چندی پیش یکی از کارکنان یونیسف از من دربارهی استفادهام از نرخ ثبت زادوولد به عنوان یک شاخص حکمرانی پرسش کرد. خلاصهی پرسش او این بود که چگونه میتوان از شاخصی استفاده کرد که حکومتها تأثیر اندکی بر آن دارند؟
از نظر او، شاید حکومتها بتوانند فرآیندها و دفاتر موردنظرشان را در کشورهایی مانند نیکاراگوئه و موزامبیک راهاندازی کنند، اما اگر مردم انگیزه یا تمایلی به ثبت تولد فرزندان خود نداشته باشند، نرخهای زادوولد همچنان پایین خواهد ماند. در اینجا، سمت تقاضا، شانسِ عملکردِ بهتر را از بین میبرد. او خاطرنشان کرد که یونیسف و سازمانهای دیگر، مواجهشدن با این محدودیتهای موجود از جانب تقاضا را بسیار دشوار میدانند. این محدودیتی جدی در بسیاری از موارد است.
ازاینرو بسیاری از شاخصها مربوط به مواردی هستند که «مستقیماً» توسط حکومتها ایجاد میشوند، مانند آزمونهای گواهینامهی رانندگی، آییننامهها، مدارس، بودجه و غیره. همهی آنچه میتوانیم مستقیماً به عرضهکننده نسبت دهیم، یعنی به مدیران، دیوانسالاران، سیاستمداران و آنچه بهاصطلاح «حکومت» میخوانیم. این موارد تنها بخشی کوچک از راهحل مسائل بسیار پیچیدهای هستند که کشورهای درحالتوسعه با آنها سروکار دارند. به این سبب ما نهایتاً با حکومتهایی با «حکمرانی خوب» مواجه میشویم که نمیتوانند مسائلی که شهروندانشان با آنها درگیر هستند را حل کنند.
دهلی سازمانهای بسیار خوبی مخصوصِ گواهینامهی راهنماییورانندگی دارد که شهروندان کمی به آنها مراجعه میکنند (شهروندان به شیوههای دیگری برای دریافت گواهینامه اقدام میکنند).
اقتصاد گرجستان مقررات زدایی شده است، اما هنوز اقتصاد خود را ضعیف میداند. (بخشی از این مسئله، به این خاطر است که در اقتصادی که از طریق انحصارات قبضه شده است، خلاقیت محدودی وجود دارد).
بسیاری از کشورها مدارسی را برای حضور دانشآموزان ساختهاند، اما نمیتوانند مطمئن شوند که معلمها بهدرستی آموزش میدهند، یا کودکان بهدرستی آموزش میبینند.
افغانستان دارای یک فرایند تعیین بودجه است که اهداکنندگان کمک مالی نظیر «گروه توسعۀ بینالمللی دولت بریتانیا» آن را با فرآیندهای «کشورهای با درآمد متوسط» مقایسه میکنند، اما این فرایند برای تأمین خدمات مؤثر یا تأمین ثبات مالی ناکافی است.
در تمامی این حوزهها (و در تمام حوزههایی که با مسائل پیچیده درگیر هستند)، «حکمرانی خوب» به معنی بهکارگیری اقتدار در انجام کارهایی است که تنها به حوزهی اقتدار حکومتها تعلق ندارند. دستیابی به تغییر مستلزم این است که سیاستمداران، مدیران و سایر متولیان، همزمان، اقتدار تسهیلگرانه و نیز اقتدار سیاسی و اجتماعی را بکار بندند. آنها ضرورتاً میبایست در مسائل اجتماعی هر دو طرف عرضه و تقاضا را مدنظر قرار دهند. این به معنای کار بر روی مشوقها، محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی و مواردی از این قبیل است. حکومتها با انجام آن بخشی از کارها که تنها مربوط به سمت عرضه هستند، در ظاهر بهتر به نظر میرسند، اما این امر باعث نمیشود که در انجام وظایفی که به حوزهی اختیار آنها تعلق دارند، بهتر عمل کنند.
من میخواهم جرئت کنم و بگویم که درزمینهی ثبتاحوال، کشورهای توسعهیافتهای که اکنون نرخ بالای ثبت زادوولد را دارند نیز با مسائل مربوط به سمت تقاضا روبرو هستند. میخواهم بگویم که چنین حکومتهایی برای حل این مسائل از اقتدار خود (از طریق تعامل با گروههای مذهبی و سنتی، ایجاد ائتلاف و مواردی ازایندست) استفاده میکنند. حکمرانی خوب در کتاب من به این معنا است: افراد از اقتدار دادهشده به آنها در جهت تسهیل یا ایجاد تغییرات لازم برای حرکت روبهجلوی مردم خود استفاده میکنند. (این گفته را یک «تعریف» از جانب من در نظر نگیرید. اما درک من از حکمرانی خوب در این عبارات خلاصه میشود).
توصیهی من به کسانی که خواهان روشی برای مواجهه با مسائل مربوط به سمت تقاضا هستند، رهیافت «انطباق تکرارشوندۀ مسئلهمحور» (PDIA) است.
درجاهایی مانند موزامبیک یا نیکاراگوئه، در برساختن مسئله بهگونهای عمل کنید که توجهات را به خود جلب کند. بهعنوانمثال، به نرخ پایین ثبت زادوولد اشاره کنید و شرح دهید که چگونه این امر دسترسی به خدمات را محدود میکند. این یک روش مؤثر برای جذب مردم درون یک «ائتلاف حکمرانی» است.
همزمان، با شناسایی محدودیتهای عرضه و تقاضا درزمینهی ایجاد خروجی یا نتیجهی موردنظر، مسئله را تجزیه و طبقهبندی کنید. بهترین نقاط ورود برای انجام کار را معین کنید و پیام مسئله را طوری بیان کنید که افراد را حول مسئله گرد آورد. بهعنوانمثال، اگر والدین مقاومت نشان میدهند، به آنها نشان دهید که چگونه عدم ثبت تولد، دسترسی فرزندان آنها به خدمات را محدود میکند.
برای یافتن نقاط ورود به این موضوعات، دست به تجربه بزنید. برای مثال، به تغییر قوانین ثبتنام در مدارس، یا رویههای واکسیناسیون فکر کنید. آزمایش کنید، سریعاً بازخوردها را دریافت کنید و خود را با آنها سازگار کنید. وقتی به بازخوردها نگاه میکنید، به دنبال مسائل مورد علاقۀتان باشید: از وقتی ثبتنام در مدارس را منوط به ثبت تولد کردیم، آیا والدین به ثبت تولد فرزندانشان مبادرت کردهاند؟
ایدهی راهحلهای آسان، عمومی یا «بهترین سرمشق» را در هرکجا که در آن مشغول به کار هستید، فراموش کنید. وقتی مسئله را تعریف کنیم و با اهدافی روشن و از طریق تکرار و آزمونوخطا به دنبال راهحلها باشیم، به راهحلهایی کارآمد دست خواهیم یافت. این کار نیازمند صرف زمان و انرژی است. اما این مسئله نیز یکی از اصول «حکمرانی خوب» است که اغلب مورد غفلت قرار میگیرد.
تهیهکنندهی متن: آرش گیاهچی
نویسندهی اصلی: مت اندروز
منبع: