در کشورهای در حال توسعه، یارانههای نقدی به یک ابزار محبوب برای مقابله با فقر بدل شدهاند. این رویکرد بنیادی در زمینۀ حمایت اجتماعی در سراسر جهان پذیرفته شده است: هند به تدریج یارانههای نقدی را جایگزین «سیستم توزیع عمومی» خود، که غذا و سایر کالاها را در اختیار افراد فقیر قرار میداد، میکند. در شرق آفریقا، مؤسسه خیریۀ «Give Directly» مستقیماً میلیونها دلار را به حسابهای همراه بانک کشاورزان فقیر در کنیا، رواندا و اوگاندا واریز کرده است. برنامههای «یارانۀ نقدی مشروط» (CCT) که یارانه را به والدین به شرط حضور فرزندانشان در مدارس پرداخت میکنند (یا به سایر اشکال سرمایهگذاری در نیروی انسانی)، بیش از دو دهه است که در برزیل و مکزیک رواج یافتهاند و الهامبخش برنامههایی مشابه در سراسر آمریکای لاتین و خارج از آن بودهاند.
اثرات کوتاهمدت و بلندمدت یارانههای نقدی
پژوهشهای بسیاری بر موفقیتهای کوتاهمدت این برنامهها، که اغلب از طراحیهای آزمایشی بهره میگیرند، صحه میگذارند. به عنوان مثال، در کنیا، کارآزمایی تصادفی یکسالۀ «Give Directly» نشان داد که پرداختهای بدون قید و شرطِ این برنامه به بهبود آسایش روانی و امنیت غذایی در این کشور کمک کرده است.[۱]
برنامۀ CCT مکزیک به نام «پروگرسا»[۲] (که بعدها به نام «آپورتونیدادس»[۳] و اکنون به نام «پروسپرا»[۴] شناخته میشود)، بنابر ارزیابی تصادفی ۱۸ ماهۀ نخستش، موجب افزایش تعداد نامنویسی و حضور در مدارس شد.[۵] با این حال، تاثیرات طولانیمدت این برنامه کمتر شناخته شدهاند.[۶] اخیراً پرسشهایی پیرامون اقتضائات و تبعات این برنامه مطرح شدهاند و به بحثهای زیادی در بستر اینترنت و شبکههای اجتماعی دامن زدهاند.
اثرات درازمدت یارانههای مشروط
این پرسشها پیرامون اثرات درازمدت یارانههای نقدی مشروط دارای اهمیت اساسی هستند، زیرا مراد از مشروط بودن این برنامهها این بوده است که بهطور خاص زندگی نسل بعدی را بهبود ببخشند. در حالی که یارانههای بدون قید و شرط ممکن است برای مبارزه با فقر فعلی کافی باشند، تصور بر این است که سرمایهگذاری در نیروی انسانی کودکان، به طور بالقوه به کاهش فقر در آینده کمک خواهند کرد؛ به طوری که کودکان هنگام ورود به بازار کار در بزرگسالی، از مهارتهای بیشتری برخوردار باشند. عیارسنجی این گزاره برای توجیهپذیر بودن یارانههای نقدی مشروط بسیار حیاتی است.
ارزیابی اثرات درازمدت یارانههای نقدی مشروط بر افرادی که در دوران کودکی تحت پوشش آن قرار گرفتهاند، دشوار است. در بسیاری از نقاط جهانِ در حال توسعه، نرخ بالای مهاجرت، چه در داخل و چه در خارج از مرزهای بینالمللی، ردیابی طولانی مدت نمونههای آزمایشی را پرهزینه و پیچیده میسازد. بسیاری از ارزیابیهای تجربی برنامههای CCT کوتاهمدت هستند، و تفاوتگذاری اندکی میان گروههای کنترل و درمان دارند.
در مورد ارزیابی تصادفیِ شناختهشدۀ پروگرسا این نکته قابل ذکر است که جوامع کنترل تقریباً ۱۸ ماه پس از جوامع درمان شروع به دریافت مزایا کردند. این فاصلۀ اندک تخمین اثر کلیِ در معرض برنامه قرار گرفتن در دوران کودکی را با مشکل مواجه میکند (که نسبت به تخمین اثر افتراقی این برنامه برای زمانی نسبتا طولانی، مقایسۀ مفیدتری است).
تعیین اثرات درازمدت پروگرسای مکزیک
- طرح پژوهش
ما در پژوهش خود[۷]، با برآورد اثرات درازمدت پروگرسا از طریق رویکردی شبهتجربی بر این چالشها غلبه کردیم. این رویکرد از دادههای سرشماری به دست آمده از وضعیت بزرگسالان، در پیوند با دادههای اداری اجرای برنامه در دوران کودکی استفاده میکند. ما ذینفعان اولیه را با گروه کمی مسنتر مقایسه کردیم که مسنتر از آن بودند که از مزایای آموزشی اجرای برنامه (در همۀ شهرداریها با زمانبندی متفاوت) بهرهمند شوند. مطالعات قبلیِ مبتنی بر ارزیابی تصادفی نشان داده بودند که قرار گرفتن تحت پوشش پروگرسا، در طول انتقال از دورۀ ابتدایی به متوسطه (یعنی مرحلهای که بسیاری از دانشآموزان ترک تحصیل میکنند)، عامل افزایش ثبتنام در مدرسه است.[۸] از این رو ما جوانان ۷ تا ۱۱ ساله (پیش از انتقال) را با جوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله (پس از انتقال)، هنگام آغاز راهاندازی پروگرسا، در دو منطقه مقایسه کردیم. منطقۀ اول مناطقی بودند که راهاندازی این برنامه در سالهای اولیه (۱۹۹۹-۱۹۹۷) در آنجا متمرکزتر بود و منطقۀ دوم مناطقی بودند که در سالهای بعدی (۲۰۰۵-۲۰۰۱) برنامه در آنها تمرکز یافت. بنابراین، این گروههای سنی بیانگر بودند، زیرا افراد ۱۵ تا ۱۹ ساله برای بهرهمندی از مزایای اصلی این برنامه در هر دو منطقه بسیار مسن بودند، در حالی که افراد ۷ تا ۱۱ ساله به اندازهای جوان بودند که در مناطق اولیهای که این برنامه در آنجا راهاندازی شد از مزایا بهرهمند شوند، اما عمدۀ آنها برای بهرهمندی از این مزایا در مناطق دوم بیش از حد مسن بودند.
- چالشهای آماری
نمونۀ ما برگرفته از سرشماری مکزیک در سال ۲۰۱۰ است که نزدیک به ۷۰۰،۰۰۰ نفر را که در شروع پروگرسا بین ۷ تا ۱۱ یا ۱۵ تا ۱۹ سال سن داشتند، شامل میشود. این طرح پژوهشی به این پرسش میانجامد که آیا منطقهای که برنامه پیشتر در آن راهاندازی شده بود، شاهد پیشرفتی در دستاوردهای بلندمدت نخستین گروه کودکان بوده است یا خیر؟
رویکردمان ما را قادر میسازد تا تفاوت پایدار در پوشش برنامه را مطالعه کنیم، و همچنین موجب میشود تا ما یک برنامۀ در سطح ملی را، در مقیاسی متناسب مورد مطالعه قرار دهیم. از طرف دیگر این رویکرد این امکان را فراهم میکند که از نمونۀ اصلی ارزیابی، که پیگیری بلندمدت آن به دلیل مهاجرت دشوار است، فاصله بگیریم. در نمونۀ اصلی، میزان افرادی که بیشترین تاثیر را از برنامه پذیرفتهاند، محدود است و ممکن است که جوامع منتخب، نمایندۀ عموم مردم نباشند.
مورالی دهران و نیهاوس[۹] موضوعاتی از این دست را در طرح پیشنهادی اخیر خود برجسته میسازند که به واسطۀ آنها، ارزیابی تصادفی برنامههای دولت در مقیاس مناسب صورت گیرند. آنها ادعا میکنند که ارزیابیهایی که در مقیاس بزرگتر صورت میگیرند، اغلب تخمینهای نزدیکتری در خصوص تأثیرات برنامههای بزرگ مقیاس ارائه میدهند. اگرچه آنها این استدلال را برای طراحی آزمایشهای آیندهنگر به کار میبرند، اما این استدلال سؤالات جالب توجهی را در خصوص پیگیری طولانیمدت برنامههایی طرح میکند که در ابتدا با آزمایشهایی در مقیاس کوچک ارزیابی میشدند: آیا محققان باید تحلیلهای خود را به گروه آزمایشی اصلی محدود کنند یا باید به دنبال آزمایشهای شبهتجربی باشند تا بتوانند نمونۀ وسیعتری را مورد بررسی قرار دهند؟ فرض ما بر این است که این دو رویکرد مکمل یکدیگر هستند.
یافتهها: آموزش جنسیتی، بازار کار و دستاوردهای اقتصادی خانوار
شکل ۱: اثرات قرار گرفتن تحت پوشش پروگرسا در دوران کودکی، بر آموزش و دستاوردهای بازار کار
یافتههای کلیدی در نمودار ۱، اثرات نسبی ثبتنام تمام خانوارها در یک شهرداری را، پیش از رسیدن یک کودک مقیم به سن ۱۲ سالگی، با بازههای اطمینان ۹۵% ترسیم میکنند و موارد زیر را آشکار میسازند:
آموزش
- راهاندازی کامل برنامه قبل از ۱۲ سالگی موجب افزایش ادامۀ تحصیلات، بهبود دستاوردهای بازار کار، و بهبود پیامدهای اقتصادی خانوار در اوایل بزرگسالی، به ویژه برای زنان میشود.
- سطح تحصیلات تقریباً به میزان ⅓۱ سال برای هر دو جنس، یا ۱۷٪ میانگین سطح تحصیلات افزایش مییابد.
بازار کار
- اثرات بازار کار برای زنان چشمگیرتر است: قرار گرفتن زنان از کودکی تحت پوشش پروگرسا، احتمال کار زنان را تا ۴۱ درصد (۱۱ درصد)، ساعات کار زنان را تا ۵۴ درصد (۶ ساعت در هفته) و درآمد آنها را تا ۶۵ درصد (تقریباً ۴۰ دلار آمریکا در هر ماه) افزایش میدهد.
- علیرغم عدم اهمیت آماری نمودار ۱ درخصوص درآمد نیروی کار مردان، میبینیم که قرار گرفتن تحت پوشش پروگرسا در دوران کودکی، مردان را به سمت کار در بخشهای پردرآمد سوق میدهد و احتمال داشتن بیمۀ درمانی به عنوان یک مزیت شغلی را بیش از ۵۰ درصد افزایش میدهد.
دستاوردهای اقتصادی خانوارها
- دستاوردهای اقتصادی خانوار در هر دو جنس (مرد و زن) بهبود مییابند.
- مالکیت خانگی کالاهای بادوام برشمرده شده در سرشماری، برای هر دو جنس به میزان ۱۰ درصد افزایش مییابد.
- بهبود شرایط مسکن ۴ درصد افزایش مییابد، اگرچه برخی از این تأثیرات، به لحاظ آماری تنها به میزان ۱۰ درصد دارای اهمیت هستند.
- افزایش اندک اما قابلتوجه در کل درآمد کار خانوار نیز برای هر دو جنس مشهود است.
- برابری جنسیتی در تأثیرات سطح خانوار نشان دهندۀ تمایل افراد اولیه به ازدواج با سایر ذینفعان اولیه و همچنین تمایل جوانان مکزیکی به زندگی با والدین خود است که دریافتکنندگان مستقیم یارانههای نقدی بودند.
سازوکارهای موجود در پس اثرات بازارکار
آموزش
به احتمال زیاد آموزش نقش مهمی را در این زمینه ایفا میکند، چرا که یک تمایز اساسی میان نوجوانان ۱۱-۷ ساله و نوجوانان ۱۵-۱۹ ساله این است که افراد سابق به اندازۀ کافی جوان بودند که در زمان راهاندازی این برنامه در مدرسه باشند.
مهاجرت
ما همچنین دریافتیم که مهاجرت داخلی ممکن است به اثرات بازار کار کمک کند. ذینفعان اولیه، هم در میان مردان و هم زنان، نرخ اقامت شهری و مهاجرت بین شهری بالاتری دارند. این نتایج یک زنجیرۀ علّی احتمالی را نشان میدهد که در آن پروگرسا پیشرفت تحصیلی را افزایش داده است، پیشرفتی که موجب شده است که جوانان تحت پوشش آن در جستجوی فرصتهای بازار کار به مناطق بیشتر شهری شده مهاجرت کنند.
پیامدهای ضمنی
این نتایج حاکی از آن است که یارانههای نقدی مشروط اثرات مثبت و مهمی بر نتایج آموزش و دستاوردهای بازار کار مردان و زنان میگذارند. یافتههای ما برای حامیان یارانههای نقدی مشروط کاملاً دلگرمکننده است، زیرا این یافتهها نشان میدهند که جوانان تحت پوشش یارانههای نقدی مشروط، در طول زندگی کاریشان، مدتها پس از اینکه دریافت یارانههای نقدی از سوی والدینشان متوقف میگردد، همچنان از مزایای برنامهها بهرهمند میشوند.
با آن که شواهد بیشتری مورد نیاز است، اما به نظر میرسد برنامههای یارانههای نقدی بدون قید و شرط تأثیرات کمتری بر آموزش جوانان میگذارند و از این رو ممکن است در مقایسه با یارانههای نقدی مشروط تأثیرات کمتری بر روی فقر نسل بعدی داشته باشند. نتایج ما نشان میدهند که برنامههای CCT نظیر پروگرسا، که توسط دولت اداره میشوند، به وعدۀ خود در خصوص ارتقای نسل بعدی جامۀ عمل پوشاندهاند.
- نویسنده: سوزان و. پارکر، تام ووگل
- مترجم: آرش گیاهچی
-
لینک متن: https://voxdev.org/topic/public-economics/long-term-effects-cash-transfers-mexico-s-progresa
پانوشت
[۱] Haushofer and Shapiro )2018)
[۲] Progresa
[۳] Oportunidades
[۴] Prospera
[۵] Parker and Todd )2017)
[۶] Blattman et al. )2017)
[۷] Parker and Vogl (2018)
[۸] Behrman, Sengupta, and Todd )2005)
[۹] Muralidharan and Niehaus (2017)