نماد سایت مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

تعارض منافع در خانواده

مقاله تعارض منافع- مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

دوراهی اجتماعی مساوی با تعارض منافع

در مقاله فوق تعریف دوراهی اجتماعی چنین آمده است: «موقعیتی است که در آن بین خواسته‌های فردی و خواسته‌های جمعی، تعارض رخ می‌دهد». باز در تعریفی دیگر «دوراهیی موقعیتی بیان شده است که در آن هر کنشگری عضو یک گروه یا جامعه در آن موقعیت با دو گزینه رو به رو است و باید یکی را انتخاب کند. این انتخاب یا همیارانه یا غیر همیارانه است». هرچند این مفهوم از نظریه‌هایی نظیر، نظریه اخلاق مراقبت، نظریه نقش‌های اجتماعی و نظریه انتخاب عقلانی برگرفته شده است، اما با وجود تعاریفی که ارائه شده است، دوراهی اجتماعی بسیار نزدیک به مفهوم تعارض منافع است. با این تفاوت که مفهوم دوراهی اجتماعی با معنای عام تعارض منافع همخوانی بیشتری دارد.

نقطه تمایز بخش این مقاله این است که نویسندگان موضوعی را که عادتا در سطح سازمان‌های رسمی مطرح بوده است به سطح نهادی مانند خانواده آورده‌اند که من بداهتا آن را به دور از تعارضات اینچنینی قلمداد می‌کردیم. این تفاوت را در ابتدای مقاله نیز به شکل آشکار می‌توان دید. جایی که نویسنده خانواده را نهادی گماینشافتی در نظریه تونیس می‌نامد و معتقد است که به ظاهر باید کمتر انتظار تعارض منافع را در آن داشته باشیم. اما تعارض منافع در خانواده با حداقل دو عضو نیز مورد توجه این پژوهش قرار گرفته است. البته پیش از این تحقیق نیز نمونه‌های از تعارض نقش در موقعیت‌های خاص به خصوص موقعیت اقتصادی در خانواده در پژوهش‌های پیشین روشن شده بود. برای مثال طاهری در مقاله‌ای نشان داده است که اختلافات زناشویی در زنان شاغل بیشتر از زنان غیر شاغل است.

تفاوت زنان و مردان در موقعیت‌های متعارض

از همینجا نویسنده روی نقطه‌ای دست می‌گذارد که بعدها به عنوان متغیر مستقل تحقیق نیز مطرح می‌شود. او می‌گوید: «تفاوت جهت‌گیری‌های فردی و جمعی بین زن و مرد در خانواده می‌تواند زمینه‌ساز عدم تعادل همکاری به زیان یکی از طرفین شود». این تفاوت‌ها اما از کجا ناشی می‌شود؟ شاید مهم‌ترین ساحتی که می‌توان در این مورد درباره آن مداقه بیشتری به خرج داد، موضوع جامعه‌پذیری جنسیتی باشد. در جامعه‌پذیری جنسیتی به اتکای کلیشه‌ها ارزش‌ها و ایدئولوژی‌هایی به فرد انتقال می‌یابد که ایجاد نگرش و در نهایت کنش در همان راستا را سبب می‌شود. حال نویسندگان با چنین پرسش‌هایی وارد پژوهش می‌شوند. «ترجیحات رفتاری و راهبردی به کار گرفته شده توسط زنان مورد مطالعه، در موقعیت‌های دوراهی در رابطه با امور مالی خانواده چیست؟ پذیرش کلیشه‌ها و هنجارهای جنسیتی چه تاثیری بر ترجیحات رفتاری زنان در موقعیت‌های دوراهی اجتماعی دارد؟»

موقعیت‌هایی که به عنوان سناریو مدنظر نویسندگان قرار گرفته است عبارت‌اند از: موقعیت خرید منزل، موقعیت اخذ وام بانکی، موقعیت استفاده از کارت بانکی، موقعیت تناسب کار منزل و استفاده از درآمد و موقعیت تعمیر وسیله منزل. سنجش پژوهش با متغیرهای مستقل فوق به چهار دسته متغیر وابسته پاسخ داده است. همکاری هر دو طرف، عدم همکاری هر دو نفر، همکاری زن به تنهایی و همکاری مرد به تنهایی. نتایج پژوهش را به صورت خلاصه می‌توان در جدول زیر مشاهده کرد.

جدول فوق نشان دهنده این امر است که زنان شاغلی که جامعه هدف این پژوهش هستند، در چهار مورد اول حدود ۵۰ درصد همکاری را برای خودشان در نظر گرفته اند و در مورد آخر که تعمیر وسایل منزل است نیز ۷۶ درصد همکاری را یک سویه از سمت زن می دانند. همچنین در تمام موارد همکاری مرد را به تنهایی کمتر از ۱۰ درصد می‌دانند.

جامعه‌پذیری جنسیتی کلید حل معما

اما این نتایج از جایی معنادارتر می‌شود که همبستگی میان جامعه‌پذیری جنسیتی با شاخص‌های مدنظر در این پژوهش و متغیرهای فوق را مشاهده کنیم. این بار سنجش رابطه این دو متغیر نشان از معنادار بودن این نسبت را دارد. از این مورد می‌توان چنین نتیجه گرفت که «بیشتر افراد نمونه پژوهش، بسته به میزان پذیرش باورها و هنجارهای وابسته به جنس خود، مراقب و یاری‌گر دیگر اعضای خانواده هستند؛ همچنین با افزایش جامعه‌پذیری جنسیتی آگاهی از انتاظر نقش نیز افزایش یافته است».  مشابه همین نسبت را در ارتباط اخلاق مراقبت در زنان و همگرایی آن‌ها می‌توان مشاهده کرد.«هرقدر زنان نمونه پژوهش دارای اخلاق مراقبت بیشتری باشند، بیشتر همکاری داشته‌اند، حتی اگر در این موقعیت‌ها همسرشان همکاری نکرده باشد. بنابراین ارزشهای مراقبت و دلسوزی و توجه به نیازهای دیگران، عاملی است که سبب می‌شود زنان بدون درنظر گرفتن رفتار و میزان همکاری‌های همسر در موقعیت‌های دوراهی، همکاری کنند».

در نتیجه می‌توان به طور خلاصه به موارد برآمده از پژوهش مورد نظر چنین اشاره کرد. یافته‌ها نشان از این دارد که موقعیت‌های دوراهی یا تعارض منافع در خانواده با چهار مدل می‌تواند پاسخ گیرد. یا به سود یکی از دو طرف یا با همگرایی متقابل یا با تقابل متقابل. این پژوهش به خوبی نشان می‌دهد که در این موارد همکاری زنان بیشتر از مردان است. اما در واقع این بخش نخست پاسخ است. مسئله اصلی این مقاله به نظر می‌رسد علل این تفاوت میان دو جنس است. ارتباط متغیرهای واسط نشان دهنده این امر است که هرقدر کلیشه‌های جنسیتی که نقش بارزی در جامعه‌پذیری جنستی دارد زنان را به سوی پذیرش نقش زنانه خویش سوق داده است زنان بیشتر حاضر شدند بدون توجه به میزان همکاری طرف مقابل در خانواده در موقعیت‌های متعارض واکنش همکاری گونه از خود نشان دهند. این نتیجه وقتی عجیب‌تر می‌شود که اثبات شود که این زنان بدون توجه به همکاری یا عدم همکاری همسر دست به همکاری در دوراهی‌ها می‌زنند.«بنابراین عقلانیت زنان، عقلانیتی محدودشده به وسیله هنجارهای اجتماعی است که محاسبات هزینه فایده شخصی را کنار می‌زند و باعث می‌شود زنان تصمیم‌هایی را مطابق با هنجارهای جنسیتی، اتخاذ کنند».

منبع:

دریافت متن کامل مقاله