با آغاز دولت مطلقه مدرن پهلوی اول در سال ۱۳۰۴ ش.، دولت ایران در تمام شئونات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی دست به نوسازی زد. ایجاد نظام بوروکراسی نوین یکی از اجزای لاینفک این دولت جدید بود که بر پایه آن، مناسبات جدیدی نیز در عرصه اجتماعی تعریف میشد. ازاینپس، نقش سازمانهای مذهبی و اوقاف که تا پیشازاین نقش عظیمی در رفاه اجتماعی جامعه داشتند، کمرنگ شد و این وظایف به دولت محول گردید.
الگوی حکومت پهلوی اول در زمینه خدمات و رفاه اجتماعی تا حدود زیادی از الگوی رایج در کشورهای غربی متأثر بود. بهطور مثال دولت در سطح وزارتخانههای مختلف از راهاندازی نهادی تحت عنوان «صندوق تعاون» و «صندوق امداد» کارکنان حمایت کرد.
مجموعهای از اقدامات رضاشاه که به خدمات اجتماعی موسوم شد، از برنامههای مهمی بود که بهصورت جدی از جانب دولت دنبال میشد و در راستای ارتقای سطح رفاه اجتماعی مردم ایران برای رسیدن به دروازههای تمدن جدید انجام میگرفت. الگوی حکومت پهلوی اول در زمینه خدمات و رفاه اجتماعی تا حدود زیادی از الگوی رایج در کشورهای غربی متأثر بود. بهطور مثال دولت در سطح وزارتخانههای مختلف از راهاندازی نهادی تحت عنوان «صندوق تعاون» و «صندوق امداد» کارکنان حمایت کرد. این نهادها عموماً برای کمک و مساعدت به کارکنان ضعیف و کمبضاعت و دستگیری از آنان به هنگام بروز حادثه تأسیس یافته بود. در ماده یک نظامنامه صندوق تعاون مستخدمین وزارت مالیه آمده بود: «وزارت مالیه برای امکان امداد به مستخدمینی که دچار گرفتاریهای فوقالعاده میشوند و یا کمک به بازماندگان آنها در صورت فوت، صندوقی به نام «صندوق تعاون» تأسیس مینماید. یا در مقدمه نظامنامه صندوق امداد کارکنان آمده است: «گاهی برای مستخدمین مصائب و بدبختیهایی روی میدهد که اگرچه بر اثر آن خود یا خانواده آنها مستحق همه قسم مساعدت و مراعات میشوند، ولی متأسفانه مقررات بودجه و قانون استخدام اجازه هیچگونه کمکی را نسبت به آنها نمیدهد…. تنها راه عملی که به نظر میرسد، همانا تأسیس «صندوق امدادی» است که به خرج خود مستخدمین تشکیل شود….» (اکبری، ۱۳۸۳: ۱/۱۷۴). بنابراین خدمات اجتماعی از برنامههایی بود که بهوسیله جامعه برای مقابله با مشکلاتی نظیر فقر، بیماری، پیری، بیکاری، حوادث و سوانح شکل گرفت.
یافتن شیوهها و راههای مختلف برای تأمین سلامت و حمایت اجتماعی افراد از قبیل جذب کمکهای دولت، جلب کمکهای مردمی، ایجاد نهادهای اجتماعی و ایجاد انگیزههای مشارکت مردم در برنامههای خدماتی دولت ازجمله کارهایی بود که در دوره پهلوی اول برای نخستین بار به اجرا درمیآمد. ازاینرو به مسائلی مانند رفاه کودکان و سالمندان، بهداشت روانی و جسمانی افراد جامعه، برنامههای حمایتی خانوادهها، ایجاد مراکزی برای تفریحات سالم، تعلیم و تربیت و بازپروری و توانبخشی توجه شد (ملکزاده، ۱۳۹۲: ۱۱۷). بهطور خلاصه نهادهای دولتی و وابسته به دولت در دوره پهلوی اول که در زمینه امور حمایتی و امدادی فعالیت میکردند، به شرح زیر بودند.
بلدیه
بلدیه از سال ۱۲۸۶ ش. تأسیس شد و اقداماتی را نیز در ارائه خدمات رفاهی ارائه داد، اما پس از روی کار آمدن رضاشاه، شکلی منسجمتر به خود گرفت. قانون جامع بلدیه ذیل ۷۰ عنوان در سال ۱۳۰۴ ش. توسط مجلس تصویب شد و کمی بعد بلدیه به شهرداری تغییر نام داد.
یافتن شیوهها و راههای مختلف برای تأمین سلامت و حمایت اجتماعی افراد از قبیل جذب کمکهای دولت، جلب کمکهای مردمی، ایجاد نهادهای اجتماعی و ایجاد انگیزههای مشارکت مردم در برنامههای خدماتی دولت ازجمله کارهایی بود که در دوره پهلوی اول برای نخستین بار به اجرا درمیآمد.
در ماده ۲۹ این قانون، از جمله وظایف اداره بلدیه بدین شرح ذکرشده است: مراقبت در امور صحی حوزه بلدیه و معاونت عمومیت توسط شعبههای طبی امدادی و مریضخانههای بلدی و دارالمجانین و سایر مؤسسات خیریه و حفظ اطفال بیصاحب و اتخاذ تدابیر لازمه در مواقع بروز امراض مسریه و مراقبت در انتظام امور غسالخانهها و قبرستانها و اهتمام در اجرای تعلیمات و شرایط صحی در کارخانجات و مراقبت در پاکیزگی حمامها و تنظیم امور میاه و تنقیه قنوات حوزه بلدی…. جلوگیری از تکدی و واداشتن متکدیان به کارهای صنعتی…. توسعه معابر عمومی و ساختمان خیابانها و پلها و زیرآبهای شهر و احداث باغهای ملی و تفرجگاه عمومی و مریضخانهها و دارالمساکین و دارالمجانین و سایر مؤسسات خیریه (ملکزاده، ۱۳۹۲: ۱۳۵).
با افزایش قدرت دولتمردان، سیستم بوروکراسی نیز تقویت شد و دولت که موفق به افزایش درآمدهای خود نیز شده بود، بهعنوان حامی اقشار اجتماعی ظاهر شد. هرچند که در انجام این امور، تقلید از غرب و خصوصاً ترکیه نیز بیتأثیر نبود. در حوزه حمایت اجتماعی، حکومت پهلوی اول، در قالب فعالیتهای بلدی و شهری، به کودکان یتیم، بیسرپرست و فقیر توجه نشان داد و برای آنها مراکزی همچون دارالایتام (یتیمخانه)، دارالرضائه (شیرخوارگاه)، زایشگاه، پرورشگاه، دارالصنایع بلدی (آموزش حِرَف به کودکان) تشکیل داد (ملکزاده، ۱۳۹۲: ۱۳۸- ۱۵۳). در زمینه توجه به افراد نیازمند فقیر، ناتوان، عجزه، معلول، بیخانمان و مسکین در این دوره مراکزی با نام دارالعجزه زیر نظر بلدیهها ایجاد شد (همان:۱۶۰) در خصوص حمایت از زنان بیبضاعت، نیازمند و بیسرپرست نیز شهرداری اقداماتی به عمل آورد. از جمله دادن سرپناه و تهیه لباس مناسب (همان: ۱۶۱- ۱۶۴). اقدام دیگر شهرداری در زمینه حمایتهای اجتماعی، سازماندهی به انجمنهای خیریه و تحت نظارت گرفتن آنها بود که این اقدام در جهت جلوگیری از فعالیت حوزههای سنتی امور خیر و نذورات و مبرات مربوط به مناسبتهای مذهبی شیعیان نیز صورت گرفت (همان: ۱۶۶).
کانون بانوان
در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴، به اشاره رضاشاه، «کانون بانوان» تحت ریاست افتخاری شمس پهلوی (دختر رضاشاه) و با همکاری وزارت معارف آغاز به کار کرد. اگرچه این سازمان اهداف و برنامههای متعددی داشت، اما یکی از برنامههای آن، ایجاد مؤسسات خیریه برای امداد به مادران بیبضاعت و اطفال بیسرپرست بود (بامداد، ۱۳۷۴: ۸۹). برای نیل به این هدف، طی اقدامی عملی به تشکیل کمیسیونهای پنجگانهای مبادرت شد که یکی از آنها کمیسیون خیریه نام داشت. وظیفه این کمیسیون ایجاد مؤسسات خیریه برای بانوان و فراهم آوردن حضور آنان در امور عامالمنفعه بود (همان: ۹۱).
مجمع حمایت اطفال
در سال ۱۳۱۴ ش. در واکنش به وضع دلخراش و تأثرآور کودکان ولگرد شیراز در منزل یکی از زنان فعال کانون بانوان شعبه شیراز به نام خانم ریاضی، جلسهای تشکیل شد و هسته اولیه کمیته مرکزی حمایت اطفال و حیوانات را با حضور تعداد دیگری از زنان سرشناس و تحصیلکرده شیراز تشکیل دادند. در این جلسه زنان متعهد شدند که هرکدام ۱۰ کودک ولگرد را در یکی از روزهای هفته در خانه خود پذیرایی کنند و آنها را با پاکیزگی و نظافت آشنا سازند. این مجمع بعدها موردتوجه خیران زیادی قرار گرفت و با جمعیت شیر و خورشید شیراز نیز تعاملاتی برقرار کرد و از سوی سازمان جمعیت بینالمللی حمایت از اطفال که در سوئیس قرار داشت نیز موردپذیرش واقع شد (ملکزاده، ۱۳۹۲: ۱۶۸).
بنگاه صغار بیبضاعت
بنگاه صغار بیبضاعت ابتدا در سال ۱۳۱۶ ش. آییننامه تأسیس خود را به تصویب هیئتوزیران رسانده و در سال ۱۳۱۷ ش. رسماً تأسیس و افتتاح گردید. ازآنپس عدهای از صغار بیبضاعت تحت نگهداری و تربیت این مرکز قرار گرفتند. در آغاز تعداد این کودکان بالغبر پانزده الی بیست نفر بود، ولی بهتدریج به صد نفر هم رسید. بودجه آن ابتدا از محل عواید اوقاف تأمین میشد، اما با بروز جنگ جهانی دوم و کسری شدید بودجه، از نیکوکاران ساکن تهران دعوت شد تا برای حل مشکلات مالی این مؤسسه یاری رسانند (همان: ۱۷۲).
بنگاه حمایت از مادران و نوزادان
بنگاه حمایت از مادران و نوزادان در سال ۱۳۱۹ ش. از سوی فوزیه، همسر ولیعهد وقت، تشکیل شد. هدف از تأسیس این مؤسسه خیریه، حمایت از مادران و نوزادان و بینوایان بود. هزینه این بنگاه از محل کمک و مساعدت و همراهی خیرخواهان تأمین میشد. البته چون ریاست آن بر عهده همسر ولیعهد وقت بود، عملاً این نهاد از خدمات نهادهای دولتی و مسئولان کشور نیز بهرهمند بود و از بودجه عمومی نیز تا حدودی کمک دریافت میکرد، بهطوریکه بنا بر اسناد موجود، آقایان وزرا و نمایندگان مجلس نیز کمکهایی به این بنگاه خیریه میکردند. با توجه به اینکه این مؤسسه عمومی در عمل متکی به منابع دولتی بود و مدیریت آن نیز در اختیار دربار و مسئولان دولتی قرار داشت، در زمره نهادهای عمومی تحت چتر حمایتی دولت قرار میگرفت (امیدی، ۱۳۹۵: ۱۶۲).
یادداشت قبلی را با این عنوان «شکلگیری نظام حمایت اجتماعی در ایران جدید» بخوانید.
پانوشت:
** این یادداشت از یکی از فصول طرح مطالعاتی «نگاهی به تاریخ رفاه و نظام حمایت اجتماعی در ایران معاصر» (معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با همکاری مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه، پژوهشگران: دکتر محمدعلی اکبری، میثم امانی، ۱۴۰۰-۱۳۹۹) استخراجشده است.
منابع
- امیدی، رضا؛ تحولات سیاستگذاری اجتماعی در عصر پهلوی: فرازوفرود رابطه دولت و ملت، فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، سال هفتم، شماره ۲۸، پاییز ۱۳۹۵٫
- اکبری، محمدعلی؛ بررسی برنامهریزی دولتی در حوزه تأمین اجتماعی ایران، ج ۱ تهران: مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، ۱۳۸۳٫
- بامداد، بدرالملوک؛ زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران: ابنسینا، ۱۳۷۴٫
- ملکزاده، الهام؛ مؤسسات خیریه رفاهی – بهداشتی در دوره رضاشاه، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۹۲، ص ۱۱۷٫
- منصور، جهانگیر؛ قوانین و مقررات کار، رفاه و تأمین اجتماعی، تهران: دوران، ۱۳۹۲٫