اگر بخواهیم تعریفی جامع و مانع از واژه شفافیت ارائه کنیم، لازم است اشارهای به تعریف سازمان بینالمللی غیردولتی شفافیت داشته باشیم که مبنا و مستند سایر نهادهای بینالمللی، ملی و تحلیلگران حوزهی شفافیت است. بنا بر تعریف این نهاد، شفافیت عبارت است از «در دسترسبودن اطلاعاتی از یک سازمان یا کشنگر که به کنشگران بیرونی اجازه میدهد عملکرد آن سازمان یا کنشگر را پایش کنند».
شفافیت در عمل باید بهگونهای باشد که امکان دخالت، نظارت، کنترل و مشارکت در امور دولتی و کشوری را برای شهروندان فراهم کند. این اتفاق در صورتی رخ میدهد که ما درخواستهایی برای انتشار اطلاعات عمومی داشته باشیم؛ همچنین عملکرد نهاد مربوطه در انتشار اطلاعات بهگونهای باشد که دسترسی برای عموم بهطور گسترده فراهم شود و در ادامه به توانمندسازی عموم شهروندان یا ذینفعان آن نهاد خاص برای ورود به امر کنترل، نظردهی، تصمیمگیری و مشارکت منجر گردد و بهنوعی درگیر آن شوند.
در ادامه با استناد به این تعریف، تاثیر این واژهی مهم را در صندوقهای بازنشستگی موردبررسی قرار میدهیم. از آنجایی که صندوقهای بازنشستگی در وضعیت ناگواری بهسر میبرند و در آیندهای نزدیک دچار بحران خواهند شد و همچنین به این علت که تعداد زیادی از جمعیت را تحتپوشش دارند، ضروری است که از جنبههای مختلف بررسی شوند تا بتوان اندکی به بهبودی اوضاع امید داشت.
شفافیت در عمل باید بهگونهای باشد که امکان دخالت، نظارت، کنترل و مشارکت در امور دولتی و کشوری را برای شهروندان فراهم کند. این اتفاق در صورتی رخ میدهد که ما درخواستهایی برای انتشار اطلاعات عمومی داشته باشیم
با جستوجو متوجه خواهید شد که عمدهی کارشناسان و تحلیلگران، بهخصوص در حوزهی اقتصاد، شفافیت را گام اول در اصلاح صندوقها میدانند؛ اما کدام معنای شفافیت مدنظر است؟! بیشتر کارشناسان، نهاد صندوقها را سیاستپذیر میدانند؛ بدین معنا که حوزهی سیاست و عملکردهای سیاسی و دولتی بر آن تاثیرگذار است؛ اما لزوماً در نحوهی مدیریت، تاثیرات لازم را پذیرا نیستند و این موجب مشکلات فراوانی از جمله فسادهای کلان و خرد میشود. قدم اول برای اصلاح این است که سیاسیون به اشتراکنظری در جهت پایش اطلاعات و عملکردهای نهادهای مختلف تاثیرگذار دست یابند. سیاستپذیری و عدممدیریتپذیری بدین معنا که «در برههای از زمان، سیاستهای خوبی پایهریزی میشود؛ اما در اجرا و مدیریت لزوماً به نتیجهی مطلوب نمیرسد».
با وجود تمام موانع و مشکلات برای تحقق شفافیت در عملکرد صندوقها، ابتدا باید نسبت به محورها و شاخصهای گوناگون آن، شناخت پیدا کرد:
- شفافیت در تصمیمات: آیا در آرای مجامععمومی و هیئتمدیرهها، تدوین قوانین و حقوق ذینفعان، اطلاعات انتشار مییابد و خواهان مشارکت از عموم هستند؟ و بهطور کل، شفافیت لازم در عملکرد، قوانین و نحوهی مدیریت وجود دارد؟
- شفافیت عملکرد مدیران: این مورد بهخاطر اهمیت بالا، میتواند در نظام بیمهای و همچنین صندوقها شاخص جداگانهای محسوب شود که شامل وظایف و اختیارات، سوابق شغلی، گردش نخبگان و شایستهسالاری و همچنین معیارهای ارزیابی عملکرد باشد. انتصابات حقیقی و حقوقی مدیران را نیز میتوان به آن افزود.
- شفافیت مالی: تامین مالی، بدهیها و مطالبات، نحوهی سرمایهگذاری و میزان سوددهی یا ضررِ سرمایهگذاریها، هزینهکردهای سازمان و مجموع امور مالی و بودجه ذیل این مورد قرار میگیرند. اصل بحران سازمان در ارتباط با نقدینگی مطرح است؛ از این رو، شفافیت در این امور میتواند بیشتر حائز اهمیت باشد.
- انتشار گزارشهای حسابرسی و نظارتی: عموم مردم باید در جریان نحوهی هزینهکرد و مدیریت قرار گیرند. ذینفعان صندوقها رابطهی بدهبستان مستقیم با آنها دارند؛ از این جهت که به ازای پرداخت حق بیمه، مستمری دریافت خواهند کرد و این حق را دارند که در جریان امور مرتبط با نهادی که مستقیماً بر زندگیشان تاثیر خواهد گذاشت قرار بگیرند و بتوانند کنشگری فعالی داشته باشند.
- شناخت ذینفعان متعدد: اگر در تدوین هر برنامه یا قانون، شفافسازی در شناخت ذینفعان آن صورت بگیرد، این خود میتواند زمینهساز فعالیت عموم مردم و شهروندان فعال باشد؛ چراکه مشارکت آنان مانع چانهزنیهای عدهای که دارای قدرت بیشتری هستند و منافع را بهسمت خود برمیگردانند خواهد شد. تحلیل ذینفعان و ارائهی تصویری شفاف از گروههای مختلف ذینفع، یکی از مهمترین محورهای عملیاتیسازی شفافیت است.
ناگفته نماند که ارتقای شفافیت در کنار مجموعهای از اصلاحات متعدد در سایر امور میتواند زمینهساز بهبود وضعیت صندوقها باشد. در واقع این دو مسئله لازم و ملزوم یکدیگرند؛ چراکه با افزایش میزان شفافیت در امور صندوقها، اعتماد عمومی بیشتری جلب میشود و میزان پاسخگویی بالاتر خواهد رفت. همچنین، موجب میشود مدیران و افراد در راس امور، احساس مسئولیت بیشتری نسبت به حوزهی کاری خود داشته باشند و بهنوعی عملکردها در جهت فسادزدایی نیز پیش خواهد رفت.