با همهگیری کرونا و غیرحضوری شدن مدارس، شکاف دیجیتال میان دانش آموزان معنایی متفاوت پیدا کرد. شکافی که بیانگر این بود که دانشآموزی میتواند ادامه تحصیل کند که از امکانات و مزایای دنیای دیجیتال میتواند بهره ببرد و در طرف دیگر این طیف دانشآموزانی هستند که به دلایل مختلف نمیتوانند با آموزش آنلاین و دنیای دیجیتال پیوند بخورند و از سنین پایین تبعیض و نابرابریها را میبینند و بعضاً توان ادامه تحصیل را از دست میدهند.
از سوی دیگر آنچه در بلندمدت دارای اهمیت است، این است که فقر دسترسی به اینترنت در بین کودکان یک جامعه میتواند شکافهای اجتماعی را در آینده بیشتر کند. اینکه کودکانی در پیوند با دنیای آنلاین هستند و مطابق آخرین تحولات آموزش میبینند و یا فراغت خودشان را با فضای مجازی پر میکنند؛ در برابر همنسلیهای خودشان هستند که همچنان مهارت و توانایی استفاده از ابزار دیجیتالی را ندارند. این میزان از نابرابری و شکاف اجتماعی میتواند در آینده خود را در فرصتهای آموزشی، در پیوستن به بازارهای کار و فرصتهای شغلی و … نشان دهد.
گسترش روزانه دنیای دیجیتال و عملیاتی سازی دولت الکترونیک و خدمترسانیهای اینترنتی، بدون شک نیازمند دسترسی همگان به ابزارهای دیجیتالی و توانایی استفاده از آن است. با توجه به اینکه نسل فردای کشور را کودکان امروز میسازند، این ضرورت وجود دارد تا با در نظر گرفتن ابعاد مختلف فقر دسترسی به اینترنت و اساساً پرداختن به شکافهای دیجیتالی در بین کودکان، توجه سیاستگذاران را به این موضوع جلب کرد. سیاستگذاران با کاهش این شکاف میتوانند در آینده شهروندانی داشته باشند که کمتر احساس تبعیض و نابرابری داشته باشند.
فقر دسترسی به اینترنت را میتوان در زمینه مفهومی شکاف دیجیتالی یا فقر دیجیتالی فهم کرد. مفهوم شکاف دیجیتالی ناظر بر ابعاد مختلف دسترسی به تکنولوژی و سواد فناوری اطلاعات است. در تعریف سادهای شکاف دیجیتالی اشاره به شکاف دسترسی و عدم دسترسی به ابزارهای دیجیتالی فناوری اطلاعات دارد اما نویسندگان و پژوهشگران برای تعریف این اصطلاح ابعاد مختلفی را در نظر گرفتهاند. بااینحال، برخی نیز بر این باورند که شکاف دیجیتالی در ادامه شکاف آگاهی است که مشکلی در برابر جامعه اطلاعاتی است.
در قدیمیترین تعریف، شکاف دیجیتالی ناظر بر دسترسی به امکانات اولیه همچون تلفن و تلویزیون است اما با گسترش ابعاد تکنولوژی و بهخصوص اینترنت و فضای مجازی تعاریف شکاف دیجیتالی نیز متنوع شده است. بر این اساس تفکیک اساسی که پیش روی این مفهوم قرار دارد این است: ۱- شکاف دیجیتالی در دسترسی به ابزار و امکانات سختافزاری دیجیتالی؛ ۲- اتصال به اینترنت و دسترسی به انواعی از نرمافزارها و اطلاعات.
طبق تعریف OECD (۲۰۰۱) شکاف دیجیتالی به فاصله بین افراد، خانوادهها، مشاغل و مناطق مختلف برحسب زمینههای سطح اقتصادی- اجتماعی متفاوت اشاره دارد؛ اینکه فرصتهای دسترسی هرکدام از آنها به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و استفاده از اینترنت برای فعالیتهای مختلف چقدر است.
در گزارش یونیسف (۲۰۲۰) تأکید شده است که دسترسی به اینترنت خانگی ارتباط مستحکمی با محل زندگی و ثروت خانوار دارد. در سطح جهانی، ۲۵ درصد کودکان و نوجوانان روستایی (۲۵ سال و کمتر) و ۴۱ درصد همسالان شهری به اینترنت دسترسی دارند که اختلاف ۱۶ درصدی را نشان میدهد. دادههای درآمدی کشورها نشان میدهد که وجود شکاف دیجیتال روستایی شهری از بسیاری جهات تابعی از سطح درآمد کشورها است زیرا در کشورهای با درآمد بالا چنین شکافی کمتر است. در کشورهای با درآمد پایین، بین فقیرترین و ثروتمندترین خانوارها ۳۹ درصد اختلاف در دسترسی وجود دارد.
یکی از پیامدهای شکاف دیجیتالی این است که اینترنت، نابرابری اجتماعی را که قبلاً در ساختارهای اجتماعی بوده تقویت میکند. از سوی دیگر، دسترسی به اطلاعات یا عدم آن، منجر به نابرابریهای اجتماعی، جنگ و کنترل اجتماعی از طریق پخش نامتقارن اطلاعات میشود. در رابطه با فناوری اطلاعات و ارتباطات، افراد ثروتمند سریعتر قادر به استفاده از اشکال جدید فناوریاند و مزیتهای خود را نسبت به گروههای پایین درآمدی حفظ میکنند (خلجی،۱۳۹۸).
شکاف دیجیتالی میتواند به نابرابریها در فرصتهای آموزشی دامن بزند. همانطور که دسترسی به آموزش میتواند تحت تأثیر تفاوتهای طبقاتی، محل زندگی، جنسیت، تفاوتهای نژادی، قومی و فرهنگی و … باشد و ایجاد نابرابری کند. شکاف دیجیتالی نیز میتواند این نابرابری آموزشی را تشدید کند. درواقع متغیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزشوپرورش میتواند فرصتی برای کاهش نابرابریهای آموزشی باشد و هم در صورت شکاف دیجیتالی، منجر به فقر آموزشی شود.
دهقان در توضیح تهدیدهای شکاف دیجیتالی در حوزه آموزش به این مسائل اشاره دارد که توزیع نابرابر فناوری اطلاعات و ارتباطات، منجر به فاصله بیشتر بین مناطق برخوردار و مناطق محروم میشود و تهدیدی علیه عدالت توزیعی است. همچنین شکاف دیجیتال تقسیمکار نابرابر بین مناطق شهری و روستایی را تشدید میکند. در همین ارتباط، تمرکزگرایی در شهرهای مرکزی را تشدید میکند، بهخصوص در حوزه آموزش مناطق پیرامونی و روستاها از جریان آموزش به دور میشوند و از رشد و خلاقیت محروم میشوند. از سوی دیگر، شکاف دیجیتالی منجر به افزایش احساس نابرابری نسبی و مهاجرت به مرکز میشود. از دیگر پیامدهای آن، افزایش اشتغال نیروهای تخصصی مرتبط با فناوری اطلاعات و افزایش بیکاری عمومی است (دهقان، ۱۳۸۶).
اتصال به اینترنت میتواند زندگی کودکان حاشیهنشین و فقیر را تحت تأثیر قرار دهد و حتی منجر به شکستن چرخههای فقر بین نسلی شود. از سوی دیگر، فرصتهای یادگیری و آموزش به کودکان بهخصوص در مناطق دوردست باوجود فناوریهای دیجیتال امکانپذیر است. بااینحال، همچنان مسئله دسترسی کودکان و نوجوانان به اینترنت جای نگرانی دارد و شکافهای جدیدی را در جوامع ایجاد میکند. حدود ۲۹ درصد جوانان جهان- از میان ۳۶۴ میلیون نفر- آنلاین نیستند (Unicef, 2017).
شکاف دیجیتالی، شکافهای اقتصادی را تقویت میکند؛ برتری کودکان خانوادههای ثروت را بیشتر میکند و فرصتهای بسیاری را از کودکان فقیر و محروم میگیرد. این شکاف مانع از فرصتهای دسترسی به یادگیری و مشارکت در اقتصاد دیجیتال و شکستن چرخه فقر بین نسلی است. عدم مهارت استفاده کودکان از کامپیوتر و لپتاپ، زبان انگلیسی ابزارهای دیجیتال و دنیای وب این شکاف را بیشتر میکند. درواقع شکاف دیجیتالی، شکافهای دیگر را در ابعاد اقتصادی و اجتماعی بیشتر میکند (Unicef, 2017).
تجربه شکاف دیجیتالی کودکان و نوجوانان در ایران
بر اساس آخرین گزارش مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی فناوری اطلاعات (۱۴۰۰) درباره وضعیت شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات (IDI) در ایران میتواند مسئله شکاف دیجیتالی در ایران را موردبررسی قرار داد. شاخص IDI وضعیت توسعهیافتگی را برحسب سه شاخص دسترسی (مثل دسترسی به کامپیوتر، اینترنت و…)، شاخص استفاده (مثل کاربران اینترنت، ترافیک اینترنت و …) و شاخص مهارت (مثل متوسط سالهای آموزش، نرخ اشتغال به تحصیل و …) تعیین میشود.
بر این اساس سطح توسعهیافتگی فاوای استانها تا انتهای سال ۱۳۹۹ مشخصشده است. این گزارش نشان میدهد که وضعیت دسترسی، استفاده و مهارت استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در این استانها بسیار نامساعد است: خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان شمالی، کرمانشاه، اردبیل، کردستان، گلستان، لرستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان.
برحسب آخرین اطلاعات از پایگاه رفاه ایرانیان ۲۳ میلیون و ۲۲۹ هزار و ۸۲ نفر کودک و نوجوان زیر ۱۸ سال در کشور زندگی میکنند که حدوداً ۱۵ میلیون و ۶۶۶ هزار و ۵۸۷ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ دانشآموز بودند.
بر اساس ۱۰ استانی که در شاخصهای فاوا در سال ۱۳۹۹ در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و میزان جمعیت کودکان و نوجوانان آن استانها این احتمال میرود که بیش از ۵ و نیم میلیون کودک و نوجوان (۰ تا ۱۸ سال) از دسترسی به اینترنت و فناوری اطلاعات و ارتباطات در وضعیت نامساعدی قرار داشته باشند و بهطورقطع تجربهای که کودکان و نوجوانان در استانهایی همچون تهران، البرز، یزد و … در ارتباط با اینترنت و فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند با کودکانی که در سیستان و بلوچستان، لرستان و آذربایجان غربی زندگی میکند بسیار متفاوت است.
از سوی دیگر، این احتمال وجود دارد که در استانهای خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان شمالی، کرمانشاه، اردبیل، کردستان، گلستان، لرستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان نرخ بازماندگی از تحصیل به دلیل عدم دسترسی به ابزار دیجیتالی نسبت به سالهای گذشته افزایش پیداکرده باشد.
** این یادداشت از طرح مطالعاتی-ارزیابی «بررسی وضعیت شکاف دیجیتال میان کودکان و نوجوانان (کودکان در دنیای دیجیتال؛ فقر دسترسی کودکان به دنیای آنلاین)» (معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مجری: مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه، ۱۴۰۰، پژوهشگر: راضیه شیخ رضایی) استخراجشده است.
منابع:
- خلجی، علی (۱۳۹۸). سطوح جدید شکاف دیجیتال در سراسر جهان. فصلنامه رشد فناوری، سال پانزدهم، شماره ۵۹٫
- دهقان، حسین (۱۳۸۶). فرصتها و تهدیدها برای آموزشوپرورش در مواجهه با نابرابری فضایی در فنآوری اطلاعات و ارتباطات، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره ۹۱٫
- Organization for Economic Cooperation and Development (OECD). (2001), Understanding The Digital Divide.
- UNICEF. (2020) HOW MANY CHILDREN AND YOUNG PEOPLE HAVE INTERNET ACCESS AT HOME? Estimating digital connectivity during the COVID-19 pandemic.
- (۲۰۱۷). The state of the world’s children 2017: children in a digital world.