اما جدای از این، کاربران فضای مجازی برداشتهای متفاوتی از این مفهوم دارند. پرکاربرترین آنها به موضوع اختلاف و سهمخواهی بیشتر اشاره دارد که برخی از آنها بیشتر جنبه طنز و دستمایه شوخی است.
از میان صدها محتوا در توییتر و حتی در پاسخها و بحثهای توییتری، کمتر از مفهوم تعارض منافع به عنوان وضعیتی که فرد یا سازمان بین انتخاب منفعت عمومی و منفعت فردی یا حرفهای خودش قرار میگیرد و انجام وظیفهاش تحت تأثیر منافعش قرار میگیرد، صحبت شده است. با این حال برخی از کاربران نسبت به رویدادها و اخبار روز از این منظر ماجرا را تحلیل میکنند که در ادامه به برخی از موارد اشاره میشود.
یکی از کاربران توییتر به نقل از یک پادکست به موضوع مهم نقش مردم در توجه به تعارض منافع اشاره کرده است: «مردمی که تعارض منافع بین خودشان را جدی نگیرند حاکمانشون هم مطالبات این مردم را برای منع تعارض منافع را جدی نخواهند گرفت… همه ما یک پیکریم یک درد و یک هدف… سعدی».
در تحلیل توییت فوق توجه به این نکته ضروری است که تعارض منافع منحصر به نظام حکمرانی و دولت نیست، بلکه در درون جامعه ـ بخش خصوصی و جامعهی مدنی ـ نیز امری رایج و جاری است. از طرف دیگر بسیاری از موقعیتهای تعارض منافع در نظام حکمرانی، نقطه عزیمتی در درون جامعه و اقشار و گروههای اجتماعی دارند؛ مانند تعارض منافع در نظام سلامت یا آموزش و پرورش که همان اندازه که معضل حاکمیت است، پایی جدی در درون جامعه و گروههای اجتماعی دارد. از طرف دیگر جدی گرفتن نقش مردم در شناسایی مصادیق تعارض منافع و افشای آن میتواند بسترهای شکلگیری تعارض منافع را دشوار کند. علاوه بر این، وجود تعارضات مدیریت نشده، میتواند به عنوان ناهنجاری اجتماعی شناخته شود و در نهایت عزم جدی برای چنین مطالباتی حکومت را به این سمت هدایت خواهد کرد تا هرچه بیشتر معضل تعارض منافع را به رسمیت بشناسد و برای مدیریت آن قوانینی در نظر بگیرد. به عبارت دیگر همانقدر که مردم نسبت به این مسئله حساس شوند، حاکمیت میتواند به آن پاسخ دهد. حتی در برخی از موارد خواستههای مردمی میتواند سازمانها و دستگاههای دارای تعارض منافع را تحتفشار تهیه و اجرای مقررات تعارض منافع بگذارد.
تعارض منافع حوزه بهداشت: از تعارض وظایف تا واکسن کرونا
این حوزه از موضوعاتی است که کمتر پیش میآید کاربران درباره آن ننویسند. در واقع شاید تعارض منافع در حوزه بهداشت و درمان به ویژه در شرایط همهگیری کرونا و عمومی شدن مسئلهی بهداشت و سلامت، بیشتر برای جامعه قابل لمس است و پیامدهای آن به چشم کاربران فضای مجازی میآید. تعارض منافع این حوزه هم هیچ گاه تبدیل به داستان تکراری نمیشود، بلکه همواره ابعاد جدیدی از آن روشن میشود و یا کاربران فضای مجازی بهکرات با آن مواجه میشوند.
چنانکه کاربری با اشاره به تعارض منافع در حیطه وظایف وزارت بهداشت مینویسد: «… درمان توش پول هسـت ولی برای بهــداشت بایــد پـول خرج کنی. وزیر بهــداشت وقـتی پزشـک بـاشه تمرکز رو میـذاره روی درمـان نه بهداشت تا مطبها و بیمارستانها شلوغ باشه و داروخانهها لبریز از خریدار دارو.»
تعارض میان وظایف وزارتخانه مبنی بر سیاستگذاری در حیطه بهداشت و پیشگیری از بیماری و از سوی دیگر سیاستگذاری در حیطه درمان و ارائه خدمات پزشکی همواره یکی از پتانسیلهای تعارض منافع در این حیطه است که به زعم نظرات متخصصان و مردم، این امر ناشی از این است که وزیر و مسئولان کلیدی حوزهی بهداشت و درمان، خود پزشک هستند و منافع گروهی پزشکان را در نظر میگیرد. برخی از کشورها برای پیشگیری از چنین شائبهای، مدیریت وزارتخانه را برعهده افرادی میگذارند که درک درستی از نظام مدیریتی و اقتصادی سلامت داشته باشد، نه اینکه خودشان لزوماً پزشک باشند.
مورد دیگری که در شبکههای مجازی بسیار بازنشر شده بود، مربوط به تعارض منافع در اجرای تعرفه گذاری خدمات پرستاری است. در واقع اختلاف میان پزشکان سیاستگذار در وزارت بهداشت که در معرض تقدم بخشیدن به منافع گروهی خود هستند، با منافع دیگر گروههای زیرمجموعه وزارت بهداشت مثل پرستاران موجب چنین تعارض منافعی شده است. این ادعا که از سوی یکی از اعضای شورای عالی نظام پرستاری عنوان شده است میتواند محلی برای مطالعه و شناسایی ذینفعان دخیل در موضوع تعرفه گذاری خدمات پرستاری باشد.
ماجرای واکسن کرونا و تعارض منافع در ایران هم ماجراهای خاص خودش را دارد. در این مورد نهتنها ابعاد این مسئله علمی و پزشکی با سیاست و تبلیغات سیاسی آمیخته شده است بلکه ریشههای تعارض منافع هم در آن قابل شناسایی است.
به گفته یکی از کاربران توییتر: «… صحبتهای خانم دکتر محرز که خودشون در تولید داخلی واکسن کرونا نقش دارند اما در مورد واردات واکسن خارجی اظهار نظر میکنند. این رفتارها اشتباهه و مسخره است چون تضاد منافع وجود داره.»
در این مورد نقش سازمانهای سازنده واکسن کرونا، ناظران پروژه و حتی کسانی که واکسن روی آنان آزمایش میشود، همواره میتواند محل تردیدی برای وجود تعارض منافع بالقوه باشد.
از دیگر تعارض منافعها چه خبر؟
کاربری در توییتر به تعارض منافع در خیریهها اشاره داشته است که به نظر میرسد باید توجه بیشتری به این موضوع شود: «تعـارض منافع، خویشاونـد سالاری، و پارتیبازی شایعترین ویژگیهای خیریههای تأسیس شـده به وسـیله افراد طبقه حاکم بر ایران است.»
سازمانهای خیریه نیز مانند دیگر بخشهای جامعه ی مدنی همواره میتوانند محل شکلگیری تعارض منافع باشد، به خصوص خیریههایی که به واسطه شبکه روابط خود در داخل حاکمیت از امکانات و بودجههای خاصی برخوردار هستند. مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه تاکنون در زمینهی مدیریت تعارض منافع در خیریهها گزارشهای زیادی منتشر کرده است.
در حیطه تعارض منافع در آموزش عالی، یکی از کاربران به نوشت: «… به نظرِ من اولین گام این است استادانِ دانشگاه، به سبب تضادِ منافع، نتوانند، لااقل به تنهایی، آییننامههایِ مربوط را بنویسند.»
مصادیق تعارض منافع اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاهها بسیار ابعاد مختلفی دارد اما علاوه بر اینکه آنها اختیار تصویب آییننامههایی مرتبط با منافع خودشان را دارند، بلکه در حوزههای دیگری هم تعارضات آنان شناسایی شده است. به طور مثال تعارض منافع نظارت بر خود در میان اعضای کمیتههای نظارت بر تخلفات اساتید که از اعضای هیات علمی همان دانشگاه یا نزدیکترین دانشگاه تعیین میشود.
در انتها باید به مورد تعارض منافع در حیطه قوه قضاییه اشاره کرد. به گفته یکی از کاربران توییتر اگر یک قاضی به نوعی با یک پرونده در ارتباط باشد، در صورتی که او قاضی و مرجع رسیدگی به همان پرونده باشد، شائبه تعارض منافع پیش خواهد آمد.
به خاطر وجود چنین روابطی بین پرونده و قاضی آن، کانون بینالمللی وکلا اصول راهنما راجع به تعارضات منفعت در داوری را تصویب کرده است تا صلاحیت داوری از منظر تعارض منافع نیز مد نظر قرار گیرد.
همچنین باید به توییت یک خبرنگار بازار سرمایه هم اشاره کرد که پیگیری فسادهای این حوزه را بدون عزم جدی سازمانهای متولی غیرممکن میداند: «الان چرا من بعنوان یه روزنامهنگار و فعال بازارسرمایه باید بتونم آمار این فسادها رو دربیارم ولی خود سازمان بورس و شخص مدیرحقوقی سازمان این اطلاعات رو یا نداره یا پیگیر این کثافتکاریها نیست؟ مبارزه با فساد اصلاً سخت نیست، فقط عزم جدی میخواد و اینکه تضاد منافع وسط نباشه»
این توییت هم یادآور این مسئله است که فساد، نظارت و شفافیت، تعارض منافع هرکدام یک هزارتوی بههمپیوسته است که مبارزه با آنان عزم همه جانبهای را طلب میکند که در این میان نقش مردم و خبرنگاران هم به اندازه نقش همه بانیان آن جدی و غیرقابلانکار است. پرسشهای کوچک اما متداوم مردم و خبرنگاران قطعاً ترکهای بزرگی را در فونداسیون تعارض منافع و ستونهای فساد به وجود خواهد آورد.