یکی از مثالهای محبوب من در انطباق تکرارشونده مسئله محور (PDIA)، مورد خاصی در کامبوج است. در این مورد خاص، به طور مشخص، انطباق تکرارشونده مسئله محور (PDIA) به کار برده نشده، بلکه رویکردی برای انجام اصلاحات ارادی به عنوان بخشی از فرایند طولانیِ تثبیت توسعه اتخاذ شده است. کامبوجیها پس از آنکه به این نتیجه رسیدند که با وجود کارهای زیادی که کردهاند، دستاوردهای واقعیِ چندانی نداشتهاند، دست به این اصلاحات زدند. این مورد خاص، تلاشی است برای ایجاد کارآمدیِ بیشتر در قانون حمایت از کارگران صنایع نساجی. در نیمۀ اولِ دهۀ ۱۹۹۰، در کامبوج، قانون کار وجود نداشت. وجود نیروی کارِ ارزان و نبودِ قانون امنیت محیط کاری و دلایل دیگری که برای برخی کشورهای دیگر هم صادق است، از دلایل جذابیت کامبوج برای شرکتها بود. در واکنش به وضعیت خاص و دردناک کارگران، در سطح جهان، جنبشهای اجتماعیِ متعددی شکل گرفت. نهایتاً کامبوج ناگزیر شد قانون کار را تنظیم کند تا با موافقتنامههای بینالمللی انطباق یابد. روال معمول در این مواقع، آن است که صندوق امانیای تشکیل میشود و با استفاده از آن، از مشاوران حقوقی خواسته میشود که وارد کار شوند. آنها نیز قانون کارِ تمیز و زیبایی مینویسند که همه چیز را دربرمیگیرد. مقامات ذیربط، این قانون را تأیید و امضا میکنند و به خود میبالند که قانون کارِ جدیدی دارند و مردم هم میپندارند که با اجرای این قانون، رویههای کاری بهبود مییابد. اما کارشناسان «سازمان بینالمللی کار» که در زمینۀ قوانین کار تخصّص دارند، با مطالعۀ قانون کار کامبوج به این نتیجه رسیدند که گرچه این قانون، بسیار خوب نوشته شده، با اصول تدوین قوانین کار انطباق دارد و هر موردی را که تصور کنید پیشبینی کرده است، اما احتمالاً تاثیری واقعی نخواهد داشت. در نتیجه، آنها برای تأثیرگذاری واقعی، رویکرد متفاوتی ارائه کردند. به کامبوجیها گفتند باید ببینید که چگونه میتوانید قانون کارتان را ارتقا بدهید و ظرفیت یا توانمندی قانونیتان را بهبود ببخشید تا بتوانید تمام مشکلات احتمالی را که بین شرکتهای نساجیِ بینالمللی، دولت و جنبشهای نوظهور کارگری در کامبوج بروز خواهد کرد حلوفصل کنید. کامبوجیها هم بدون دستپاچگیهای معمول در این مواقع، شورای داوری تشکیل دادند. کارشناسان سازمان بینالمللی کار میخواستند به کارگران و نظام حقوقیِ نوپای کامبوج کمک کنند تا روش مذاکره را بیاموزند و بدانند که چگونه باید از پسِ بازیگران نیرومند بخش خصوصی و دولت بربیایند. آنها در این زمینه، هیچ تجربهای نداشتند و هرگز فضا یا فرصتی برای کسب توانمندی در بحث و گفتگو در مذاکرات در اختیار نداشتند. تنها راهی که وجود داشت تا طرفهای مختلف متقاعد به برگزاری جلسات مشترک شوند، آن بود که توافقها الزامآور نباشند تا افراد هر زمان که خواستند، بتوانند از آن خارج شوند. در آن مقطع، به دلایل مذکور، تنها روش، همین بود. اما در صورت الزامآور نبودن توافقها، چرا باید کسی آن را جدی میگرفت؟ نکتۀ مهم آن است که «سازمان بینالمللی کار»، نقش رهبری را داشت و روشهای مذاکره، بحث و استدلال، توافق و ارائۀ طرح و ایده برای توافق را به افراد میآموخت. در چند سال اول، آنها جلسات مشترک برگزار میکردند و دربارۀ مشکلاتشان با طرف مقابل به توافق میرسیدند، اما طرف مقابل، به لحاظ رسمی، اجباری به رعایت توافق نداشت، زیرا الزامآور نبود و اجرایی نمیشد. با گذر زمان، کارگران، مهارت مذاکره، گفتگو در جمع و استدلال را کسب کردند. پس از مدتی، طرفین پذیرفتند که به توافق، پایبند باشند. در نتیجه، مشروعیت آنها نزد یکدیگر و اعتمادشان به همدیگر افزایش یافت و مبنایی شد برای تحول بسیار مهمی که عبارت بود از التزام به توافقها. امروز، بیش از ۱۰ سال میگذرد و شورای داوری کامبوج به هزاران مورد اختلاف رسیدگی کرده است. اکنون، مجموعه قوانینی مستحکم در زمینۀ کار در کامبوج وجود دارد که محصول همین مذاکرات است. در ابتدا، موقعیت طرفینِ این مذاکرات، کاملاً نابرابر بود و توانمندی چندانی در این زمینه وجود نداشت، زیرا بخش حقوقی در کامبوج وجود نداشت. اما هماکنون، وضعیت، بسیار بهتر از گذشته شدهاست و این بهبود ثمرۀ تلاش خودِ کامبوجیها است، آنها خود، ساختار آن را تنظیم کردهاند و مشروعیتاش را طی فرایند سیاسیِ داخلی به دست آورده و مبنای تدوین قانون کارِ جدید در کامبوج قرار دادهاند. این موقعیت، کامبوجی است، مثل کامبوجیهاست، مثل آنها میاندیشد، مثل آنها میخورد و میخندد. تقلید نیمهکاره و وارداتی نیست. سازمان بینالمللی کار، کامبوجیها را هدایت کرد تا مذاکره را یاد بگیرند، از دستاوردهای آن حفاظت کنند و به مصاف مخالفان و منتقدانی بروند که میگفتند توافقها به دلیل الزامینبودن آنها اجرایی نخواهند شد. با گذر زمان، کارآمدیِ توافقها بسیار بیشتر شد. به گمان من، نکتۀ مهم، آن است که آنها نه فقط کشف کردند که چگونه کاری مثل دیگران کنند و استراتژی خاصی را اقتباس کنند، بلکه کشف کردند که روش مناسب برای کشور یا بافت آنها چیست. آنها برای مسئلهای کامبوجی، راهحلی کامبوجی یافتند و به گمان من، با گذر زمان، روشن خواهد شد که این راهی که در اوایل این سده پیموده شد، بسیار شبیه به فرایندی است که قانون کار در سایر کشورها پیموده است.