سیاستگذاری رفاهی امروزه به بخش جداییناپذیر تمام دولتهای مدرن بدل شده است. تنظیمگری و ایفای نقش فعال در حوزه بیمههای اجتماعی، بازنشستگی و مستمری، حمایت خوراکی، تامین حداقل معیشت، نظامهای یارانهای، آموزش، بهداشت و سلامت، مسکن و … بخش جداییناپذیر کارکردهای دولت مدرن قلمداد میشود. این سیاستها با قبض و بسط متفاوت و وابسته به گرایشهای اقتصادی دولتها، بافت اجتماعی و ساخت سیاسی هر کشور اعمال میشود. آشنایی با ابعاد مختلف این سیاستها و نمونههای عملی سیاستگذاری رفاهی ضرورتی انکارناپذیر برای تدوین سیاستهای رفاهی در ایران نیز هست. در همین راستا استخراج برخی از نمونههای سیاستگذاری موفق در کشورهای مختلف بر اساس سفارش معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دستور کار مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی قرار داشته است. مجموعه کلیپهای «مطالعه تطبیقی نظامهای رفاهی کشورهای جهان» در این راستا طراحی و منتشر میشوند.
بیاید کشوری را تصور کنیم که بسیاری از کارگزاریهای دولتی و شرکای توسعه، برنامههایی برای کمک به فقرا و خانوارهای آسیبپذیر دارند. در این کشور خیالی، کارگزاریهای دولتی برنامههای حمایت اجتماعی را اجرا میکنند تا از مردم در بیماری و بیکاری، فجایع طبیعی و دیگر بحرانهایی که ممکن است در زندگیشان با آن روبروشوند، حمایت کنند. هر کارگزاری دولتی این کار را به طور مستقل انجام میدهد.
در این کشور، تیمهای مختلف برنامهریزی در سطح اجتماع عمل میکنند. آنها کم و بیش با خانوارهای همسان و اطلاعات همسانی مواجه هستند. چنین چیزی زمانبر است و منابع را اتلاف میکند. هربار که اطلاعات این خانوارها جمعآوری میشود، اعضای تیم آنها را در پایگاه داده خودشان وارد میکنند. در این حالت هر پایگاه دادهای متفاوت است و پایگاههای داده با یکدیگر ارتباطی ندارند. چنین چیزی تبادل اطلاعات را غیرممکن میکند. چه حیف!
اما چطور میتوان این کار را به شیوه دیگری انجام داد؟ بیاید جسور باشیم و یک پایگاه ثبت اجتماعی دیجیتال، واحد و یکپارچه را تصور کنیم که از اساس، نقش این نظامهای حمایت اجتماعی زاید را دگرگون کند. برای انجام این کار، بیاید برگردیم به همان کشور خیالیمان. در سناریو جدید ما، دولت و شرکایش تصمیم میگیرند تا جمعآوری ازهم گسیختهی داده را متوقف کنند. در عوض، آنها نیروهایشان را یکی میکنند تا بتوانند نیازهای همه افراد را برآورده سازند. دولت با ایجاد و استفاده از الگویی واحد برای جمع آوری داده موافقت میکند. دولت موافقت میکند تا اطلاعات گردآوریشده از خانوارها را با یکدیگر ادغام کند. دولت موافقت میکند تا اطلاعات مربوط به خدمات ارائهشده به خانوارها را از نو در سیستم دیجیتال جدید وارد کند دولت موافقت میکند تا در هزینههای این نظام جدید سهیم شود. دولت وارد عمل میشود . دولت یک پایگاه داده مشترک ایجاد میکند که میتواند برای همه برنامههای اجتماعی استفاده شود.
حالا هر برنامه میتواند ذینفعان خود را برگزیده و مدیریت کند و مزایایی را ارائه دهد، بدون اینکه نظامهای مدیریت اطلاعات موجود را تغییر دهد. حال هر برنامه اجتماعی، به پایگاه داده مشترک بازخورد میدهد، پایگاهی که پایگاه ثبت یکپارچه ذینفعان نام دارد. این پایگاه ثبت یکپارچه، با جزئیات نشان میدهد که چه کسی، کجا و چه زمانی خدمات را دریافت کرده است. این به دولت کمک میکند تا مدیریت موردی بهتر و کارآمدتری داشته باشد. حال برنامههای مختلف میتوانند از یک درگاه پرداخت مشترک و واحد استفاده کنند تا به ذینفعانشان دست پیدا کنند. هروقت لازم و مفید باشد، برنامههای اجتماعی میتوانند اطلاعات را با دیگر پایگاههای داده دولت مبادله کنند.
یک مثال خوب از این طرح، سازمان ثبت احوال است که اطلاعات مهم جمعیتشناختی نظیر تولد و فوت را نگهداری میکند. این رویکرد، هماهنگی برنامهها را بهبود میبخشد، شفافیت و پاسخگویی را افزایش میدهد و مجال این را میدهد تا برنامهها در بخش حمایت اجتماعی و خارج از آن با هم مرتبط شوند. نتیجه، اثربخشی بیشتر است. اما به همینجا ختم نمیشود.
تبادل اطلاعات همچنین ارائه برنامه را کارآمدتر میکند، امکان استفاده از مجاری پرداخت مشترک را برای کارگزاران (دولتی) میسر میکند، و اگر ناگهان مردم بیشتری نیاز به مساعدت پیدا کردند، این امکان را فراهم میکند تا نظام حمایت اجتماعی گسترش یابد. و حالا بیاید خیالپردازی را متوقف کنیم چراکه در برخی جاها این نظام در حال حاضر یک واقعیت است. کشورهای بیشتر و بیشتری در حال استفاده از مدیریت یکپارچه اطلاعات برای حمایت اجتماعی هستند. کدام کشور، بعدی خواهد بود؟
مترجم: سینا چگینی