مصاحبه عباس آخوندی درباره لزوم مدیریت تعارض منافع نیز در بین کانالهای تلگرامی با رویکردهای سیاسی مختلف با استقبال مواجه شده و توانسته است نظرات طیفهای سیاسی گوناگون را به خود جلب کند. با نزدیک شدن به انتخابات نیز برخی افراد ثبتنام کرده برای کاندید شدن و همچنین کاربران به بحث از تعارض منافع پرداخته و حتی آن را مثبت دانستهاند که نشان از ناآشنا بودن آنها با این مفهوم دارد.
خودکشی؛ پیامد شوم تعارض منافع
در هفتهی گذشته خبری در فضای مجازی منتشر شد که به تعداد زیاد خودکشی در میان رزیدنتها و دانشجویان پزشکی ارجاع داشت. این خبر که بازتاب گستردهای در جامعه داشت بیان میکرد که با افزایش فشارهای وارده بر سیستم درمانی بهخصوص در دوران کرونا، افزایش چشمگیری در خودکشی دانشجویان پزشکی رخ داده است. در پی این خبر، پزشکانی که در مورد این مرگهای سریالی خبررسانی کرده بودن، مدعی شدند که این دانشجویان که تصمیم به مرگ خود میگیرند دو علت برای به آخر خط رسیدن دارند. علت اولیه که از سوی این تیم پزشکی خبررسان اعلام شده است فشارهای کاری و اجحافهای حقوقی و مالی است و مورد دیگری که سازمان نظام پزشکی در خصوص صحتوسقم آن در حال بررسی است مصرف مواد مخدر از سوی این افراد است. حسین کرمانپور، مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی ایران، نیز در خصوص خبر خودکشیهای سریالی در میان کادر درمان چنین گفت: «هنوز اطلاعات دقیقی تکمیل نشده است. تحقیقات در خصوص این مرگها در دست بررسی است. احتمالاً امروز (۱۴ اردیبهشت) بررسیها به جمعبندی خواهد رسید و تا فردا ظهر نتیجه نهایی اعلام خواهد شد». علی نیکجو، متخصص روانپزشکی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، نیز در توییتر خود نوشت: «خودکشی سریالی رزیدنتها فاجعهای دردناک است. سرمایههای ملی این مملکت یا رفتهاند، یا در گوشهای مچاله شدهاند یا با چنگ و دندان زندگی سختتر از همیشه را تاب میآورند یا چنین تراژیک به زندگی خود خاتمه میدهند. مرگ این روزها دیگر کسبوکار ما نیست؛ خودِ زندگی ما شده است. استیصال! استیصال».
واکنشها به این خبر در فضای مجازی گسترده بود اما بخشی از واکنشها نیز وزارت بهداشت و سازوکار آن را متهم اصلی میدانستند که وجود تعارض منافع در این وزارتخانه سبب شده است تا رزیدنتهای پزشکی، از کمترین حقوق خود برخوردار نبوده و فشارهای بسیاری را در طول دوران تحصیل و کار خود متحمل شوند. این اظهارنظرها به این مسئله میپرداختند که واگذاری امر آموزش به وزارت بهداشت سبب شده است تا امکانی برای حمایت از دانشجویان پزشکی از سوی دانشکدههای پزشکی وجود نداشته باشد و درنتیجه با قدرتگیری پزشکان، به هر نحو که تمایل دارند با دانشجویان پزشکی رفتار کنند. این عدمحمایت از دانشجویان ناشی از این امر است که وزارت بهداشت با سازوکار فعلی نیروی کار ارزان در خدمت داشته که سعی میکند تا جایی که امکان دارد از آن بهرهبرداری کند و درنتیجه امکانی را برای پیگیری مطالبات آنها فراهم نمیکند. در همین راستا کاربری با نام محمدرضا میگوید:
«دههی ۶۰ آموزش رو از وزارت علوم دادن به بهداشت به بهانه اینکه کمبود پزشک داریم و تسریع بشه تو آموزش. ۴۰ سال گذشته ولی وضع همونه. چون یه تعارض منافع عجیب ایجاد شده… اینجا اتند چهارتا کار همزمان میکنه. استادی دانشگاه، پزشکی بیمارستان دولتی، پزشکی بیمارستان خصوصی و مطب! معلومه وقت نداره و معلومه هم نمیخواد دست زیاد بشه. جلوگیری از تعارض منافع یه اصل مهم تو دنیاست و تا حل نشه، وضع همینه… راهحل مسائلی که دانشجو و رزیدنتهای پزشکی دارن اینجا میگن، مثل خیلی مشکلای دیگهمون، اصلاح سیستم و ساختاره. اینجا میشه بازگشت نظام آموزش پزشکی به وزارت علوم و حذف این تعارض منافع بزرگ، مثل همه دنیا».
ازنظر وی این مسئله نهتنها در رفتار و سازوکار وزارت بهداشت نمود دارد که حتی افراد در سطح خُرد نیز دلیلی برای پیگیری آن ندارند چراکه حتی دانشجویان فعلی نیز در آینده از آن بهره خواهند برد:
«تا تعارض منافع وجود داره، وضع همینه. سود وزیر و رئیس دانشگاه و اتند تو همینه. همین دانشجوهام به امید اینکه یه روز برسن به رأس هرم، دارن ادامه میدن و وقتی برسن، همین وضعه».
البته همهی افراد هم با مشکلات دانشجویان و فشارهای وارده بر آنها همنظر نبودند و با توجه به انتقادات گستردهای که پیشازاین نسبت به درآمد پزشکان در جامعه وجود داشت، با یکسان پنداشتن دانشجویان پزشکی و پزشکان با درآمد بالا، تلاش برای برخورداری از حقوق مناسب را ناموجه دانسته و آن را نوعی زیادهخواهی دانستهاند چنانچه سمیه توحیدلو میگوید:
«پولبگیرترین و مالیاتندهترین قشر الآن دنبال شنیده شدن صدای اعتراضشونن که در زمان تکمیل تحصیلات پول کمی دریافت میکنند؟ ۶۵ درصد از فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی در این کشور بیکارند و ما باید حواسمان به حقوق رزیدنتی ایشان هم باشد».
این اظهارنظر منجر به اعتراض کیانوش جهانپور شد که در پاسخ به وی نوشت:
«الفاظ رو دقت کنید! ۷۰ درصد سرویس درمانی تخصصی و فوقتخصصی بهویژه اورژانسی کشور به امثال وی را عملاً رزیدنتها رقم میزنند، رزیدنت، یک پزشک پروانهدار هست، رزیدنتی یا دستیاری پزشکی، شغل تماموقت مقیم است با ساعت کار حداقل دو برابر ساعت کار مصوب قانون کار».
این اظهارنظر چهانپور نشان میدهد که مسئولان وزارت بهداشت نیز از شرایط کاری دانشجویان آگاهاند اما بنا به دلایلی ازجمله تعارض منافع نمیتوانند یا نمیخواهند که تغییری در وضعیت موجود ایجاد کنند.
همچنین خبری دیگر که پیرامون تعارض منافع در نظام بهداشت و درمان کشور در هفتهی گذشته بازتاب یافت، اظهارات مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی کرونا بود که به تعریف و تمجید از واکسنهای تولید داخل پرداخته بود. واکنشها به چنین اظهارنظری نه در پی سؤال از کیفیت واکسن ساخت داخل که از چرایی اظهارنظرهای چنین افرادی بود که خود ممکن است از تولید واکسن داخلی سود برند. کانالهای خبری که به واکنش به این اظهارت پرداختهاند عمدتاً این ایراد را وارد دانسته بودند که واکسن تولید داخل، حتی با کیفیت خوب هم نباید از سوی افرادی که خود ذینفع تولید آن هستند و در نهادهایی مانند ستاد ملی کرونا مشغول به فعالیتاند تبلیغ شود چراکه این شائبه پیش میآید که ممکن است این افراد به دلیل تعارض منافع و سود شخصی حاصل از فروش واکسن و نه سازوکارهای علمی چنین اظهاراتی را بیان کرده باشند. در همین راستا کانال تلگرامی اخبار منتخب میگوید: «مینو محرز، عضو ارشد کمیته علمی ستاد ملی کرونا از واکسنی که خودش در تولید آن مشارکت داشته، حسابی تعریف میکند… حرفهای محرز بهعنوان تبلیغات برای کالایی که خودش از تولیدکنندگان آن است، شاید قابلدرک باشد ولی بهعنوان یک مقام علمی کشور که در مبارزه با کرونا به او مسئولیت ملی سپرده شده، عجیب و نمونهای از تعارض منافع است».
آگاهسازی؛ لازمهی پیشبرد مدیریت تعارض منافع
در هفته گذشته و بهخصوص در کانالهای تلگرامی مختلف، ویدئویی از عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی، بازتاب گسترده یافت که در آن به تعارض منافع در نظاممهندسی و اقدامات وی در مقام وزیر برای جلوگیری از آن اشاره میکرد. در این ویدئو که سال گذشته در چارچوب سلسله برنامههای تصویری «کشاکش منافع» توسط مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه جهاد دانشگاهی با همکاری خبرگزاری ایرنا تولید شده، آخوندی به شرح تعارض منافع ناشی از یکی شدن ناظر و منظور پرداخت که چگونه میتواند بر کیفیت ساختوساز در کشور اثر گذارد. ازاینرو وی خاطرنشان میکند که با چه تمهیداتی تلاش کرده است تا شرایطی را فراهم آورد که مهندسین مشاور در پروژههای ساختمانی از مستخدمین شهرداری نباشند. کاربری به نام Shapshalkhan نیز در توییتر به تمجید از رویکرد آخوندی در مورد تعارض منافع پرداخت و نوشت:
«عباس آخوندی تنها سیاستمداری است که نظریه اقتصادی داره و منطق اقتصاد سیاسی و تعارض منافع را بهدرستی درک میکنه. بااینحال برنامهای برای اجرای نظریه در اقتصادی با انحصارگران پرقدرت نداره. نیاز به سیاستمداران اقتصادفهم داریم».
نکته جالب در بازتاب این ویدئو این بود که کانالهای مختلفی با رویکردهای سیاسی مختلف آن را بازنشر داده و به تمجید از چنین اقداماتی پرداختند که خود نشان میدهد درصورتیکه مدیریت تعارض منافع و مزایای آن برای گروههای فکری مختلف روشن شود، توان آن را دارد که حمایت بخشهای مختلف را برای پیشبرد خود جلب کند.
برداشت اشتباه از تعارض منافع در ایام انتخابات
با نزدیک شدن به ایام انتخابات، بحث تعارض منافع را میتوان در سخنان کاندیداهای مختلف از طیفهای سیاسی گوناگون مشاهده کرد. محمود صادقی، نماینده پیشین مجلس در توییتر خود با برشمردن ویژگیهای دولت پاسخگو که خود در پی ایجاد آن است، نوشت: «دولت پاسخگو همکاران خود را با معیارهای شایستهگزینی انتخاب کرد؛ تخصص، پرهیز از فساد و تعارض منافع، مردمی بودن و مقبولیت نزد صنوف مرتبط، جوانی، چالاکی و کارآمدی از معیارها و عدالت قومیتی، مذهبی و جنسیتی از اولویتهای انتخاب مدیران خواهد بود». از سوی دیگر یکی دیگر از افراد کاندید برای ریاستجمهوری یعنی محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق، به بحث از تعارض منافع پرداخته و در مصاحبهای علت اصلی مشکلات کشور را تعارض منافع میان دولت و مجلس دانسته است. در همین حین نیز برخی از کاربران به بحث از تعارض منافع و تضاد منافع با تأکید بر انتخابات پرداختهاند. نکتهای که در اظهارات احمدینژاد و کاربران وجود دارد فهم اشتباه از مسئله تعارض منافع در کشور است. درحالیکه تعارض منافع، ناظر به موقعیتهایی است که فرد بین منافع عمومی و منافع فردی و گروهی خود باید دست به انتخاب بزند، در میان این افراد، تعارض منافع به مفهوم رایج تضادهای اجتماعی بینگروهی به کار برده شده است. محمود احمدینژاد اختلافات میان نهادهای مختلف را و کاربران نیز وجود تضاد و اختلاف میان گروههای سیاسی را تعارض منافع میدانند. نتیجه این اشتراکلفظ آن است که از منظر کاربران، تعارض منافع امری مثبت است چراکه باعث درگیر شدن گروههای سیاسی با یکدیگر شده و درنتیجه شفافیت را در پی خواهد داشت. چنانچه کاربری با نام سجاد میگوید:
«تو چنین ساختاری فقط تأکید به شفافیت و آزادی بیشتر مطبوعات و ایجاد تعارض منافع از طریق نهادهای انتخابیه که میتونه از حجم مفاسد بکاهه».
چنین اظهارنظرهای ناشی از اشتراک لفظی رایج با مسئلهی تعارض منافع و درنتیجه، کارکردی بودن و مثبت قلمداد کردن آن، بیش از هرچیز لزوم اقدامات در راستای آگاهسازی جامعه نسبت به این مسئله را نشان میدهد چراکه ممکن است مردم بهواسطه فهمی اشتباه از تعارض منافع به عنوان سازوکاری برای شفافیت، نگرانیهایی نسبت به مدیریت و رفع تعارض منافع پیدا کنند که درنتیجه به هنگام نیاز به مشارکت و همراهی آنها این امر میسر نشده و یا حتی با آن به مخالفت پردازند.