در ادامه مجموعه نظام حکمرانی آب در ایران و مصاحبه با متخصصان حوزه آب، احمد آلیاسین، رئیس اسبق سازمان آب و برق خوزستان، تبدیل سازمان آب و برق خوزستان از یک سازمان عمران منطقهای به سازمان خدماتی ذیل وزارت نیرو و بیتوجهی به آمایش سرزمین در ۵۰ سال گذشته را از عوامل اصلی بحران خوزستان میداند. از نظر او این عوامل موجب شد مدیریت آب در ۴۰ سال گذشته همگام با تغییرات اقلیمی-جمعیتی متعادل نشود که نتیجه آن بحران کنونی است.
آقای مهندس آلیاسین شما بهعنوان رئیس اسبق سازمان آب و برق خوزستان، فرایند توسعه در خوزستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه بحران آب خوزستان از دل همین فرایند توسعه بیرون آمده، آشنایی با تاریخ توسعه خوزستان راهگشاست؟
خوزستان در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ کانون توسعه، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال شد. اقلیم گرم و آفتابی خوزستان، پنج رودخانه پرآب با ۳۰ درصد پتانسیل منابع آب کشور، دو، سه میلیون هکتار زمینهای قابل کشت، بنادر آبادان و خرمشهر و نزدیکی به خلیج فارس، راهآهن سراسری، منابع نفت و… ابوالحسن ابتهاج را بر آن داشت تا توسعه خوزستان را در دهه ۱۳۳۰ با طرح نیشکر هفتتپه، سد دز و شبکه آبیاری آزمایشی آغاز کند. در سال ۱۳۳۹ در پی موفقیتهای طرحهای مذکور، سازمان آب و برق خوزستان بهعنوان اولین سازمان عمران منطقهای در ایران تشکیل شد. احداث سدها بر روی رودخانههای دز، کارون، کرخه و مارون، احداث نزدیک به یک میلیون هکتار شبکههای مدرن آبیاری و زهکشی، ایجاد شرکتهای بزرگ کشت و صنعت و دامپروری با سرمایهگذاری خارجی برای تولید محصولات کشاورزی گرانقیمت، ایجاد مزارع وسیع نیشکر و تأسیس کارخانجات تصفیه شکر، کاغذسازی، خوراک دام، الکل صنعتی، ایجاد مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد برای تولید بذر، افزایش محصول و افزایش بهرهوری آب در واحد سطح، احداث نیروگاه اتمی دارخوین و نیروگاههای برقآبی، تولید هزاران مگاوات برق با احداث شبکههای انتقال نیرو ۱۳۲ و ۴۰۰ کیلوولت برای شبکه ملی برق کشور، تأمین برق و آب شهرها و روستاهای خوزستان و فراهمآوردن امکانات آب و برق برای توسعه صنایع مادر در خوزستان، ایجاد صنایع عظیم پتروشیمی و… از هدفهای سازمان آب و برق خوزستان بود. دانشآموختگان ایرانی از دانشگاههای آمریکا، اروپا و ایران به سازمان آب و برق خوزستان پیوستند و چهره خمود پیشین استان جای خود را به محیطی آکنده از فعالیت و امید داد. سدهای دز و کارون یک، تنظیمی دز، انحرافی گتوند، شبکه آبیاری و زهکشی دز در صد هزار هکتار، شبکه آبیاری گتوند در ۴۰ هزار هکتار، تولید هزار و ۵۰۰ مگاوات برق، احداث صدها کیلومتر خطوط انتقال و توزیع برق، احداث هزاران کیلومتر جادههای دسترسی کشاورزان، ایجاد شرکتهای کشت و صنعت و دامپروری و تأسیس شرکتهای کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به مساحت ۱۰ هزار هکتار و کشت و صنعت نیشکر کارون به مساحت ۲۵ هزار هکتار، کارخانه شکر صدهزارتنی در هفتتپه و کارخانه شکر ۲۵۰ هزارتنی در کارون، کارخانه کاغذسازی پارس، کارخانه خوراک دام کارون، احداث شهرکهای مسکونی متعدد و خدمات جنبی، انجام مطالعات سدهای کرخه، کارون سه، مارون، شبکه آبیاری بهبهان، شبکه آبیاری کرخه، نیروگاه دوم کارون یک، تربیت کارشناسان و مدیران و… در دستور کار قرار گرفت.
در آن سالها تمام فعالیتهای توسعه کشت و صنعتها و دامپروریهای بزرگ با رویکرد ملی، رشد اقتصادی کشور و رعایت نظرات مشورتی صاحبان و مدیران بنگاههای اقتصادی و تولیدی صورت میگرفت و مطلقاً نظام دستوری و فرمایشی جاری نبود.
از اواسط دهه ۱۳۴۰ تا نیمه دهه ۱۳۵۰ نرخ بیکاری حرفهمندان در خوزستان صفر بود. به سبب کمبود نیروی کار ماهر برای ادامه فعالیتهای توسعه خوزستان، به استخدام کارکنان حرفهای از هند و کرهجنوبی مبادرت شد و برخی طرحهای موفق با واردکردن کارکنان خارجی به بهرهبرداری رسیدند.
آنگونه که شما میگویید، فرایند توسعه خوزستان در ابتدای مسیر توسعه منجر به دستاوردهای بزرگی شده بود؛ بر این اساس شما بحران کنونی خوزستان را نتیجه چه فرایندی میدانید؟
در سال ۱۳۴۴ وزارت آب و برق از تجمیع بنگاه مستقل آبیاری، سدهای کرج، سفیدرود، لتیان و سازمان لولهکشی آب تهران تشکیل شد که در بهمن ۱۳۵۳ به وزارت نیرو تغییر نام داد. وزارت آب و برق به تجمیع سازمانهای آب استانها و شرکتهای برق منطقهای درون ساختار وزارتخانه پرداخت. این وزارتخانه پس از دو، سه سال چالش سرانجام موفق به ادغام سازمان آب و برق خوزستان در خود شد. ازآنپس سازمان آب و برق خوزستان ماهیت خود بهعنوان سازمان عمران منطقهای را از دست داد و به یک سازمان خدماتی مانند بقیه سازمانهای اداری دولتی تبدیل و از ریل توسعهگرایی استان در مقیاس اولیه خارج شد. مدیریت منابع آب خوزستان ناگزیر تحت تأثیر شیوههای مورد عمل وزارت نیرو قرار گرفت که به چند نکته زیر اشاره میشود:
- فقدان بهرهوری: نهتنها در خوزستان بلکه در همه ایران بهرهوری آب خیلی کم است. بهرهوری آب در ایران در حدود ۸/. کیلوگرم در مترمکعب است، درحالیکه این رقم برای کشورهای توسعهیافته برابر دو ونیم تا سه کیلوگرم است.
- افزایش شوری ناشی از منابع بالادست در پاییندست اهواز به سببهای مختلف افزایشیافته است.
- تلفات آب در شبکههای شهری و برخی شبکههای آبیاری کشور به سبب فرسودگی و کمتوجهی کشور قابلملاحظه است.
- حدود ۹۵ درصد فاضلاب خام از حدود ۲۰ نقطه به رودخانه کارون در اهواز تخلیه میشود.
- انتقال آب به نواحی کویری – حدود ۱۰ تا ۱۱ طرح انتقال آب با حجمی حدود سه میلیارد مترمکعب از سرشاخههای دز و کارون به نواحی مرکزی و شهرهای اراک، قم، اصفهان و یزد در دستور کار وزارت نیرو است.
- فقدان مدیریت تقاضا و تخصیص آب زیادی در توزیع آب کشاورزی که مصرفکننده حدود ۹۰ درصد منابع آب کشور است، فقدان ارزشگذاری آب، فقدان بازار آب، نبود حکمرانی مطلوب آب، مشارکت نکردن تشکلهای آببران، سهمبران و ذینفعان، عدم مدیریت منابع آبهای زیرزمینی با وجود ۴۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز.
بهطورکلی مدیریت آب کشور از جمله خوزستان در ۴۰ سال گذشته متناسب با تغییرات اقلیم، تغییرات جمعیتی، تحولات فناوری و تجارب جهانی متحول نشده و همواره با مدیریت دستوری- فرمایشی بدون آیندهنگری و سیاستگذاری روزمره گذران کرده است. نیاز امروز مدیریت همزمان عرضه و تقاضاست که در ذات خود یک مدیریت دینامیک یا پویاست.
شما فرمودید که نظام مدیریت آب در ۴۰ سال گذشته همراه با تحولات اقلیمی و جمعیتی متعادل نشده است، منظورتان از این موضوع چیست و چه باید میشد؟
در سایه همان فعالیتهای توسعهای ذکرشده در بالا و با شروع سرمایهگذاریها در طرحهای توسعه، جمعیت استان از حدود یک میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ به ۱۹/۲ میلیون نفر در سال ۱۳۵۵ یعنی ۱۹/۲ برابر افزایش یافت و امروز از ۵/۴ میلیون نفر تجاوز کرده است.
از طرف دیگر، عوامل تغییر اقلیم شامل گرمترشدن اقلیم، کاهش بارندگیها و رواناب سبب شده که بیلان سالانه آب کشور کاهش یابد و با خشکسالیهای ادواری هم روبهرو شود. فقط در سال آبی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ حوضه کارون بزرگ با ۳۸ درصد کمبود بارندگی روبهرو بوده است.
۵۵ سال پیش که مجری ۴۵ هزار هکتار نیشکر کاری بودم، جمعیت کشور حدود ۳۰ میلیون نفر و سرانه آب کشور حدود سههزار و ۵۰۰ مترمکعب بود؛ درحالیکه امروز با افزایش جمعیت کشور، کاهش بارندگیها و روانابها، متوسط سرانه به حدود هزار مترمکعب کاهشیافته که خیلی کمتر از حداقل تعریفشده از سوی سازمان ملل (۱۷۰۰ مترمکعب) است.
برای مواجهه با این تغییرات چه باید کرد؟
کشت بیرویه محصولات زیادآببر مانند شلتوک و نیشکر در آینده به مصلحت توسعه خوزستان نیست. به قول مهندس کشاورز، قائممقام پیشین وزیر کشاورزی در شمال خوزستان ۷۰ هزار هکتار برنج کشت میشود.
به همین سبب امروز ادامه کشت نیشکر، برنج و محصولات زیاد آببر را صلاح نمیبینم. الگوی کشت کشور بیآب ایران نباید الگوی خودکفایی باشد. منابع محدود آب و خاک ایران اجازه خودکفایی برای جمعیت بیش از ۵۰ میلیون نفر را نمیدهد. درحالیکه جمعیت کشور از ۸۳ میلیون و جمعیت خوزستان از ۵/۴ میلیون نفر تجاوز کرده و کشور با انواع ابربحرانهای کمآبی، زیستمحیطی و اقتصادی روبهرو شده است. من به الگوی کشت درآمدزای ارزی برای تولید محصولات گرانقیمت صادراتی باور دارم. کشور هلند با مساحتی نزدیک دوسوم خوزستان که ۲۵ درصد آن پایینتر از سطح دریا قرار دارد، بدون نفت و گاز و معادن طبیعی، بهغیراز تولیدات صنایع سنگین و سبک، ۱۶ برابر ایران صادرات کشاورزی دارد.
شما در توضیح انحرافاتی که منجر به شکلگیری بحران آب در خوزستان شد، مسئله انتقال آب را هم مطرح کردید، دراینباره چه نظری دارید؟
هیچوقت نباید آب را پیش صنعت برد، همیشه صنعت را در کنار آب ایجاد میکنند. یکی از بزرگترین فجایعی که در ایران اتفاق افتاده، این است که نواحی کویری ایران کانون تمرکز شهرکهای صنعتی شده است. در ناحیه خراسان رضوی بیش از هزار و ۵۰۰ واحد صنعتی و تجارتی، در یزد بیش از ۴۳ شهرک و ناحیه صنعتی و در کرمان بیش از ۲۸ شهرک و ناحیه صنعتی ایجادشده است. صنایع عمده این شهرکها عبارتاند از صنایع نساجی، شیمیایی، انواع محصولات پلاستیکی و لولهسازی، برق و الکترونیک، صنایع فلزی، غذایی، معدنی، سلولزی، مصالح ساختمانی و صنایع آببر کاشی و سرامیک و… . این نوع نظام توسعهای با خود ویرانی و خسارات جبران نشدنی به همراه آوردهاند.
جغرافیای سرزمین ایران وضعیت ویژهای به آن داده که برای توسعه مطلوب ناگزیر به تبعیت از اصول آمایش سرزمین بوده که متأسفانه نادیده انگاشته شد. اگرچه ایران کشور پهناوری است؛ ولی بیش از ۷۵ درصد آن کوهستانی و کویری و غیرقابل استفاده است. توزیع ۳۰ درصد منابع آب در ۵/۵ درصد کشور و ۷۰ درصد منابع آب در ۵/۹۴ درصد بقیه کشور نشاندهنده توزیع نامتناسب آب در پهنه سرزمین است.
آمایش سرزمین یعنی «تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا»؛ دانشی است برای راهیابی به تعادل توسعه هم در بخشهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیربنایی، محیطزیست و هم در مناطق و نواحی جغرافیایی سرزمین مانند استان، شهر و روستا. یعنی کاربری بهینه سرزمین با توجه به توان اکولوژیکی آن برای طرحهای مختلف توسعه. آمایش سرزمین اولین بار در دهه ۱۳۴۰ مطرح شد. متعاقباً مرکز آمایش سرزمین در سازمان برنامهوبودجه تشکیل و اولین مطالعات آمایشی از سوی شرکت ستیران انجام شد. از آن تاریخ تاکنون دفتر آمایش سرزمین با بیش از ۵۰ سال پیشینه بدون اینکه تأثیری در فرایند توسعه کشور داشته باشد، همچنان در سازمان برنامه دایر است. بهجرئت میتوان گفت به سبب ناکارآمدی و بیتوجهی به اصول سیاستگذاری و برنامهریزی در چارچوب آمایش سرزمین، هر آنچه در ۴۰ سال گذشته بر کشور و بر خوزستان و بر مردم ایران رفته، ناشی از عدم اعمال اصول آمایش سرزمین در پهنه کشور به همراه عدم تحدید جمعیت رو به افزایش بوده است.
بنابراین از نظر شما خروج از بحران خوزستان نیازمند بازگشت به رعایت اصول آمایش سرزمین است؟ یعنی رفع بحران خوزستان نیازمند توجه به کل پهنه سرزمینی ایران است؟
خوزستان امروز که بهسوی کمآبی، خشکیدگی و بحرانهای پیچیده اجتماعی میرود، یکشبه در این سراشیبی غلتان نشد؛ بلکه در طی چهار دهه بیبرنامگی در غیبت سیاستگذاری و آیندهنگری و مدیریت ناکارآمد در سراشیبی تخریب قرارگرفته است. خوزستان با مشکلات مزمنی در مقیاس کلان روبهرو شده که راهحل سریع ندارد.
مشکل اساسی و علت اصلی توسعهنیافتگی کشور و خوزستان شیوه مدیریت و الگوهای بهکاررفته است. ما با یک حلقه مفقوده روبهرو هستیم که بتواند زنجیره کارشناسی توانمند کشور را به مسئولان بقبولاند، متصل کند و در عرصه کشور کارآمد و تأثیرگذار کند.
مادام که در ایران نگرش انتزاعی با رویکرد توسعهگرا و احترام به کرامت انسانی جایگزین نشود، عزم و اراده توسعه اختیار نشود، آمایش سرزمین بعد از ۵۵ سال مدنظر قرار نگیرد، مدیریت حوضههای آبریز در دستور کار قرار نگیرد، سیاستگذاری درازمدت توسعه کشور تعریف نشود و اراده اجرای سیاستها اتخاذ نشود، قانونگرایی حاکم نشود، مدیریت نظاممند بهجای مدیریت آمرانه ننشیند، بحرانها هم کاهش نخواهند یافت و گفتوگوهای علمی و فنی هم بهجایی نخواهند رسید.
در مورد مسئله خاص خوزستان نیز مدیریت آب در وزارت نیرو راهحل تفکیکی ندارد، اصلاح وزارت نیرو به گونه شایسته و برقراری نظام حکمرانی مطلوب آب به گونه انتزاعی و تجریدی مقدور نیست؛ زیرا وزارت نیرو جزئی از مجموعه دولت است و راهحل اصلاح مدیریت آن نیز از کریدور اصلاح و تغییر در ساختار دولت میگذرد. اگر ساختار دولت پذیرای تغییر و تحول اساسی یا پارادایمشیفت باشند، میتوان به آینده آب کشور و آینده وزارت نیرو هم امیدوار شد.
نظام برنامهریزی نامتناسب با شرایط اقلیم و سرزمین ایران سبب شد تا در مدت ۴۰ سال گذشته، ترکیب افزایش جمعیت، تمرکز سکونتگاهها، جانمایی نادرست بسیاری صنایع، بیتوجهی به اصول آمایش سرزمین و عدم مدیریت بر مبنای ظرفیت و مقتضیات حوضههای آبریز، وضعیت منابع آب ایران را در شرایط نامناسبی قرار دهد. ساختار مدیریت آب بدون تناسب با مقتضیات کشوری خشک و نیمهخشک، کمتوجه به سازگاری با کمآبی و بدون آمایش سرزمین، وضعیتی ایجاد کرد که مشکلات امروز محصول آنهاست.
همانطور که پیشتر گفته شد، دستیابی به توسعه پایدار نیازمند بهکارگیری دانش آمایش سرزمین است تا هم میان بخشهای اجتماعی، سیاسی، زیستمحیطی اقتصادی و توسعه تعادل پدید آید و هم میان مناطق مختلف جغرافیایی هماهنگی شکل گیرد.