این یادداشت بخش دوم مصاحبۀ من با مارک مور است (میتوانید بخش اول را اینجا بخوانید). پرسش آن است که دولتها باید در شرایط بحرانی چطور به مسئلۀ ارزش عمومی بپردازند – و بهویژه تناقضات احتمالی در ارزش عمومی که ناشی از انتخاب اقدامات متفاوت در مقابله با بحران است. بهعنوانمثال،
- دستورات مربوط به ماندن در خانه میتواند سلامت عمومی را بهبود بخشد (یک ارزش عمومی) اما آیا این به هزینۀ [از دست رفتن] رفاه اقتصادی (یک ارزش عمومی دیگر) است؟
- ردیابی دقیق تماسها میتواند سلامت عمومی را بهبود بخشد (یک ارزش عمومی) و به کشورها کمک کند به حالت عادی بازگردند و نیز رفاه اقتصاد بهبود یابد (یک ارزش عمومی دیگر) اما آیا این به هزینۀ [پایمال شدن] حقوق افراد در صیانت از حریم خصوصی (یک ارزش عمومی دیگر) محقق میشود؟
این تناقضها بسیار اهمیت دارند، چراکه اقدامات سازمانیافتۀ دولتها همواره بر ارزش عمومی اثر میگذارد؛ بهواسطۀ این اقدامات برخی ارزشها ایجاد و تشویق و برخی دیگر تضعیف میشوند. با توجه به اینکه در دورههای بحران اقدامات سریع و آزمایشی هستند، تأثیر آنها بر ارزشها ممکن است غیرمنتظره و برنامهریزینشده باشند. چطور میتوان چنین اثراتی را مدیریت کرد؟ همچون یادداشتهای قبلی ابتدا ویدیوی مارک را میبینیم و سپس ایدهها و پرسشهایی برای تأمل بیشتر شما مطرح خواهد شد.
مارک برای پاسخ به سؤالات من، ابتدا مفاهیمی پایهای از کارهایش بر روی ارزش عمومی را مطرح میکند تا نشان دهد که این موضوع چقدر میتواند پیچیده باشد و فکر کردن در مورد پیامدهایی که اقدامات یک دولت از حیث ارزش عمومی خواهد داشت، چقدر دشوار است (بهویژه در دورههای بحرانی).
او با این ایده شروع میکند که یک تابعِ اهداف اجتماعی وجود دارد که میتواند ارزشهایی را که دولتها بایستی بهینه کنند تعریف کند. اما او اشاره میکند که گروههای مختلف ایدههای مختلفی دربارۀ ارزشهایی که بایستی در این تابع بهینه شود دارند. بهعنوان مثال مقامات مسئول در زمینۀ سلامت عمومی احتمالاً بر ارزشهای عمومیِ مربوط به بهداشت متمرکز میشوند (تمرکز روی کاهش نرخ مرگومیر همهگیری). در مقابل ممکن است اقتصاددانان ایدهای اقتصادی دربارۀ ارزش عمومی داشته باشند (جایی که هدف محدود کردن تأثیرات اقتصادی همهگیری است).
مارک در اینجا مکث میکند و تأیید میکند که این کار دولت را بسیار سخت میکند: «بنابراین حال ما دو هدف بزرگ داریم… که تصمیمگیری دربارۀ اقدامات مقابلهای را پیچیده میکند… چراکه باید برای رسیدن به دو هدف کار کنیم… و ممکن است بعضی چیزها فدای دیگر چیزها شود…»
مارک هشدار میدهد که نباید وقت زیادی صرف سبکوسنگین کردن دو هدف کرد یا تلاش کرد تعادلی بینقص بین این دو هدف ایجاد کرد، چراکه «ما دقیقاً نمیدانیم چه چیزی را بهخاطر چه چیز دیگری فدا میکنیم». بهنظر او ما در عوض باید بدانیم که «تمامی این اهداف مهم هستند… و باید بکوشیم تمامی این اهداف را به بهترین شکل محقق کنیم» و در همۀ زمانها بهخاطر داشته باشیم که بایستی به جنبههای مختلف ارزشها توجه کنیم: «اگر هر دوی این اهداف را در ذهن داشته باشیم، عملکرد بهتری خواهیم داشت».
اولین ایدۀ پیشنهادی مارک برای مدیریت اثرات ارزش عمومی اقدامات دولتی در بحران این است که: تمامی جنبههای ارزشها را همه وقت در خاطر داشته باشیم، حتی اگر ندانیم چطور میتوانیم آنها را بهینه کنیم. خودتان را وادار نکنید که تنها بر یک جنبه تمرکز کنید.
مارک علاوه بر این بحث، اشاره میکند که تنها رویکرد به ارزش عمومی فایدهگرایی که در ایدۀ تابع هدف اجتماعی مشاهده میشود نیست (جاییکه تمرکز ما بر روی این است که آیا اقدامات دولت رفاه گروههای خاصی را با محافظت یا گسترش برخی حقوق، مزایا، رفاه و غیره – مانند سلامت عمومی یا رفاه اقتصادی- بهبود میبخشد یا نه؟). رویکرد دیگر به ارزش عمومی، مبتنی بر نگرشی فلسفیتر است، در اینجا میپرسیم که آیا اقدامات دولت همسو با عدالت، مساوات و روابط مبتنی بر حقوق در جامعه است یا خیر. ایدۀ دومی که بایستی برای مدیریت تأثیراتِ ارزش عمومی اقدامات دولت در بحران به آن پایبند ماند: وقتی به ارزش عمومی فکر میکنید، «انصاف و مدارا» را باید همانقدر مدنظر داشته باشید که «فایدهگرایی» را؛ هر دوی اینها ضروری هستند. مارک با تأمل بر این نکات اشاره میکند که احتمالاً نمیتوان از رهبران خواست یک تابع هدف اجتماعی ایجاد کنند که عملکرد در حوزۀ ارزش عمومی را بهینه میسازد. «اگر شما از رهبران بخواهید که ارزش عمومی [را در نوعی تابع بهینهسازی] محاسبه کنند… نخواهند توانست». رهبران درعوض میتوانند «چند ارزش را در گوشۀ ذهنشان داشته باشند و اقدامات و واکنشها را حول این ارزشها شکل دهند و بسیج کنند».
ایدۀ سوم مدنظر قرار دادن چند ارزش بهطور همزمان، بسیج افراد متعدد در جایگاههای مختلف برای انجام اقدامات است. بهاین شکل لازم نخواهد بود که از حیث برقراری تعادل میان ارزشها نگران باشید، در حقیقت بهتر است که شما همزمان چندین ارزش را مدنظر داشته باشید و افراد متعدد و مختلفی را برای این منظور بسیج کند.
مارک توصیه دارد که از چیزی همچون حساب ارزش عمومی استفاده شود تا بتوانید جنبههای مختلف ارزش عمومی را که شما و دولتتان در دورههای بحرانی (و غیربحرانی) بر روی آنها کار میکنید، زیر نظر بگیرید. چنانکه در فرمت سادۀ زیر میتوانید ببینید، این یک ابزار «زنده» است که میتوانید از آن برای تأمل دربارۀ تأثیرات اقدامات دولتتان بر روی هزینهها و فواید انواع ارزشهای عمومی استفاده کنید. هدف از داشتن چنین حسابی لزوماً بهینه کردن مداومِ تمامی ارزشها نیست، بلکه کمک میکند تا به روشن شود بر روی چه مجموعهای از ارزشها تمرکز دارید، چگونه ارزشهایِ این مجموعه تحت تأثیر قرار میگیرند و برای مدیریت این تأثیرات کجا باید تغییری در اقداماتتان ایجاد کنید.
یک حساب سادۀ ارزش عمومی که با کمک آن میتوانید تأثیر اقدامات بر ارزش را زیر نظر داشته باشید
هزینههای این اقدام (استفاده از داراییهای عموم و هزینههای توأم با آن) عبارت خواهند بود از: | فواید این اقدام (کسب نتایجی که به زعم عموم ارزشمند است) عبارت خواهند بود از: |
هزینههای مالی اقدام:
پیامدهای ناخواستۀ منفی: هزینههای اجتماعی استفاده از اقتدار دولت: |
دستاوردها:
پیامدهای ناخواستۀ مثبت: رضایت مشتری: عدالت و مساوات: |
چهارمین ایدهای که مارک پیشنهاد میدهد آن است که بهطور مرتب تأثیرات منفی و مثبت اقداماتتان را بر روی ارزشهای مختلف و ابعاد ارزشهایی که برایتان اهمیت دارد ارزیابی کنید. شما به این شکل میتوانید تعادلی بین ابهام در عمل کردن و دغدغۀ ارزش عمومی ایجاد کنید. بهنظر مارک چنین سازوکاری میتواند به شما کمک کند که صرف انرژی و انجام اقدامات در سطح سیستم را قاعدهمند سازید. حساب ارزش عمومی به ما نشان خواهد داد که آیا انرژی متعادلی در بخشهای مختلف ارزش عمومی صرف میکنیم یا خیر، همچنین به ما کمک میکند که انرژی را از یک جنبه به جنبۀ دیگر انتقال دهیم (با بازتخصیص منابع، اقتدار و غیره). بهطورکلی من صحبتهای مارک را به شکل زیر خلاصه میکنم:
چالشهای ارزش عمومی پیچیده هستند (انواع مختلف ارزش عمومی وجود دارد). پاسخ بهینه به این چالش غیرممکن و اتلاف وقت است. رهبران بایستی به همۀ ارزشهای عمومی و جنبههای مختلف آنها توجه داشته باشند. و هر قدر انرژی و عمل که در توانشان است برای پیگیری این ارزشهای عمومی بسیج کنند. عملکرد دولت از حیث ارزش عمومی را هماهنگ کنند، بدون اینکه دست از عمل کردن و یادگیری بکشند.
مارک صحبتهایش را با چندکلمه رو به کسانی که در خط مقدم این بحران هستند به پایان رساند.
«این کار بهشدت دشوار است…. و بار عاطفی سنگینی بر شما تحمیل میکند.»
«بسیاری از کسانی که میخواهند این کار را انجام دهند، با «خودخواهی» دشمنی دارند… تصور میکنند خودخواهی بد است.»
«اما هر فرد عاقلی میداند که اگر میخواهید به حال دیگران مفید باشید، باید قدری از خودتان مراقبت کنید.»
«باید هم از خودتان و هم از دیگران مراقبت کنید… تا برای ادامه دادن انرژی داشته باشید.»
مارک اشاره میکند که «ارزش عمومی» انواع و جنبههای مختلفی دارند که دولتها – بهویژه در دورههای بحرانی- میتوانند مورد توجه قرار دهند. لیستی از ارزشهای عمومیای تهیه کنید که تصور میکنید در واکنش دولتتان به بحران کنونی میتوانند نقش ایفا کنند.
مارک توصیه دارد که این ارزشها را از حیث جنبههای فایدهگرایانه و مساواتگرایی یا مداراجوییشان مورد توجه قرار دهیم.
- برداشت شما از جنبههای «فایدهگرایانه» و «مساواتگرایانه» ارزشهای عمومی چیست؟
- در لیستی که از ارزشهای عمومی پیشرو دارید (پاسخ پرسش ۱)، ایدههایتان برای ارزیابی عملکرد از حیث جنبههای «فایدهگرا» و «مساواتگرا» را بنویسید.
- بهنظرتان آیا یک حساب ارزش عمومی برای ارزیابی تأثیر اقدامات دولت بر انواع ارزشهای عمومی مفید خواهد بود؟
- اگر الآن یک حساب ارزش عمومی میساختید، بهنظرتان در مورد هر یک از ارزشها در لیستتان (از پرسش ۱) کجا هزینهها بیشتر از فواید خواهد بود (و بالعکس)؟
- چگونه انرژی (و اقتدار و منابع) خود را بر مبنای این حساب تنظیم میکردید؟
- این ابراز چگونه میتوانست به شما کمک کند که تناقضهای بین ارزشهای مورد نظر دولتتان را حل کنید؟
منبع:
مترجم: فاطمه تبرزه (کارشناس پژوهشی مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه)