که وجود گِرام سَبها با فساد کمتر، دخالت بیشتر آرای مردمی و مشارکت عادلانهتر شهروندان در رابطه است.
مشروعیت فرایندهای تصمیمگیری
نحوهی دستیابی به نتایج اجتماعی دشوار و منازعهآمیز (مانند انتخابات، احکام قضایی یا حتی میزان نابرابری) تأثیر زیادی بر میزان مشروعیت و مقبولیت آن نتایج، به ویژه نزد کسانی دارد که قویاً خواستار نتیجهی دیگری هستند. احزاب سیاسیای که با اختلاف کم در انتخابات شکست میخورند، در صورتی قادر به پذیرفتن این شکست هستند که از بیطرفانه بودن فرآیند جمعآوری و شمارش آرا اطمینان داشته باشند. شهروندان نابرابری در برخورداری از رفاه را در صورتی میپذیرند که این برداشت را داشته باشد که ثروتمندان رفاه خود را از طریق تلاش، خلاقیت و صرفهجویی (و نه دزدی، دروغ یا فساد) بهدست آوردهاند. مسئلهی مشروعیتِ فرآیندها عموماً چندان مورد توجه علم اقتصاد و آژانسهای توسعه نیست، اما درک اهمیت آن پیوسته درحال افزایش است.
مشروعیتِ فرآیندها برای بانکجهانی حائز اهمیت است، زیرا چگونگی تبلیغ و تشویق به تغییری دشوار بهعنوان بخشی از یک استراتژی توسعه توسط بانکجهانی، نقش بهسزایی در شکل بخشیدن به مشروعیت آن تغییر و نیز، تمایل شهروندان به پذیرش چالشهای نامعلوم اجتماعیِ متعاقب آن دارد. این امر در حوزههایی نظیر ایجاد حاکمیت قانون، نوسازی بخش دولتی، گسترش اشتغال، بهبود مقررات و توسعهی ظرفیت مالیاتی حائز اهمیت است. احتمالاً موضوع تأمین و تداوم مشروعیت موضوعی است که عمیقاً به بافتار بستگی دارد و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. حتی «بهترین سرمشقهای» تخصصی (مانند قوانین مالی یا استخدام شایستهسالارانه) و «راهحلهای» تاییدشدهی علمی (مانند ایمنسازی یا استفاده از کود در امور کشاورزی) نیز به مقبولیت و مشروعیت محلی، پیش از بهکار بسته شدن نیازمند هستند. ایجاد فضاهایی عمومی برای شناسایی چنین سرمشقها و راهحلهایی و بهبود و انطباقشان با بافتارمحلی، روشی کلیدی برای کسب مشروعیت است.
در نهایت، کسب مشروعیت نیازمند روششناسیهایی است که بیشتر با کسانی که بیش از دیگران از یک اقدامِ معین متأثر میشوند سازگار باشند. به عنوان مثال، بعید است که شاهد بیان نیازها، تجربیات، نگرانیها و مطالبات افراد غیرمتخصص و عامی در مورد طرح توسعهای باشیم که از ادبیات رسمی، مقولههای اداری و معیارهای تجربیای استفاده میکند که صرفاً برای محققان و مدیران پروژه آشنا هستند. تأمین مشروعیت مستلزم آن است که مبانی تحلیلی پروژههای حامی فرودستان، برای کسانی قابل درک باشد که زندگی و معیشتشان بیشتر تحت تأثیر این پروژهها قرار خواهد گرفت. به احتمال زیاد چنین پروژههایی از دل مبانی تحلیلیای بیرون میآیند که دادههای رسمی آماری را با رویکردهای کیفی مبتنی بر واقعیات متمایز جوامع محلی ادغام میکنند. چنین رویکردی در هند، با مشارکت ۵ میلیارد دلاری مجموعهپروژههای خودیاری زنان، منجر به مشارکت بیشتر جنسیتی و بهبود در اجرای پروژه، دریافت اعتبار و تابآوری اقلیمی شده است.
تهیهکنندهی متن: آرش گیاهچی
نویسندگان اصلی: ویجایندرا راو، مایکل وولکاک
منبع: