دشواری های کشور مجموعه ای به هم پیچیده است و به راحتی قابل تفکیک و دسته بندی نیست. در گذشته به خصوص کسانی که در فضای مکتب واقع گرایی تنفس می کردند به راحتی عرصه سیاست داخلی و خارجی را از هم جدا می کردند و برای هر کدام نسخه ای می پیچیدند. امروز این کار به این راحتی امکان پذیر نیست. عرصه سیاست داخلی و خارجی بیش از هر زمان دیگری به هم پیوسته شده است. مرزها نفوذناپذیری خود را از دست داده اند و در کوچکترین مسائل داخلی ردپای عناصر خارجی دیده می شود. از سوی دیگر تحولات داخلی به راحتی در عرصه بین المللی بازتاب پیدا می کنند و بر روندهای جهانی تاثیر می گذارند. بنابراین اگرچه ایران هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین المللی دچار گرفتاریهایی است نمی توان این دو را به راحتی از هم متمایز کرد و نسخه ای جدا برای هر کدام پیچید.
در مقابل، به نظر می رسد که ایران باید یک نسخه واحد با رویکردهای متمایز در عرصه داخلی و بین المللی دنبال کند. در عرصه بین المللی خطر پیش روی ایران بیش از هرچیز موفقیت نوعی گفتمان ایران هراسی است که طی چند دهه گذشته فعال بوده و امروز سخنان خود را از زبان سه بازیگر سیاسی تاثیرگذار در جهان و منطقه (ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان) بیان می کند. هم آوایی و اتحاد این سه بازیگر در مقابل ایران بزرگترن خطر وجودی است که طی دهه های گذشته در مقابل ایران قرار گرفته است. اگرچه هر سه این بازیگران خاستگاه هویتی و ایدئولوژیک متفاوت دارند ولی در یک چیز مشترکند. فضای ذهنی هر سه آنها تحت تاثیر تبلیغات ایران هراسانه در چهار دهه گذشته شکل گرفته و این سه رهبر، ایران را بزرگترین تهدید و دشمن در مقابل خود می بینند. آنها از هر حرکت ایران درک تهدیدآمیز دارند حتی اگر خواست و نیت ایران تهدید آنها نباشد.
شکی نیست که این سه بیش از هرچیز، قدرت ایران را نشانه گرفته اند. آنها تلاش خواهند کرد که قدرت ایران در هر شکلی را از بین ببرند. شاید اولین گام این باشد که ایران را از نظر اقتصادی ضعیف کنند. در همین راستا مدتی است که جنگ اقتصادی شروع شده است و آمریکا و عربستان در تلاشند که ایران را از بازار نفت خارج کنند تا ایران نتواند نفت خود را بفروشد و از نظر اقتصادی ناتوان شود. مرحله بعد قدرت نظامی ایران خواهد بود. در ابتدا این نیروها تلاش می کنند که نیروی نظامی ایران در بیرون از مرزهایش را تخریب و در مرحله بعد اگر بتوانند قدرت نظامی داخلی را مورد هدف قرار دهند. اما مهم تر از این ها تلاش آنها برای از بین بردن قدرت نرم ایران است. آنها تلاش می کنند حکومت ایران را حکومتی نشان دهند که به دنبال صدور انقلاب (به بیان آنها بی ثباتی و تنش)، شیعه گری و تسلط بر کشورهای دیگر است. از سوی دیگر چهره داخلی ایران را نیز حکومتی دیکتاتوری ترسیم می کنند که با سرکوب خواست های مردمش آنها را به گروگان گرفته است.
ایران چه باید بکند؟ به نظر می رسد که ایران چاره ای ندارد جز این که در عرصه سوم (جنگ نرم) بجنگد تا شاید در عرصه اول (جنگ اقتصادی) و عرصه دوم (نبرد نظامی) هم بتواند اقدامات آنها را خنثی کند. نقطه قوت ایران و نقطه ضعف مثلث تهدید ایران همینجاست. آنها می گویند ایران یک حکومت دیکتاتوری، بزرگترین حامی تروریسم و مهم ترین عامل بی ثباتی در منطقه است. مهم ترین کاری که ایران باید بکند این است که نشان دهد این تصویر غلط است. در این صورت می تواند در عرصه فشار اقتصادی و نظامی هم کار را برای آنها دشوار کند.
برای تحقق این امر ایران نیازمند است در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی برنامه ریزی و اقدام فوری و جدی کند. در سطح داخلی هیچ راهی نیست جز آشتی با مردم. دولت باید سریعا اقدام به حل و فصل مسائلی کند که مابین ملت و دولت فاصله انداخته است. به دست آوردن دل ایرانی ها کار سختی نیست. فقط کافی است بازگردیم به آرمانهای انقلابی که ملت را ولی نعمت دولتمردان می دانست و نمایندگان مردم را در راس امور. شفاف کردن تمام دخل و خرج کشور یکی از راهکارهای کاهش شکاف دولت ملت است که دولت به تازگی تلاشهایی در این راستا شروع کرده است و باید با قدرت تداوم یابد. مردم نامحرم نیستند و باید بدانند که در صدر تا ذیل کشورشان چه می گذرد. در عین حال دولتمردان باید بتوانند از تمامی عملکرد خود دفاع کنند در غیر این صورت عرصه را برای دیگران خالی کنند. باید به مبارزه جدی با فساد اقتصادی برخاست تا مردم بدانند دولتمردان خادم هستند نه کاسب. از سوی دیگر مجلس باید به جایگاه اصلی خود یعنی راس امور باز گردد.. مجلسی که از دل یک انتخابات پر شور و رقابتی بیرون آید می تواند بسیاری از شکاف های موجود را پر کند. به وضوح می توان دید در مناطقی که نمایندگان ارتباط بهتری با مردم دارند اعتراضات کمتری دیده می شود.
پر کردن شکاف های داخلی کشور را در مقابل هرگونه فشار خارجی بیمه می کند. اگر مردم و مسئولین همدل شوند آنگاه می توان برای پشت سرگذاشتن مشکلات برنامه ریزی کرد. بیش از هرچیز ایران باید خود را برای یک دوره فشار اقتصادی آماده کند. با فشار بیشتر آمریکا برای تحریم نفت ایران، به مرور فروش نفت ایران و درآمد نفتی کشور کاهش پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی کشور باید خود را برای تغییر سبک مصرف آماده کند. به جز کالاهای ضروری برای زندگی و درمان مردم هیچ کالای دیگری نباید مشمول سوبسید دولتی شود. واقعا در شرایطی که کشور برای روزهای سخت تر آماده می شود چه ضرورتی دارد که کالاهای لوکس با نرخ دلار دولتی وارد شوند؟ در عین حال تحریم ها فرصتی است برای کاهش وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت. به خصوص اگر ایران بتواند روابط اقتصادی خود را با همسایگان افزایش دهد.
در عرصه منطقه ای بیش از هرچیز ایران باید روابط خود با همسایگان را بهبود بخشد. آنچه ایران را قدرتمند کرده و می کند قدرت فرهنگی و اقتصادی ایران است. حضور نظامی ایران در هر کشور خارجی می تواند عاملی محرک برای تهدید قلمداد کردن ایران باشد. ایران هم اکنون متحدان خود را در منطقه دارد که قطعا باید به ثبات و قدرتمندتر شدن آنها کمک کند ولی این مهم می تواند به روش های دیگر صورت گیرد و نیازی به حضور نیروی نظامی ایران در این کشورها نیست. کاهش تنش ها با کشورهای سنی/ عربی باید در دستور کار ایران باشد. حاکمان عربستان سعودی تلاش می کنند که کشورهای عربی و سنی را در مقابل ایران نشان دهند. ایران باید تلاش کند مانع از شکل گیری چنین تصویری در منطقه شود. در این راستا دستگاه دیپلماسی باید نقش مهم تری ایفا کند. متاسفانه در طی سالهای گذشته حضور و فعالیت بعضی از نهادها امکان بازیگری وزارت خارجه را به خصوص در کشورهای همسایه گرفته است و بعضا گفته می شود که حتی سفیر ایران نیز از نهادی غیر از وزارت خارجه منصوب می شود. بازسازی روابط با همسایگان نیازمند دیپلمات هایی برجسته و پرتوان است که بتوانند روابط فردی با رهبران این کشورها برقرار کنند.
در عرصه بین المللی ایران امروز بیش از هر زمان دیگری می تواند یارگیری کند. اتحادیه اروپا آماده است که با ایران در مقابل فشارهای آمریکا همکاری کند. مسئله مهاجران یکی از مهم ترین مشکلات امروز اروپاست و ایران می تواند نقطه ثباتی در خاورمیانه باشد که به کاهش مسئله مهاجران کمک می کند. اروپا می داند که بیش از همه دود بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه به چشم او می رود و اگر ایران نشان دهد که بازیگری موثر در کاهش تنش ها و افزایش ثبات در خاورمیانه است اروپا می تواند بر روابط با ایران حساب ویژه ای باز کند. علاوه بر اروپا،چین، هند، کره جنوبی و ژاپن به عنوان خریداران مهم نفت ایران در آسیا می توانند اهرم مهمی باشند در مقابله با تحریم های نفتی. درست است که آنها به تحریم های آمریکا بسیار حساس هستند ولی دیپلماسی نفتی ایران باید به دنبال رهکارهای حقوقی باشد که بتواند مانع از تاثیرگذاری این فشارها شود.
در مواجهه با آمریکا دولت در حال حاضر چندان گزینه های زیادی ندارد. ایران البته نباید هیچ گاه درهای مذاکره را ببندد و همواره باید خود را آماده گفتگو برای حل مسائل و مشکلات منطقه ای و جهانی نشان دهد، با این حال به نظر می رسد مذاکره با دولت کنونی آمریکا دارای پیچیدگی های بیشتر است. رئیس جمهور کنونی آمریکا با پیش فرض ها و ذهنیت هایی تصمیم می گیرد که تغییر آنها نیازمند زمان است. بنابراین سیاست ایران در مقابل دولت کنونی آمریکا باید تلاش برای مدیریت تنش در رابطه، نشان دادن آمادگی برای مذاکره سازنده و در راستای منافع متقابل و در نهایت مقاومت در برابر سیاست های خصمانه و سلطه جویانه باشد.
در عین حال ایران باید تلاش کند به بازتعریف چهره خود در میان افکار عمومی آمریکا به خصوص در میان نخبگان تاثیرگذار اقدام کند. به سادگی و با یک تحقیق ساده می توان دریافت که نسبت مستقیمی وجود دارد بین بازدید از ایران و ذهنیت مثبت نسبت به ایران. تقریبا تمام خارجیانی که به ایران سفر کرده اند ذهنیت مثبت تری نسبت به ایران پیدا کرده اند و در بسیاری از مواقع با به مبارزه با تصویر ایران هراسانه موجود پرداخته اند. بنابراین ایران باید درهای خود را به روی بازدید کنندگان آمریکایی باز کند و برخلاف سیاست دولت کنونی آمریکا تلاش کند که آمریکاییهای بیشتری به ایران سفر کنند. این مسئله اگرچه از نظر گسترش صنعت جهانگردی می تواند فرصت های اقتصادی برای ایران فراهم کند اما تاثیر روانی و سیاسی آن بسیار بیشتر است. به خصوص بازدید افراد تاثیرگذار از جمله خبرنگاران، سیاستمداران پیشین، دانشگاهیان و فعالان مدنی از ایران می تواند اقدام مهمی در راستای مقابله با ایران هراسی قلمداد شود.
این موضوع از این نظر حائز اهمیت است که ضعف دیپلماسی عمومی همواره یکی از مشکلات ایران بوده است. ایران از برقراری یک رابطه معنادار و سازنده با افکار عمومی دیگر کشورها به خصوص آمریکاییها ناتوان بوده است. ضعف زبانی در کنار آشنا نبودن با ابزارهای رسانه ای جدید از مهم ترین مشکلات دستگاه دیپلماسی ایران است. تعداد مقامات ایرانی که بتوانند در رسانه های غیر فارسی با مخاطبان خارجی ارتباط معناداری برقرار کنند به عدد انگشت دست هم نمی رسد.
اجرای همه آنچه گفته شد نیازمند یک پوست اندازی جدی و اساسی در بدنه مدیران کشور است. دنیای امروز دنیای چهل سال پیش نیست. همه چیز تغییر کرده است. امروز، ایران مدیرانی می خواهد که زبان امروز دنیا را بدانند و بتوانند «ایران امروز» را به دنیا نشان دهند. اگر عقل و تجربه مدیران چهل سال گذشته با نیروی جوانی و دانش نسل جدید پیوند بخورد ایران ما می تواند پیچ سخت این روزها را به سلامت پشت سربگذارد.
پانوشت:
- این مقاله پیش از این در شماره ۴۰ ماهنامه «قلمرو رفاه» (مرداد ۱۳۹۷) منتشر شده است.