کودکان معتاد نه علت که معلول آسیبهای اجتماعی در جامعه هستند، کودکان معمولا ناخواسته وارد گودال عمیق اعتیاد شده و در صورت نبود سیستمهای درمانی و حمایتی ویژه در این گودال پوسیده خواهند شد، در آن زمان نگاه جامعه به آنها نه نگاه به قربانی که نگاه به مجرم است به همین دلیل علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
رنج و مخاطرات آسیبهایی که کودکان با آن دست به گریبان میشوند چند برابر آسیبهای مرتبط با سایر گروههای سنی است زیرا آسیب های اجتماعی وارد بر کودکان تبعات روانی و جسمی برای آنها به دنبال دارد که دوران بزرگسالی آنها را میتواند با چالشی جدی مواجه کرده و به تبع آن آینده جامعه را نیز دچار پریشانی و ناامنی کند، در بین آسیبها، اعتیاد کودکان یکی از خطرناکترین معضلات اجتماعی است؛ تصور کودکی که به دلیل نرسیدن مواد و خماری ناشی از آن درد میکشد هم غیرقابل تصور است و هم وحشتآور، پدیدهای که چند سالی است در کشور ما نیز توسط رسانهها و فعالان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
اولین ضرورت اقدام درباره یک آسیب اجتماعی داشتن آماری مشخص از افراد درگیر در آسیب مذکور است، محسن روشن پژوه درباره آمار کودکان و نوجوانان دارای اعتیاد به رویداد۲۴ میگوید: در حال حاضر آمار مشخصی درباره آمار اعتیاد کودکان زیر ۱۵ سال و غیر دانشآموز نداریم، البته ستاد مبارزه با مواد مخدر در سالهای اخیر تعدادی پیمایش و مطالعات توصیفی برای شیوع مصرف مواد در جوامع و گروههای مختلف از جمله دانشآموزان، کارگران و همچنین پیمایشی تحت عنوان «پیمایش ملی خانوار در مورد شیوع مصرف مواد مخدر و روان گردانها در جمعیت عمومی کشور» برای گروه سنین ۱۵ تا ۶۴ سال انجام داده است.
وی با بیان اینکه شاید از تحلیل و مقایسه و بررسی این آمار بتوان به تخمینی ار میزان اعتیاد در گروه سنی زیر ۱۸ سال رسید، میافزاید: باید به علل دچار شدن کودکان به اعتیاد پی برد، این درحالیست که در حال حاضر دقیقا نمیدانیم که چه تعداد کودکانی (اعم از دانشآموز و غیردانشآموز) در معرض خطر اعتیاد قرار دارند.
انگیزه اعتیاد کودکان و بزرگسالان متفاوت است
او خاطرنشان میکند: فرق اساسی بین اعتیاد کودکان و اعتیاد بزرگسالان آن است که کودکان از مصرف مواد انتظاری مانند انتظار بزرگسالان را ندارند. بسیاری از رفتارهای پرخطر کودکان و نوجوانان، نوعی الگوبرداری یا تحت تأثیر قرار گرفتن از گروه همسالان یا اعضای خانواده است.
روشن پژوه با تاکید براینکه بسیاری از رفتارهای پرخطر در کودکان و نوجوانان از جمله مصرف مواد نشانهای از یک اختلال زمینهای دیگر در آنها است، اظهار میکند: وقتی با کودکی که اختلال مصرف مواد دارد، مواجه میشویم، ابتدا باید سلامت روانی و شناختی کودک را بررسی کنیم وبعد زمینههای خانوادگی، فشارها و استرسهایی که ممکن است باعث اضطراب و افسردگی او شده باشد مورد نظر قرار بگیرد، زیرا انگیزه مصرف مواد در بزرگسالان و کودکان متفاوت است.
وی با بیان اینکه مهمترین عامل یا عوامل بروز رفتارهای پرخطر در کودکان، محیطی است که در آن رشد میکند، میگوید: اگر خانواده انسجام کافی و کارکرد اصلی خود را از دست داده باشد به عنوان مثال خانوادهای باشد که الگوی فرزندپروری در آن خوب نیست و با کودک برخورد مناسبی نمیشود، چارچوبهای صحیح فرزند پروری در خانواده اجرا نمیشود، تعاملات عاطفی با کودک وجود ندارد یا یا کودک فاقد سرپرست است -البته به این معنی نیست که بیسرپرستی مساوی با اعتیاد است، اما یکی از عوامل خطر است- این خانواده استعداد رفتارهای پرخطرش بیشتر است. حال اگر یکی از اعضای چنین خانوادهای معتاد باشد احتمال بروز اعتیاد درمیان کودکان خانواده نیز بیشتر میشود.
این روانپزشک با اشاره به اینکه در بسیاری از موارد پدران یا مادران معتاد از بچههایشان برای تهیه و تأمین مواد خودشان استفاده میکنند یا آنها را برای خرده فروشی به کار میگیرند، توضیح میدهد: در خانوادهای از هم گسیخته که فردی معتادی در آن وجود دارد، سایر رفتارهای پرخطر هم توسعه پیدا میکند و به تبع آن مشکلات اقتصادی هم به وجود میآید، حال کودکی که میزان آگاهی و تواناییاش پایین است در این بستر آسیبزا استعداد بیشتری برای ابتلا به اعتیاد پیدا کند کودک از خانواده تبعیت میکند و حتی گاهی نگران است از طرف خانواده او را تنبیه یا طرد کند.
وی میافزاید: در میان دانشآموزان و مدرسه نیز عواملی وجود دارد که زمینه رفتارهای پرخطر را در بچهها زیاد میکند که الگوی آموزشی، نحوه برخورد معلم با بچهای که ممکن است یادگیری آن کمی پایینتر باشد، تبعیضها و نابرابریها، افت تحصیلی وسایر تعاملات محیطی از آن جمله هستند.
این روانپزشک با تاکید براینکه برخی کودکان به دلیل اعتیاد مادر با اختلال اعتیاد متولد شده و در صورت نرسیدن مواد عوارضی مانند خماری یک بزرگسالِ مصرف کننده را بروز میدهند، عنوان میکند من به عنوان کارشناس نمیتوانم هم این کودک را معتاد بنامم و هم فردی را که رفتار مصرف مواد را انتخاب کرده است.
روشنپژوه با بیان اینکه سیستم سلامت و نظام مبارزه با مواد مخدر ما باید به مادران باردار توجه ویژه کند، تصریح میکند: مادر باردار معتاد باید در شرایطی خاص تحت درمان قرار بگیرد و در شرایط خاصی نیز نوزاد خود را به دنیا بیاورد تا اگر کودک دچار سندروم محرومیت از مواد مخدر شد، بتوانند کنترل و درمانش کنند.
وی با تاکید بر ضرورت همکاری و تعامل بینبخشی در درمان کودکان و نوجوانانی دارای اختلال مصرف مواد میگوید: ضروری است بهزیستی و وزارت بهداشت در یک تعامل همافزا این طیف مداخلات را با یکدیگر انجام دهند، زیرا درمان این گروه از کودکان هم نیاز به ملاحظات فیزیولوژیکی و طبی دارد و هم نیاز به مداخلات روانی و اجتماعی.
کودک معتاد در دل خانواده درمان شود
این مدرس دانشگاه بیان میکند: بهترین الگوی درمانی کودک، درمان در دل خانواده بوده و نباید کودک را به بهانه درمان از خانواده جدا کنیم لذا اگر قرار باشد درمان مبتنی بر اصول و درست باشد باید سیستمی باشد که کودک را در دل خانواده شناسایی و درمان کند و اگر والدین کودک معتاد باشند این سیستم باید بتواند برای آنها نیز همزمان فعالیت کند.
وی با یادآوری اینکه پیش از این الگوی درمان مادر و فرزند با یکدیگر را داشتیم که در فرایند آن مادر و کودک دارای اعتیاد در کنار یکدیگر درمان میشدند، میگوید: اگر والدین دارای شرایط مالی و حمایتی خوبی هستند شاید بتوان به صورت سرپایی و با مراجعه به مراکز درمانی کودک را بهبود بخشید، اما اگر مجبور به الگوی غیر سرپایی شدیم در حال حاضر بهترین شیوه برای درمان کودکان و نوجوانان روش اجتماع درمان مدار است که بر اساس آن در فرایندی شبیه تعاملات اجتماعی زیر ساختهای شخصیتی فرد اصلاح شده، انگیزههای مصرف وی تغییر یافته و به تدریج بهبود یافته و پاک میماند.
افزایش تقاضای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان
این پژوهشگر اعتیاد با تاکید براینکه تقاضای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان افزایش یافته است که میتواند بیانگر شیوع مصرف مواد در این گروه سنی باشد، عنوان میکند: با توجه به مراجعینی که به صورت تلفنی یا حضوری درباره نحوه حمایت و درمان کودکان و نوجوانان دارای سوءمصرف مواد سوال میکنند، میتوان به این نتیجه رسید که جامعه با این سوال مواجه شده که کودکان و نوجوان مصرف کننده را چه باید بکند؟
وی تصریح میکند: تقاضای درمان به عنوان یک نیاز در جامعه محسوس است یعنی آنچنان که برای بزرگسالان سیستم درمانی طراحی شده نیاز است برای کودکان و ونوجوانان نیز چنین سیستمهایی طراحی شود، اما این درمان باید با اصولی همراه باشد یعنی باید ملاحظات عاطفی و روانی کودک، زمینههای بروز اعتیاد در کودک، حفظ کودک در خانواده، فشار گروه همسالان و نابه سامانیها خانواده وی و شرایط طبی و فیزیولوژیک او مورد توجه قرار گیرد.
بی توجهی به اعتیاد کودکان و نوجوانان و تلاش برای پنهان کردن نرخ رشد یا تعداد کودکان معتاد باعث حل ماجرا نمیشود، زیرا در پس انکارها و بیتوجهیهای متولیان امر روز به روز بر تعداد این کودکان افزوده میشود کودکانی که امروز خودشان و فردا روز فرزندانشان قربانی این بلای سیاه خواهد شد، نبود آماری مشخص از تعداد این کودکان و دلخوشی به اینکه تعداد آنها ناچیز است راهکار مساله نیست که اگر بود امروز شاهد افزایش درخواستها برای درمان کودکان و نوجوانان دارای سوء مصرف مواد مخدر و فریاد سمنهای فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی درخصوص رنجهای کودکان معتاد و حمایتطلبی برای آنان نبودیم.
نویسنده: شادی مکی