در متن پیشرو قصد داریم تا با کندوکاو در محیط این دو پیام رسان با تکیه بر کلید واژه تضاد یا تعارض منافع به دو سوال اساسی زیر پاسخ دهیم: کدامیک از انواع مصادیق این مفهوم بیشتر مورد توجه کاربران بوده و آیا کاربران توانستهاند جریانهای سیاسی و اقتصادی را با اتکا به این مفهوم تحلیل نمایند یا خیر؟ لازم به ذکر است مبنای تحلیل پیش رو، پیامهای منتشر شده توسط کاربران فضای مجازی در بازه زمانی ۴ تا ۱۰ اردیبهشت است.
-
تعارض یا تضاد منافع چیست؟ کدام؟
عبارت Conflict of Interests را میتوان هم تعارض منافع و هم تضاد منافع ترجمه کرد. و اما تعارض منافع چیست؟ تعارض منافع به شرایطی گفته میشود که در آن افراد یا نهادها ـ که میتواند دولت، رسانه، کسب وکار یا سازمان مدنی باشد ـ با انتخاب بین وظایف خود و منافع شخصیشان مواجه میگردند. بنابراین، به طور کلی میتوان گفت، تعارض منافع مجموعهای از شرایط است که موجب میگردد تصمیمات و اقدامات حرفهای، تحت تأثیر یک منفعت ثانویه قرارگیرد. تضاد منافع یا تعارض منافع در مفهوم ذکر شده به معنای منافع متفاوت اقشار مختلف جامعه از یک رویداد سیاسی، اجتماعی و یا حتی حقوقی قلمداد نمیشود، در این حالت هر چند منفعت یکی در تضاد با منفعت دیگری یا جامعه است اما نمیتوان گفت که تعارض یا تضاد منافع وجود دارد.
برای مثال کاربری به نام Ulya در توییتر به یک پدیده حقوقی اشاره کرده و مینویسد: “وقتی بحث حقوق زنانه، مشخصا منظور زن و مرد تعریف شده در جامعه است که دارای حقوقی هستند یا نیستند و چون به دلایل تاریخی این زنان و مردان، توسط قانون، شرع، عرف و… به دو گروه با منافع متفاوت تقسیم شدن، لذا تضاد منافع و در پی اون برخورد به وجود آمده”. این توییت به شکاف یا تفاوت جنسیتی اشاره دارد و لذا کاربرد کلمه تضاد منافع توسط این کاربر ناظر بر یک کاربرد عمومی است و ارتباطی با مفهوم فنی و دقیق تعارض منافع (Conflict of Interests) ندارد.
در مثالی دیگر Aminda The Kurdistan، به تفاوت منافعی که چند کشور با هم در مسایل سیاسی دارند اشاره میکند. آنچه این کاربر به دنبال بیان آن است این است که سه کشور روسیه، لیبی و ایران در مورد موضوع حمایت از پکک با ترکیه اختلاف نظر داشته و هر کدام به دنبال رسیدن به منافع خود هستند. “قذافی، اسد و ]هیئت حاکمه[ ایران به شدت تضاد منافع داشتن/دارن با ترکیه و از طریق پکک به راحتی چالش آفرینی میکنن! یه جورایی معامله برد-برد برای پکک و اون کشورها بوده! نمونه آخرش هم تسلیحات و اطلاعاتی که روسیه در جنگ خندق به پکک داد و یکی از اهرمهایی شد که اردوغان رو مجبور به عذرخواهی کرد!”.
در این دو نمونه و نمونههای دیگر به مفهوم تضاد منافع اشاره شده است، اما باید در اینجا تاکید شود که هر فرد یا سازمان به طور طبیعی به دنبال حداکثرسازی منافع خود است و طبیعی است در مسیر این حداکثرسازی، منافع او با دیگران (یا حتی کشورهای دیگر) تضاد داشته باشد. مهم است دقت کنیم این کاربرد عمومی و رایج از تضاد منافع با مفهوم فنی و تخصصی Conflict of Interest که ناظر بر موقعیتهای دوراهی افراد یا سازمانها برای انتخاب منافع متعارض است اشتباه نشود. در این نوشته تلاش میکنیم تا با تحلیل پیامهای کاربران در فضاهای مجازی به طور خاص توییتر و تلگرام در هفته گذشته نه تنها با مصادیق مختلفی از تعارض منافع بلکه با دغدغههای آنان در این خصوص نیز آشنا شویم.
-
تعارض منافع راهی به سوی ناکارآمدی و فساد
مسأله تعارض منافع را می توان شاکله اکثر فسادها دانست زیرا هر فسادی در بستر تعارض منافع شکل میگیرد. تعارض منافع زمانی وجود دارد که کارکنان میتوانند از موقعیت خود سوء استفاده کنند در حالی که فساد زمانی اتفاق میافتد که کارکنان از موقعیت خود سوء استفاده کرده باشند. بنابراین وجود تعارض منافع همیشه به فساد منجر نمیشود، لکن، وقوع هر فسادی در بستر یک موقعیت تعارض منافع رخ میدهد. با توجه به این توضیحات، لازمه پیشگیری و مبارزه با فساد، مدیریت تعارض منافع احتمالی خواهد بود.
کاربری با نام مهدی اسفندیار در توییتر، تعارض منافع را زیربنای وقوع فساد میداند. این کاربر معتقد است تا مسأله تعارض منافع در کشور حل نشود فساد همچنان به قوت خود باقی است: ” تعارض منافع مادر فساد و ریشهی عقب ماندگیهای کشور است معتقدم اگر در جمهوری اسلامی چه در ابعاد امنیتی و اطلاعاتی و اقتصادی و آینده نگری و.. مسئولی بخواهد دلش به حال حاکمیت و ملت بسوزد نمیتواند صبح را به شب برساند در حالیکه قدمی در راه مبارزه با تعارض منافع بر ندارد”.
همین کاربر در چندین پست تحلیلی در کانال تلگرامی”نه به عوام فریبی” به موضوع تعارض منافع میپردازد و تلاش میکند تا به مخاطب بگوید که ریشه بسیاری از عقب ماندگیها در کشور را میتوان با حل مسئله تعارض منافع خشکاند. او معتقد است با هر نگاهی که بخواهیم کشور را اداره کنیم، هیچ سمی مهلکتر از تعارض منافع به حال کشور و حاکمیت نیست. “باور دارم که مسئولان ارشد کشور به جای توجه بر گزارشات ناقص و یکسویه ی دولتی و… بهتر است در سریعترین اقدام ممکن بحث تعارض منافع موجود در کشور را شبانه روز دنبال کنند تا دریابند تمام پیشرفتهای کشور دقیقا در جایی رخ داده که تعارض منافع نیست و تمام عقب ماندگیها در جایی رخ داده که تعارض منافع آشکارا وجود دارد، خواه در صنعت، کشاورزی، پژوهش و یا آموزش و ..هر حوزه دیگری. تعارض منافع حتی در قانونگذاری و مبارزه با فساد نیز ریشه میدواند و میشود کلاف سردرگم و همان اژدهای هفت سر. با این سطح از تعارض منافع امکان جهش تولید در هیچ شرایطی متصور نیست مگر بر روی کاغذ”.
-
زمانیکه پزشکان به نفع خود قاعدهگذاری میکنند
گزارش آمایش سرزمینی رشتهی علوم تغذیه تهیه و منتشر گردید. اما پزشک بودن تهیهکنندگان گزارش مشخصاً منجر به ایجاد سوگیری در ارائهی پیشنهادات شده است. به عقیده بسیاری پیشنهاداتی همچون “کاهش ظرفیت دکتری علوم تغذیه به ۱۰ نفر در سال”، “پذیرش ۷۹۰ نفر پزشک متخصص تغذیه تا سال ۱۴۰۴”، “تأسیس رشتهی مقطع دستیاری تغذیه بالینی یا دورهی تخصصی بالینی تغذیه”، “سپردن مسئولیت بخش تغذیه در بیمارستانها به پزشکان” و عملاً محدودسازی کارشناسان تغذیه به آشپزخانههای بیمارستانی نمونهای از سلطهی پارادایم پزشکسالاری در این گزارش است.
اتحاد قاعدهگذار و مجری نوعی از تعارض منافع است، این نوع را میتوان نقشهایی با منافع متعارض تعریف کرد به طوریکه جمع آن در یک شخص یا سازمان میتواند به سوگیری نادرست در تصمیمات منجر شود. این مسئله ممکن است در بخشهای مختلف حاکمیت به وجود آید.
مسعود درودی کاربر توییتر به این اتفاق نگاهی منتقدانه داشته و مینویسد: گزارش اخیر آمایش_سرزمینی گرایشهای رشته تغذیه، سند و مصداق محکمی بر این گزاره تحقیقات اخیر ماست : وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ایران در تعارض منافع و بهرهگیری همه جانبه از آن رتبه اول نهادی را در کشور داراست.
مطلبی در کانال تلگرامی “نه به عوامفریبی” با تیتر “پزشکان استقلال سایر رشته ها را نقض نکنند ” منتشر شد که در آن نویسنده تمام این مشکلات را به وجود تعارض منافع سیاستگذاران مرتبط میداند و مینویسد: ” اساسا چگونه یک رشتهی پزشکی چنین اختیاری پیدا میکند تا phd رشتهای مستقل را از نظر کارایی دچار مشکل کند و یا تصمیم به کاهش ظرفیت تربیت نیرو کند و تصمیم بگیرد این ظرفیت را در اختیار خود بگیرد”.
واضح است اگر در تنظیم چنین سندی بهرهگیری کافی از نظرات خبرگان و اساتید علوم تغذیه نشود و اعضای آن کمیته را پزشکان تشکیل دهند، قاعدهگذاران به نفع خود قاعدهگذاری خواهند کرد یعنی نفع خود را به نفع جامعه ترجیح دادهاند. نویسنده در آخر تآکید میکند: “بر این عقیدهام که باید انجمن رشته های غیر پزشکی حوزهی سلامت تشکیل شود و با ارتباط مستمر با اساتید حقوق و ارکان حاکمیت یکبار برای همیشه فکری به حال تعارض منافع افسار گسیخته در کشور شود و از این جا باید نقطهی عطف بازسازی نظام سلامت عاری از تعارض منافع شکل گیرد. گمان میکنم که متخصصین پزشکی و پزشکان محترم هم باید به کار تخصصی خود اکتفا کنند و از دست اندازی به استقلال سایر رشتهها خودداری کنند”.
-
باز هم نظام سلامت خبرساز شد
۳ام اردیبهشت ماه سال جاری وزیر و برخی از معاونین اسبق وزارت بهداشت در نامهای به سعید نمکی از فساد ساختاری در این وزارتخانه خبر داده و خواهان حل این موضوع شدند. آنها موضوع تعارض منافع را در زمره مهمترین بلاهای آسیبرسان در ساختار بهداشت و درمان کشور ذکر کرده، که به دلیل ویژگیهای اختصاصی این حوزه منجر به شکلگیری ساختارمند فساد در برخی از اجزاء وزارت بهداشت شده است.
در هفته گذشته در فضای تلگرام موضوعی که بیشترین توجه را به خود معطوف کرد همین نامه بود، بطوریکه در ۲۰ پست تلگرامی از ۳۳ پستی که هفته گذشته در آنها از واژه “تعارض منافع” استفاده شده، این خبر بازنشر یا تحلیل کوتاهی بر آن شده است. هر چند در نامه فوق به مصادیق متعددی از تعارض منافع از جمله اتحاد ناظر و منظور، اتحاد قاعدهگذار و مجری و تعارض وظیفه و درآمد اشاره شده است اما کاربران تنها به نکوهش آن اکتفا کردهاند. برای مثال Soheil Sadeghi مینویسد: «تعارض منافع در وزارت بهداشت و درمان که با جان انسانها سروکار دارد یک گناه نابخشودنی است». یا کاربری دیگر با نام طلوع حق به سخنان رئیس قوه قضائیه در دیدار مسئولان سازمان نظام پرستاری و نمایندگان پرستاران اشاره میکند و مینویسد: «تعارض منافع از موانع عدالت در نظام سلامت است که باید رفع شود».
-
دیگر دغدغههای کاربران و تعارض منافع
علاوه بر مهمترین موضوعاتی که تا به حال در ارتباط با آنها صحبت شد، کاربران فضای مجازی دغدغههای دیگری هم در ارتباط با تعارض منافع در کشور داشتهاند که در آن دو موضوع تعارض منافع از نوع ناظر و منظور و تعارض منافع از نوع درآمد و وظیفه را در اینجا میآوریم:
یک مصداق جدی از بحث تعارض منافع اتحاد ناظر و منظور است. برای مثال Amir Dadashi، این موضوع را در توییت خود اینگونه بیان میکند: «البته اگر به من هم مثل آقای چراغی مجوز صرافی و کارگزاری میدادند و یکشبه میشدم عضو شورایعالی بورس، از دژپسند_ضعیفترین_وزیر_تاریخ_اقتصاد_ایران چنین تمجیدی میکردم». هر چند انتقاد کاربر مذکور متوجه وزیر اقتصاد است اما در توییت خود به درستی اشاره میکند کسی که عضو شورای عالی بورس است نمیتواند بر فعالیت خود در کارگزاری نظارت کند.
بحث تعارض درآمد و وظیفه موضوع دیگری است که کاربران توییتر به آن اشاره کردهاند. در این نوع از تعارض منافع شخص در موقعیتی قرار میگیرد که اجرای وظیفه محوله به وی به کاهش درآمدش میانجامد. این نوع از تعارض منافع موجب میگردد که مسئولین و کارکنان به وظیفه اصلی خود عمل نکنند. Shahin Ahmadi مینویسد: «اینکه کارگزاریها نتوانند سبدگردانی کنند اخیرا در قالب مصوباتی در خصوص تضاد منافع توسط معاونت نهادهای مالی سازمان ابلاغ شد و طبق همون کلیه فعالیتهای سبدگردانی و صندوقهای کارگزاریها تفکیک و به شرکت جداگانهای منتقل شد».
در انتهای این بخش باید اشاره کرد براساس آمار واژه تعارض منافع یا تضاد منافع بیشترین کاربرد را در دستههای خبری سیاسی با ۷۶ مطلب داشته پس از آن حوزه فرهنگی با ۷۵ مطلب و حوزه اقتصادی ۲۵ مطلب قرار دارند. همچنین کاربری با نام «کلمه» با ۲۰۰۴۹۵ دنبالکننده و کاربری دیگر با نام «مرتضی گلپور» با ۱۲۲۶۲ دنبالکننده پرتوجهترین کاربران توییتری در هفته گذشته بودند. کاربر اول با توییت جملهای ناقص (تعارض منافع و افول سرمایه اجتماعى) به پیامدهای تعارض منافع اشاره میکند اما از متن توییت مرتضی گلپور میتوان به دغدغه این کاربر در ارتباط با وجود تعارض منافع و آثار ناشی از آن در کشور پی برد: « تعارض منافع کشور رو فلج کرد و به گسترش حس تبعیض، فساد، رانت و بی عدالتی دامن زده. کاش نماینده های مجلس دهم برای باقیات و صالحات خودشون هم که شده این لایحه رو تصویب کنند».
در فضای تلگرام نیز کانال اصللاحات پرس با ۲۵۲۵۴۷ دنبالکننده به موضوع نامه اقتصاددانان حامی شفافیت و سلامت به وزیر بهداشت در خصوص مبارزه با تعارض منافع و فساد ساختاری پرداخته و جزو پرتوجهترین کانالهای تلگرامی در هفته گذشته بوده است.